جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کیمیای تبدیل خشخاش به طلا در افغانستان


کیمیای تبدیل خشخاش به طلا در افغانستان

گفت وگو با یک قاچاقچی بین المللی مواد مخدر

«مبارزه با مواد مخدر؟ این بیشتر به یک شوخی می ماند و گمان نمی کنم کسی در کشور ما وقت خود را صرف این کار بکند.» جیمز نام مستعار است. میانسال سیه چرده یی که در حوالی میدان توحید مقابلم نشسته، سخنان خود در را رابطه با افغانستان، خشخاش، تریاک، هروئین و قاچاق اینگونه آغاز می کند. او کلمبیایی تبار و یکی از اعضای سابق «فارک» است. هر چند منظورش از کشور ما، افغانستانی است که از اواسط دهه ۹۰ در آن مشغول تجارت است. تجارت مواد البته نه با تولید، فروش یا انتقال بلکه با استفاده از گروهی که مسوولیت تامین امنیت برخی مزارع کشت خشخاش را بر عهده دارند. یک گروه مسلح حرفه یی متعلق به بخش خصوصی که می گوید ایده اولیه اش را نیز برای نخستین بار خودش در افغانستان پیاده کرده است. با استفاده از تجارب فارک. دفعات زیادی به تهران، زاهدان و مشهد سفر کرده است. برخی مواقع برای کار و بیشتر اوقات برای استراحت، به خصوص مواقعی که در تهران میهمان رابطی می شود که به عنوان یک خرده فروش مواد در نعمت آباد رابط بین من و اوست.« تهران را دوست دارم. برای کسی که در ویرانه های افغانستان کار و زندگی می کند یک بهشت تمام عیار است البته دوبی هم جای خوبی است. هرچند من ترجیح می دهم در تهران باشم تا آنجا، شاید به خاطر دوستانی است که در اینجا دارم.» فارسی را به راحتی صحبت می کند، هرچند لهجه اش ملغمه یی است از لهجه ایرانی و افغان. بیشتر شبیه مرزنشینان شرق کشور. محتاط است و این خصیصه را ناشی از شغلی می داند که در آن اولین اشتباه، آخرین اشتباه است. بنابراین در طول گفت وگو با توصیف «محرمانه» به سادگی از کنار سوالاتی گذشت که به تنهایی یک فهرست بلندبالا به شمار می آیند.

▪ به صورت قانونی در افغانستان ساکن هستی؟

- جواب ندهم بهتر است.

▪ تو کار قاچاق که نیستی پس با عبدالله «رابط بین ما» چگونه آشنا شدی؟

- محرمانه است.

▪ الان حفاظت از چند هکتار را برعهده داری؟

- محرمانه است.

▪ با مقامات افغان هم همکاری داری، مثلاً کسب اطلاعات یا غیره؟

- محرمانه است.

▪ ورودت به خاک ایران قانونی است؟

- از نظر من بله.

پذیرش یک خارجی در افغانستان سخت است «اما در زمان جنگ کارهای خلاف ساده می شود.» به خصوص اگر کار مورد نظر قاچاق مواد مخدر باشد که حتی در افغانستان هم کار خطرناکی به شمار می آید. البته خطرناک نه از سوی دولت یا نیروهای پلیس که در دهه نود، اولی وجود نداشت و دومی که به وجود آمد خیلی آسان قابل حل بود. خطر اصلی از طرف گروه های دارای منافع بود که معمولاً بدون هیچ قاعده و قانونی در آن زمان فعالیت می کردند. هر چند همزمان به دلایل دیگری با یکدیگر دشمن سیاسی هم بودند. گروه های مسلح فلسفه وجودی خود را از همین زمان گرفتند. مزرعه داران کوچک که برای حفاظت از یک سال تلاش خود ناگزیر از محافظت بودند. البته این فلسفه برای گروه های بزرگتر در کسب سود بیشتر و همچنین ضربه زدن عمیق تر به گروه مخالف بود. وظیفه جیمز در ابتدا انتقال محموله های هروئین از لابراتوار به نزدیکی های مرز ایران یا تاجیکستان بود. بنابراین «مرز کشور شما را به خوبی می شناسم». او حتی تعدادی از فرماندهان نیروی انتظامی را هم می شناسد. معتقد است تعدادی از آنها بسیار وظیفه شناس و باهوشند.«نام حاج بهرام نوروزی را که زمان نسبتاً زیادی فرماندهی قرارگاه شرق کشور بر عهده داشت زیاد شنیده ام. خوب به خاطر دارم که یک بار یکی حضورش در منطقه را بزرگترین مشکل در راه انتقال یک محموله می دانست. هرچند من آن زمان هم گفتم که هر چه قدر هم زبده باشد یک تنه از پس قاچاق برنمی آید.»

