شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کیهان را گلباران کنیم


کیهان را گلباران کنیم

کاش همه آنانی که در طی این سال ها زخمی از اتهامات خالی از انصاف بر سینه دارند, شاخه گلی برای تبریک و البته پاسداشت مفهوم انصاف مهیا می ساختند و بی منت کیهان را گلباران می کردند تردید ندارم که مرد برگزیده دولت نهم میل به پس فرستادن گل ها نمی کند که اگر اهل نپذیرفتن هدیه بود لا بد هدیه دولت مقبول خود را نیز نمی پذیرفت

در عجبم که چرا روزنامه اعتماد ملی، شاخه گلی به رسم یادبود، روانه دفتر روزنامه کیهان نکرده است، مگر رخدادی چنین بدیع دوباره کی رخ می‌نماید که اهالی خبر، فرصت را چنین می‌سوزانند و لذت احترام گذاردن از دست می‌دهند.

حسین شریعتمداری، مدیرمسوول روزنامه‌ایست که بوی کاغذ و تحریریه‌اش، کافی است تا اینک زبان تلخی‌های گاه به گاهش را از یاد ببریم و وقتی آرام پله‌ها را بالا‌ می‌رود تا در قبای منتقد دولت جایزه‌ای از دست رئیس دولت بگیرد برایش آرام‌تر از همیشه دست بزنیم و حتی اگر دست زدن را نشان جوانی‌مان پنداشت و خرسند نشد، زیرلب به صلوات و دعایی میهمانش کنیم.

ماجرا از این قرار است، در هفته‌ای که گذشت، از میان هزار و یک وعده به زمین‌مانده، رئیس دولت نهم کمر خم کرد و یک وعده را از زمین برداشت که آن یک، همان وعده تقدیر و تشویق منتقدان دولت در دایره مطبوعات ایران بود.

در این رهگذر، برگزیده و برنده‌ای که نامش در کنار صفت منتقد منصف بیش از همه شگفتی در جماعت رسانه و روزنامه پدید آورد، اما سوال از اهالی خبر این است که چرا به مدیر مسوول کیهان تبریک نگفته‌اند و از فرستادن یک شاخه گل ساده، دریغ شده است.

مگر نه این است که گلو دریدیم تا واژ‌گان نامأنوسی چون برانداز، خائن، پادوهای آمریکایی و چه می‌دانم هزار یک واژه مسموم دیگر که بر پیشانی بسیاری از دلسوزان همین کشور داغ کرده بودند را از گلوی رفیقان رقیب بیرون بیندازیم، مگر نه این است که در تمام این سال‌ها، خانه‌مان به خود لرزید وقتی برگزیده امروز به جای تشویق، تهدیدمان کرد و چه وگرنه‌‌ها که حواله‌مان نکرد، مگر نه اینکه هر بار نکته‌ها و شنیده‌های سرک‌کشیده در حریم خصوصی آدم‌ها، کمر می‌شکست و به ناز نقدی خالی از این شیوه‌های ناصواب منت‌ها کشیدیم، خب، حالا‌ که یکی را به نام منتقد منصف صدا کردند و بالا‌تر از همه بر کرسی نشاندند، آیا فرصت خوبی نبود تا همان ناراضیان شیوه‌های نامأنوس در نقد، گرد برگزیده میدان جمع شوند و بگویند؛ مبارک است؟ چرا که در تمام این سال‌ها ما نیز همین انصاف را گدایی کردیم و حالا‌ برای پاسداشت این نام است که پای کوبیدن بهتر از ناله سردادن به دل می‌نشیند. اهمیتی ندارد که حلقه گل مزین‌شده به نام انتقاد و انصاف را گردن چه کسی می‌اندازند، مهم کرنش در برابر انتقاد و انصاف است؛ چیزی که دولت‌های پیشین نه در طول عمر خود از برگزیدگان امروز به یادگار دارند و نه حتی پس از پایان دولتشان. دولت اصلا‌حات که شعارش زنده باد مخالف من بود، به گمانم یک فرصت تاریخی را از دست داد چرا که پیش از اینها باید حلقه گلی بدین نام ساخته می‌شد تا وقتی کسی گردن خم می‌کند و خود را محق پذیرفتن آن از دست رئیس دولت می‌پندارد، به همان اندازه مسوولیتش سنگین‌تر شود و امروز دولتی که خالق جایزه‌ای چنین بزرگ می‌شود قطعا مسوولیتی بزرگ را ابتدا بر شانه خود می‌نهد و سپس بر شانه آنکه جایزه را با هزار ناز و کرشمه سیاسی در دامن‌اش می‌اندازد.

بر این اساس بر ماست تا در روزی که جماعتی پس از سال‌ها التماس و اصرار منادیان اصلا‌حات، بر انصاف در انتقاد صحه می‌گذارند، به جای دخالت در سلیقه و علا‌قه‌شان که چرا شریعتمداری را برگزیدید. مسوولیت پذیرفتن این لقب را یادآور شویم و از آن سوی دگرش بنگریم که حتما حکمتی بوده تا از این پس دست و دل آنان که به نقد و نقب دگراندیشان علا‌قه بسیار دارند، کمی بلرزد از هراس آنکه مبادا دامن انصاف لکه‌دار شود.

کاش همه آنانی که در طی این سال‌ها زخمی از اتهامات خالی از انصاف بر سینه دارند، شاخه گلی برای تبریک و البته پاسداشت مفهوم انصاف مهیا می‌ساختند و بی‌منت <کیهان را گلباران می‌کردند.> تردید ندارم که مرد برگزیده دولت نهم میل به پس فرستادن گل‌ها نمی‌کند که اگر اهل نپذیرفتن هدیه بود لا‌بد هدیه دولت مقبول خود را نیز نمی‌پذیرفت.

مسیح علی‌نژاد



همچنین مشاهده کنید