یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرا وزیران احمدی نژاد برکنار می شوند


چرا وزیران احمدی نژاد برکنار می شوند

بازخوانی و تحلیل تغییرات دولت نهم

تعیین معاونین، وزیران و کارگزاران حق قانونی هر رئیس دولتی است و چون هیچ قانونی مبنی بر محدودیت یا ممنوعیت تغییر این افراد وجود ندارد، می توانیم ادعا کنیم که برکناری و تغییر معاونین، وزیران و کارگزاران هم حق مسلم هر رئیس دولتی است. اما این حق، نمی تواند مانع از شکل گیری و انتشار این سوال شود که چرا عضوی از دولت برکنار می شود یا تغییر می کند؟ پرسش هایی از این دست، زمانی که این گونه تغییرات بیش از عرف شود یا شامل کسی شود که مدت مسوولیتش کمتر از زمان لا زم (براساس دیدگاه همان دولت) باشد، بیشتر و ریشه دارتر و فراموش نشدنی تر می شود. تاکنون در دولت نهم وزیر تعاون سابق و وزیر رفاه سابق با دوره وزارتی حدود یک سال برکنار شده اند و دیگری جایشان را گرفته است.

وزیر نفت با یک سال و نیم وزارت برکنار شده و این وزارتخانه حساس همچون چهارماهه نخست دولت زیر نظر سرپرست اداره می شود، وزیر صنایع هم بعد از دو سال وزارت، استعفا داده یا برکنار شده و این وزارتخانه هم وضعیتی چون وزارت نفت دارد. رئیس کل بانک مرکزی هم تغییر کرده است و البته در کنار همه این تغییرات از گوشه و کنار زمزمه هایی مبنی بر تغییرات دیگر هم به گوش می رسد که بنا به تجربه نباید به راحتی از کنارشان گذشت! هر کدام از این تغییرات موجب بروز سوال هایی از نوع فوق الذکر می شود. و هر تغییری، سوالا ت تغییرات قبلی را پررنگ تر و شدیدتر می کند. در یک سال اول حاکمیت دولت نهم، بسیاری از دولتمردان و طرفداران دولت در برابر هر انتقادی از دولت، معتقد بودند که همه باید سکوت کنند چون دولتی نوپا و تازه تشکیل شده، هنوز امتحانی پس نداده که دیگران به تصحیحش برخیزند، اما همین دولت در اولین سالگرد تشکیلش دو وزیر را برکنار کرد و این موضوع اولین پرسش ها را شکل داد. تغییرات در رده های پایین تر همچون برکناری رئیس سازمان تامین اجتماعی، روسای چند بانک دولتی، رئیس بیمه ایران و... مزید بر علت شد. استعفا یا برکناری رئیس سازمان برنامه و بودجه و چند تن از معاونان اصلی این سازمان سوالا ت را به مراتب بیشتر کرد و سه تغییر اخیر در کابینه هم ادامه پروسه ای بود که به نظر می رسد همچنان ادامه دارد و همچنان سوال برانگیز است.

انتظار اینکه دولت به پرسش های شکل گرفته، پاسخ دقیق، شفاف و قانع کننده دهد، انتظار زیاد و خارج از حد طاقت دولت است اما می توان بر حسب شناخت از روحیات، شیوه عمل و سابقه اجرایی دولتمردان، این تغییرات را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و علل تغییرات را بازگو کرد.

۱) تغییر برای تغییر:

مهم ترین دلیلی که می توان برای تغییرات دولت ذکر کرد، این است که دولت و احمدی نژاد برای این ترکیب کابینه و کارگزاران را تغییر می دهد که لا زم می بیند دولت تغییر کند! این موضوع به ظاهر بدیهی است و حتی ممکن است بیانش به خنده زدن معنادار و نگاه کردن عاقل اندر سفیه به گوینده آن منجر شود اما دقت در آن نتیجه ای دیگر می دهد.

از همان چند ماه اول حاکمیت دولت نهم مشخص بود که این دولت در بسیاری از زمینه ها، فاقد برنامه با پشتوانه کارشناسی و دارای دقت لا زم است و دولت علا قه مند است با تصمیمات خلق الساعه، احساسی و شکل گرفته در محفل های گپ و گفت، قوه مجریه را اداره کند و شعارهایش را به مرحله عمل برساند و معجزه کند. از همان وقت هم بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان دلسوز (دلسوز مردم نه دلسوز جناح و حزب و دسته و منافع!) بر نتایج حاصل از چنین تصمیم ها و اقداماتی بیمناک بوده و هشدار می دادند. پس از یک سال تقریبا بر همه دولتمردان مسلم شد که در دستیابی به شعارهایشان ناکام مانده و ممکن است همین وضعیت برای سال های بعد هم صادق باشد. این موضوع باعث دو تغییر بزرگ در دولت شد. اول آنکه به شدت از حجم شعارهای بزرگ و عجیب دولت کاسته شد و حتی بعضی از شعارهای قبلی به شدت تکذیب شد و دوم آنکه دولتمردان به دلیل نشناختن و قبول نکردن علل و دلا یل ناکارآمدی، به دنبال آدم های مقصر گشتند. وقتی احمدی نژاد در بیان علت گرانی لبنیات، از اشتباه یک نفر در بالا بردن قیمت شیر سخن گفت، باید همه می فهمیدند که به زودی دامنه این مقصریابی ها دامان وزیران و معاونان و کارگزاران را می گیرد. و گرفت!