▪ چرا یک تنه؟ در اینجا مبارزه با مواد مخدر یک اصل مورد توافق همه است؟

ـ منظورم ایران به عنوان یک تنه است.

▪ یعنی این توافق در افغانستان وجود ندارد؟

ـ نمی دانم. اما فکر می کنم پیدا کردن و از بین بردن چیزی حدود ۴ هزار هکتار مزرعه زیر کشت خشخاش در یک کشور کار چندان دشواری نیست.

▪ برایم جالب است که به عنوان یکی از اعضای این شبکه طوری صحبت می کنی که انگار مخالف هستی؟

ـ برایم فرقی نمی کند. شغل من کاری است که انجام می دهم، در افغانستان نباشد جای دیگر. البته این را هم در نظر داشته باشید که ما الان داریم حرف می زنیم.

▪ فکر نمی کنی بخشی از سختی کار مستقیماً به عملکرد امثال خود تو مربوط است؟

این احمقانه ترین برداشتی است که تا به امروز شنیده ام. فکر می کنی حذف کردن ما در صورت نیاز چقدر زحمت دارد. اصلاً بگذار یک چیز ساده تر بگویم. در نزدیکی های جلال آباد افغانستان یک بازاری است به نام شیگل که یکی از بزرگترین بازارهای تریاک است. این را همه می دانند. در هنگام برداشت خشخاش این بازار یکی از شلوغ ترین بازارهای افغانستان است. کشاورزان به این بازار می آیند تا محصولات خود را بفروشند. در شیگل، روزانه هزاران کیلو تریاک خرید و فروش می شود به گونه یی که بوی تریاک از چند کیلومتری به راحتی شنیده می شود. به نظر من این بازار یکی از اصلی ترین مراکز تجارت مواد مخدر در جهان است؛ بازاری واسط بین مزرعه دار و فروشنده های عمده. معمولاً در این بازار مغازه دارها کیلوکیلو تریاک مزرعه دارها را می خرند و چند صد کیلو به چند صد کیلو یا تنی به قاچاقچی ها یا آنها که تریاک را به هروئین تبدیل می کنند می فروشند. کار از این بازار شروع می شود.

▪ جالب نیست که تو همه اینها را به من می گویی؟

ـ نه. چون همه این بازار را می شناسند. پلیس هم تا به امروز چند بار به آنجا حمله کرده و کلی تریاک و هروئین گیر آورده اما هیچ گاه نخواسته اند آنجا را تعطیل کنند.

▪ نخواسته اند؟

ـ به نظر من که این طور است. اگر هم می بینید من اینگونه راحت با شما صحبت می کنم به همین خاطر است. البته بخشی از این مساله می تواند ناشی از ضعف دولت باشد اما بیشتر به علت نخواستن است، چه از سوی دولتی ها و چه نظامی های حاضر در افغانستان.اگر می بینید که گروه های مسلح در افغانستان تا به این حد قوی هستند نیز به همین خاطر است. در مرزها که گروه های مسلح حتی از پلیس مجهزتر هستند.

▪ خاطرم هست که چندی پیش هم ژنرال داوود داوود، معاون وزارت کشور در امور مواد مخدر افغانستان هم مشابه این جمله را گفت و اینکه شما خیلی نیرومند هستید به حدی که آنها برای مبارزه با شما دچار مشکل هستند؟

ـ مطمئناً در کشوری که همه به نوعی در تجارت مواد مخدر دخیل بوده و از منافع آن سود می برند حرف از مبارزه یک شوخی به نظر می رسد.

