جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اگر دست صلحی را که اینک دراز شده نفشارید


اگر دست صلحی را که اینک دراز شده نفشارید

دستی را که اینک طرف فلسطینی دراز کرده, اگر حالا فشرده نشود, کنار کشیده خواهد شد و پس از آن دستانی بر سر کار خواهند آمد که متأسفانه به جز اسلحه چیز دیگری را نمی شناسد, و این موضوع را اگر سیاستمداران تان نمی دانند, جامعه شناسان شما می توانند برایتان تبیین کنند پدیده ای نامیمون که مشخصاً متأثر از حمایت های عملی ایالات متحده از اسرائیل حتی در مواردی است که با آن اختلاف دیدگاه دارد, و این سهمی مهم در آن بحران خواهد داشت

بیایید تا یک نگاه دوباره به صفحه شطرنج خاورمیانه پس از آخرین تحولات آن بیاندازییم. نخست حرکات کلی گذشته را مرور می کنیم. اسرائیل توانسته بود تا سال ها عدم تمایل به صلح و تشکیل کشور مستقل فلسطینی را توسط تندروهایش پنهان نگه دارد، چون آنان آنقدر ساده لوح نبودند که با شعارهای تند و بی اثر نابودی فلسطین، وجهی خود را خراب کرده و دست شان را رو کنند، اما اینک دست شان نزد حتی متحدان شان لو رفته است. چرا و چگونه این اتفاق افتاد؟ مشخصاً تداوم مذاکرات صلح و رساندن آن بر سر نقاط عطف اختلافات توسط گروه های فلسطینی در طول این سال ها منجر به تحقق این موفقیت بزرگ برای فلسطینیان شد. هم یاسر عرفات و هم محمود عباس و فلسطینیان صلح طلب، این راه دشوار را از بین تمامی تنگناهای موجود طی کردند. آنچه برای اسرائیل دردناک تر می نماید، در زمانی از تاریخ دشوار خود به سر می برند که دولت در دست تندروهاست و آنان توان درک ورطه ای که اسرائیل را در آن گیر انداخته اند، ندارند.

افکار عمومی جهان، اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا فهمیده که آنان بدنبال خریدن وقت و ایجاد تأخیر هستند تا وقت رئیس جمهور دموکرات کنونی آمریکا سر رسد و با جمهوری خواهان پیشبرد سیاست هایشان هماهنگ تر است و چه بسا با جنگ بتوان به توسعه مرزها نیز فکر کرد، همان طور که قبلاً چنین اتفاق افتاده است! آن ها به خیال خود، برای فرار از بحث درخصوص نقاط قابل انعطاف، مسأله را به چیز کوچکی همچون تداوم شهرک سازی موکول کردند تا مذاکرات بدون هر گونه نرمشی از طرف آنان به پایان رسد، اما غافل از آن بودند که با رو شدن دست شان نزد جهانیان، اینک گذشت زمان دیگر به سود آنان نیست و این نکته ای است که سیاستمداران آگاه اسرائیل در روزهای اخیر بارها به نتانیاهو گوشزد کردند.

از سویی، نتانیاهو حتی اگر بخواهد باز نمی تواند انعطافی و گشایشی در مذاکرات صورت دهد، چون حتی با توقف شهرک سازی، احزاب دست راستی از آن خارج شده و دولت شان سقوط می کند و می بایست انتخابات مجدد صورت گیرد که چون دولت کنونی دست راستی ها کمکی به حل مشکلات نکرده و حتی روابط اش با نزدیک ترین متحدان و کلیدی ترین حامیان سنتی اش به سردی گراییده است، شانسی برای پیروزی ندارد. از این روی، اسرائیل کاملاً آچمز شده و توان حرکت نیز از او سلب شده است.

اما آیا با عدم سقوط دولت کنونی، اسرائیل بر مشکل اش فائق می آید؟ آنچه وضعیت را بحرانی تر برایش ساخته همین است که زمان به نفع او نیست و تداوم این وضع دارد به تشکیل کشور مستقل فلسطینی، آن هم بدون قرارداد صلح منتهی می شود؛ نکته ای که سیاستمداران طیف مخالف دولت کنونی، بدان واقف اند و به همین سبب از وی خواسته اند که اگر نمی تواند کاری بکند، کنار بکشد. طرف اسرائیلی دیگر نمی تواند هیچ بهانه ای برای متقاعد ساختن آمریکا مبنی بر عدم انعطاف طرف فلسطینی رو کند، در حالی که وقتی میهمان اوباماست، حتی ملاحظات دیپلماتیک جلوی دوربین ها را نیز رعایت نمی کند و چون عروسکی که او را کوک کرده باشند، سخنان پیشین خود را تکرار می کند. بن بست اسرائیل دقیقاً همین جاست.

طرف فلسطینی می بایست برای پیشبرد اهداف اش چند ملاحظه را مدنظر قرار دهد. نخست این که اسرائیل می بایست تعهدات قرارداد اسلو را که امضاء کرده بپذیرد.