دولت از این تغییرات ظاهری در کابینه می خواهد به تغییرات عمیق در عملکرد و بالا خص نتایج حاصل از برنامه هایی برسد، ضمن اینکه چنین تغییراتی می تواند در حداقل فایده خود، تقصیر را از دوش کل دولت برداشته و بر دوش یک عنصر اخراج شده از دولت بگذارد.

اگر این تحلیل به واقعیت نزدیک باشد باید منتظر تغییرات بیشتر و بیشتر در دولت بود.

۲) تغییر براساس استراتژی درازمدت:

بعضی از صاحب نظران معتقدند دولت تنها یک استراتژی درازمدت دارد و آن هم رفتن به سفرهای استانی است. اگر این تحلیل را بپذیریم باید گفت دولت بر این اساس باید وزیرانی را که اعتقاد، تاثیر گذاری و مشارکت کمتری در این استراتژی دارند، برکنار کند.

یکی از اصلی ترین و مهمترین نتایج این استراتژی درازمدت برای دولت، زمینه سازی و برنامه ریزی برای کسب دوباره رای مردم برای چهار ساله دوم است. مسلما وزیرانی با مشخصات ذکر شده موانعی در این راه هستند و تغییر آنها لازم است. شاید براساس دیدگاه دولتمردان، هیچ مصلحت و فردی بالاتر از بقا و استمرار حاکمیت دولت نباشد; می توان احتمال دیگری را هم در نظرگرفت: ممکن است دولتمردان قائل به وجود استراتژی های درازمدت دیگری هم باشند که ما از آن بی خبریم و براساس همین ذهنیت وزیرانی را که در پیشبرد آن موفق نبوده اند، تغییر داده اند بعید نیست! ولی ای کاش نشانه هایی از این ذهنیت در عملکرد دولت هم مشاهده می شد تا چنین تغییراتی را فقط براساس ذهنیات فاقد، مابه ازای بیرونی ندانیم.

۳) تغییر براساس تفکرات احمدی نژاد:

محمود احمدی نژاد بسیار علاقمند است که همه چیز احمدی نژادی شود و براساس همین علاقه - که طبیعی هم هست - می گوید که دنیا به سرعت در حال احمدی نژاد شدن است. بر این اساس کمترین توقع از کابینه احمدی نژاد این است که تمام و کمال احمدی نژادی باشد! اینکه «احمدی نژاد» بودن به چه مختصات و معناست و افراد با چه مشخصات احمدی نژادی هستند، قابل تعریف شدن است اما این تعریف فعلا مهم نیست، بلکه مهم آن است که براساس آن تعریف اعضای دولت باید احمدی نژادی باشند و اگر نباشند باید تغییر کنند.

براساس این دیدگاه به دو دلیل یک مقام دولتی تغییر می کند. اول اینکه به مرور معلوم می شود که احمدی نژادی نیست و به اشتباه گمان می شده که احمدی نژادی است. دوم اینکه به مرور خاصیت احمدی نژادی بودن خود را از دست داده است.

می توان ادعا کرد که با هر تعریف او «احمدی نژادی بودن»، دارا بودن افکار مشابه احمدی نژاد جزیی از این تعریف خواهد بود. پس اگر ثابت شود مقامی دولتی افکاری غیرمنطبق بر افکار احمدی نژاد داشته یا به مرور واجد آن شده، تغییر خواهد کرد، اما به نظر می رسد بعضی وزیران در دولت چنین مشخصه ای را ندارند اما تغییر نکرده اند. اینجاست که باید گفت مصالحی هم در تغییرات وجود دارد و تنها وزیران و مقامات دولتی ای تغییر می کنند که فاقد پشتوانه مصلحت آمیز باشند.

□□□

باید منتظر ماند و دید محمود احمدی نژاد چه کسانی را به عنوان کاندیدای وزارت نفت و صنایع به مجلس معرفی می کند. براساس دیدگاه اول (تغییر برای تغییر) باید احمدی نژاد افرادی را خارج از محدوده مدیران مطرح دو سال گذشته دولت برای این پست ها انتخاب کند (همچنان که در معرفی وزیر تعاون و وزیر رفاه عمل کرد). براساس دیدگاه دوم (تغییر براساس استراتژی درازمدت، باید افرادی چون سعید لو را به عنوان وزیر معرفی کند که در اولین سالگرد تشکیل دولت نهم به این دولت نمره مطلق ۲۰ می دهد و بر این رای خود پافشاری می کند. براساس دیدگاه سوم (تغییر براساس تفکرات احمدی نژاد) هم باید منتظر بود که سرپرست های فعلی وزارتخانه های نفت و صنایع به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شوند.

نویسنده : محمدحسین روانبخش