▪ حتی مبارزه با کشت خشخاش؟

ـ فکر می کنم سال ۲۰۰۳ بود که برای نخستین بار کشت جایگزین در افغانستان به صورت جدی مطرح شد و حتی کشورهای مختلف کمک های زیادی کردند از جمله ایران که تعدادی تراکتور را روانه افغانستان کرد. می دانید چند ماه بعد چه اتفاقی افتاد؟ تراکتورها در مزارع خشخاش به کار گرفته شدند، ضمن اینکه تاکید می کنم منافع در تجارت مواد مخدر در افغانستان هم اکنون آنقدر مهم است که اختلاف بر سر آن یکی از موضوعات عمده درگیری ها میان فرماندهان محلی در ولایات دور دست افغانستان است، مثلاً در ولایت فاریاب یا هلمند. برای همین است که می گویم این بحث ها یک شوخی است. اکنون دیگر روشن شده که مقامات بلندمرتبه دولت افغانستان یا وابستگان آنان، در قاچاق مواد مخدر دست دارند. همه این آدم ها را می شناسند اما کسی نمی خواهد به آنها تعدی کند. در واقع آنها زندگی و تجارت خودشان را می کنند و دولت هم از کنار آنها نفع می برد، حتی نظامی ها.

▪ با این تفاسیر مبارزه کشورهایی مانند ایران با چه هدفی صورت می گیرد؟

ـ بالاخره در طول تاریخ همیشه عده یی مبارزه می کرده اند و عده یی هم تولید. در این شرایط به نظرم ایران در دسته مبارزان است. بالاخره فلسفه مسوولان کشور شما هم این است. هرچند باید اذعان کرد در این راه تلاش بسیاری را از خود به خرج داده اند و در کار خود جدی هستند.

▪ اما با وضعیتی که تو از افغانستان می گویی خیلی همخوانی ندارد؟

ـ به نظرم خودشان هم این را متوجه شده اند. چنانچه همین چند سال قبل بود که اقداماتی را در سطح افغانستان شروع کردند و با طوایف محلی مذاکراتی انجام شد.

▪ با چه هدفی؟

ـ خیلی برایم روشن نیست اما فکر می کنم برای کاهش ترانزیت مواد مخدر از مرزهای ایران بوده باشد.

سیاست مواجهه با گروه های محلی برای اعمال مدیریت قاچاق مواد مخدر اصولاً یک اقدام معمول از سوی کشورهای مختلف در افغانستان است.

چنانچه جیمز رایسن در کتابی به نام «کشور جنگ» می نویسد در یکی از جلسات کابینه امریکا این جمله مطرح شده است «فراموش نباید کرد که مجادله با مواد مخدر در افغانستان اسباب ناراحتی دوستان مان را (جنگسالاران ائتلاف شمال) نیز فراهم می سازد. امریکا نباید جبهه جدیدی در مقابل خود بگشاید.» در این کتاب به نقل از وزیر دفاع پیشین امریکا رامسفلد، در ملاقات با سران مافیای هروئین افغانستان نیز آمده است «در صورتی که در جنگ با طالبان با ما همکاری کنید، هیچ کس در قاچاق مواد مخدر شما مداخله نخواهد کرد.» در یک گزارش تازه منتشر شده سازمان جاسوسی امریکا نیز آمده است زمانی در حوالی سال های ۲۰۰۲ زمانی که وزارت خارجه امریکا برای مبارزه با قاچاق در افغانستان اقدام کرد و برخی از ماموران مستقر این سازمان در افغانستان از جمله تیم «الاشه شکن» در پنجشیر، تیم «ستاره (الفا)» در مزار شریف، تیم پژواک در اروزگان، تیم «دلتا» در بامیان و یک تیم گمنام در هرات استدلال کردند که «تاریخ سه دهه اخیر افغانستان نشان می دهد که هیچ گاه نمی توان، هروئین سالاران، قومندانان محلی و رئیس های قبیله را در افغانستان برای همیشه خرید، فقط برای مدتی می توان کرایه کرد. کوچکترین تغییر در روش امریکا در مورد مواد مخدر باعث از بین رفتن اتحاد امریکا با مافیای مواد مخدر که میلیون ها دلار کرایه گرفته شده اند، خواهد شد و دردسر بزرگی برای امریکا خواهد بود.»

مبارزه با مواد مخدر در افغانستان بیشتر به یک شوخی شبیه است تا استراتژی.

مهدی افروزمنش