به رسمیت شناختن با اظهار لفظی تحقق نمی یابد، بر اساس قرارداد اسلو اسرائیل و فلسطین تعهداتی را پذیرفته اند که می بایست نسبت بدان متعهد باشند و با فرض عدم پایبندی دو طرف در گذشته نسبت به برخی از مفاد آن، یک قرارداد بین المللی باطل نمی شود، بلکه دو طرف ملزم اند که بر مبنای همان عمل کنند و به مذاکرات ادامه دهند و تا زمانی که قرارداد جدیدی را دو طرف به امضاء نرسانده اند، از نظر حقوقی قرارداد اسلو مبناست و هر دولتی که در اسرائیل بر سر کار بیاید، ملزم به رعایت آن است و تا زمانی که اسرائیل تعهدات رسمی قبلی خود را مشروع نداند، امضای قراردادهای جدید با آن نیز بی ثمر است و به راحتی می تواند زیر آن بزند و دولت آمریکا نیز به جای فشار عملی به تندروهای اسرائیلی برای الزام به تعهدات شان، از دو طرف درخواست شروع برای مذاکرات جدید کند!! چهره مات زده اوباما در روزهای گذشته، زمانی که نتانیاهو حرف های پیشین خویش را تکرار کرد و تو گویی که اوباما تاکنون با دیوار سخن می گفته، نمی بایست با تعجب آمیخته باشد، وقتی که در مورد شهرک سازی که آمریکا با اسرائیل اختلاف نظر دارد، باز در عمل موضع خود را قبول ندارد و حتی بی طرفی نیز احراز نمی کند و یک قطعنامه ساده علیه تداوم شهرک سازی را در شورای امنیت وتو می کند! آنان فهمیده اند که همواره این ایالات متحده است که حاضر است از وجهه و اعتبارش به نفع منافع متعهد استراتژیک شان اسرائیل کنار رود!؟ ما خوب می دانیم که منطق "دبه درآوردن" به مثابه منشی برای سیاستمداران اسرائیلی بدل شده که طیفی درخصوص مفادی با طرف فلسطینی به توافق می رسد و سپس طیفی دیگر آمده و شروط جدیدی می گذارد، در حالی که طرف فلسطینی به شکلی یک طرفه بدان پایبند است! سال هاست که گروه های مبارز فلسطینی نه عملیاتی انتحاری انجام می دهند و نه هیچ پیش دستی در حملات به اسرائیل دارند.

دستی را که اینک طرف فلسطینی دراز کرده، اگر حالا فشرده نشود، کنار کشیده خواهد شد و پس از آن دستانی بر سر کار خواهند آمد که متأسفانه به جز اسلحه چیز دیگری را نمی شناسد، و این موضوع را اگر سیاستمداران تان نمی دانند، جامعه شناسان شما می توانند برایتان تبیین کنند؛ پدیده ای نامیمون که مشخصاً متأثر از حمایت های عملی ایالات متحده از اسرائیل حتی در مواردی است که با آن اختلاف دیدگاه دارد، و این سهمی مهم در آن بحران خواهد داشت. این بازی تمام شده است و اگر نمی دانید، محض اطلاعتان بگوییم که کشور مستقل فلسطینی بزودی تشکیل خواهد شد، با صلح یا بدون آن، انتخاب با شماست.

به رسمیت شناختن هر دولتی تنها توسط دولت رسمی کشوری دیگر صورت می پذیرد، نه گروه ها و اشخاص و حتی احزاب مختلف. اسرائیل تا زمانی که به قرارداد اسلو که قبلاً خود به امضاء رسانده پایبند نباشد، کشور فلسطین را به رسمیت نشاخته است و تا وقتی خودش بدان پایبند نیست، نمی تواند از طرف فلسطینی بخواهد که بدان پایبند باشند. دولت موقوت جدید مصر به سرعت جایگاه شایسته خویش را یافته و در امور مختلف در حال نقش آفرینی است و امیدواریم که در مورد فلسطین نیز این نقش موثر را برای حمایت هر چه بیشتر برای پیشبرد روند صلح و تبادل نظر با اروپا و آمریکا در این راه صورت دهد.

نقشی که ترکیه نیز می بایست ایفاء کند و چنان که پیش از این نیز متذکر شدم، ترکیه بیش از هر کشوری در اختلافات بین فلسطینیان و اسرائیل و تحولات منطقه می تواند مفید باشد، همان طور که این قابلیت را در تحولات منطقه نشان داده است، در مسأله فلسطینی نیز می تواند نقشی پررنگ تر داشته باشد؛ به خصوص روی اتحادیه اروپا و متقاعد کردن شان برای تعیین یک ضرب الاجل مورد توافق همه اعضا، جهت به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین. در این راه گروه های مذهبی فلسطینی می بایست یکبار دیگر قرآن را بخوانند تا دریابند که تصرف زمین پیروزی نیست، بلکه آن پیروزی زمانی است که از دشمنان به برادران یکدیگر بدل شوند و تنها صلح است که بنا به تعبیر قرآن فتح المبین بوده و بنا به گفته پیامبر اسلام، از هزار جنگ با ارزش تر و زندگی مسالمت آمیز همه ادیان و اقوام مختلف در آن سرزمین است که آن را مقدّس خواهد ساخت.

محمود عباس می بایست رفتار گروه های طرف آشتی را رصد کند تا اظهارنظرات ناپخته شان موجب توقف یا کندی حرکت به سمت هدف اصلی شان که تشکیل کشور مستقل فلسطینی از طریق صلح و نه با کشتار است، نشود و اگر برخی از افراد در گروه های فلسطینی اصرار به تداوم اشتباهات شان دارند و می خواهند پس از آشتی فلسطینیان، آن را برای فتح نیز بدل به مشکلی کنند، طرح تشکیل کشور مستقل فلسطینی را بدون آنان پیش برد و پس از آن بررسی مجدد برای امکان آشتی بین طرفین را دنبال کند؛ چون قرار نیست که عده ای ساده لوح و سیاستندان، چنان معجزه ای برای تندروهای اسرائیلی ایجاد کنند که هیچ دشمن فلسطینی تاکنون نتوانسته انجام دهد و اشتباهات شان به حساب کل دولت فلسطینی نوشته شود و مانع از تحقق دولت مستقل فلسطینی گردد.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز