پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

خرق عادت در ارائه کمدی


خرق عادت در ارائه کمدی

نگاهی به نمایش ”پری” نوشته و کار ”خیرالله تقیانی پور” و ”جواد نوری”

"پری"نمایشی ایرانی و درباره زن‌پوشی است که به اشتباه زن گرفته و این خود مایه دردسر می‌شود. امیرنظام (با بازی بهرنگ فرهنگ‌دوست) که چاکر درگاه و علیاحضرت مادر ناصرالدین شاه (بازی رضا پاپی) است، در شهرستانی شاهد اجرای چشم‌گیر نمایش "پری"است.

گروه مطربان پری را زن معرفی می‌کنند. وصف او به دربار می‌رسد. حالا ناصرالدین شاه (مصطفا ساسانی) هوس دیدن نمایش به سرش می‌زند. کریم شیره‌ای (جواد پورزند) مامور می‌شود که این گروه را به دربار دعوت کند. گروه به دربار می‌رود. نمایش خود را اجرا می‌کند و هر یک از بازیگران به فراخور نقش و بازی‌شان دست‌مزد می‌گیرد. اما دست‌مزد بازیگر نقش پری را نمی‌دهند چراکه دستور است؛ پری (رهام عسگرپور) ندیمه مادرشاه شود. گروه که کاری از دستشان برنمی‌آید، این بازیگر بیچاره را ترک می‌کنند. این مرد هم کارش به امام‌زاده و ذکر و دعا می‌کشاند. از آن طرف هم چون مادرشاه از پری نجیب و زیبا خوشش آمده به او اجازه می‌دهد، وارد حرم‌سرای شاه شود اما چون اصل و نسبش نامعلوم است، نمی‌گذارد که به همسری شاه در بیاید. همین خود باعث ایجاد مشکل بیش‌تر برای پری می‌شود چون می‌هراسد در صورت معلوم شدن حقیقت وجودی‌‌اش زندگی‌اش را از دست بدهد.

تا اینکه یک شب کریم شیره‌ای متوجه می‌شود که این مرد زن‌پوش است و به تقاضای همکارانش در این لباس رفته و تا الان هم نتوانسته بیرون بیاید. کریم شیره‌ای درصدد برمی‌‌آید تا نمایش دیگری را برپا کند. این‌بار قرار است قصه‌ای تعریف شود که در آن به گونه‌ای زندگی و ماجرای همین مرد زن‌پوش روایت شود. از آنجا که ناصرالدین‌شاه تابع حرف‌های یک روحانی است، کریم شیره‌ای بر آن است یک جانشین به نام میرزا (محسن بابایی) را جایگزین کند تا او بعد از دیدن چنین سرنوشتی حکم توبه و بخشش را صادر کند وگرنه معلوم نیست با غیظ و ناراحتی شاه و مادرش چه بلایی سر این بیچاره آورده شود. گروه نمایش داستان زندگی یک شازده دختر را بازی می‌کنند. او که صاحب وجنات و کمالات است، روز به روز در بارگاه بیش‌تر چشم‌گیر می شود. تا اینکه او با ندیمه یا همان مرد زن‌پوش به حمام می‌رود و در آن‌جا انگشترش گم می‌شود. دختر می‌پندارد که ندیمه آن را برداشته است، برای همین تهدیدش می‌کند. در نمایش انگشتر پیدا می‌شود و ندیمه نجات می‌یابد. اما در این بازی، قضیه مرد زن‌پوش همچنان مسکوت می‌ماند که حکمی برای نجات جان‌اش صادر شود. ناصرالدین‌شاه چون حکم در ارتباط با مسائل شرعی است، طبق روال معمول دادن حکم را به میرزا وامی‌گذارد. میرزا هم حکم توبه و بخشش را می‌دهد. اما مادر ناصرالدین‌شاه مخالفت می‌کند. ناصرالدین شاه هم به ظاهر به حکم تن می‌دهد اما در خفا درصدد است تا مرد را تنبیه کند. این‌بار به فرمان شاه هر چهار بازیگر را می گیرند و سرشان بالای دار می‌رود!

پایان تلخ و تراژیک، نمایش "پری" را از حالت صرفن کمدی بیرون می‌آورد و از آن نمایشی نوین و ساختارشکن پدید می‌آورد. یعنی یک نمایش تراژدیکمدی اتفاق می‌افتد. آنچه دیده‌ایم تخیل صرف نویسنده (خیرالله تقیانی‌پور) است که با ساختاری خطی و با ارائه پیچ وخم‌های قرص و محکم بر آن است تا تماشاگر را بر جایگاه‌‌اش میخ‌کوب کند. چنین هم می‌شود! درام این قابلیت و جاذبه را دارد که تماشاگر بی آن که خسته و کسل شود، تمام ماجراها و آدم‌ها را دنبال کند. نمایش پری به ظاهر موفق است، در باطن نیز داستان و حرف و حدیثی دارد که می‌تواند برخی را جذب خود کند. شاید این نمونه‌ای از بی‌عدالتی‌های رایج در دستگاه حکومتی ناصرالدین‌شاه باشد. اگر بی‌عدالتی نبود کسی مانند شیخ محمد خیابانی درصدد ترور او برنمی‌آمد. اگر هم داستان نمایش پری تخیل است اما ظلم و ستم شاهانه فراتر از این چهار قلم اعدامی بی‌گناه بوده است. بنابراین نمایش در پایان تاثیر خود را بر روح و روان تماشاگر می‌گذارد؛ چراکه این چهارتن برای سیر نگه داشتن شکم خود و اهالی شهر قحطی زده‌شان تن به چنین مرارت و سختی‌ای داده‌اند. تماشاگر، هم با نمایش‌ها و رفتارهای مضحک و کمدی‌شان همسو شده و با تک تک آنان حس همذات‌پنداری می‌کند و در غیاب و قتل آنان بی آنکه جرم و جنایتی مرتکب شده باشند، احساس تاسف و تاثر می‌کند. نویسنده می‌‌توانست پایان نمایش را علی‌القاعده مرسوم در نمایش‌های کمدی، شاد و خندان بگیرد. این خرق عادت دلالت بر یک نگاه متفاوت و تاثیرگذار دارد.

گروه کارگردانی (جواد نوری و خیرالله تقیانی‌پور) نیز تمام سعی‌شان این بوده که در تمام لحظات خنده بسازند و در عین‌حال از افراط و تفریط بپرهیزند که بار محتوایی نمایش بارزتر از پیش رخ نماید. در واقع آهسته آهسته ذهن تماشاگر را متوجه یک پایان اندوهگین و تراژیک کنند. موفق هم می‌شوند چون گروه مطربان در گرفتن ارتباط از طریق بازی پر جنب‌وجوش و پر انرژی دل تماشاگر را تصاحب می‌کند و این خود زمینه را برای متاثر شدن از مرگ ناخواسته آنان فراهم می‌سازد.

صحنه خالی است و فضا توسط بازی بازیگران و تکاپوی آنان برای ارائه توانمندی و اثبات خود پر می‌شود. شاید این منطقی ترین میزانسنی باشد که حال و هوای نمایش پری را می‌‌رساند. نمایش بر آن نیست که شعار بدهد بلکه بر آن است یک موقعیت را طراحی کند که در آن اتفاقاتی پیرامون یک گروه نمایشی رخ می دهد. در پایان نیز این گروه را بر دار می‌نشاند. به قاعده از شیوه نمایش در نمایش و بازی در بازی و نقش‌پوشی و زن‌پوشی و شیوه نمایش‌های سایه بهره‌وری می‌شود. صحنه از سه سطح برخوردار است. اول کف صحنه که لحظه اکنون است. دوم یک سکو که محل برگزاری نمایش، موسیقی و حرکت برای ناصرالدین‌‌شاه است، سوم یک پرده عریض که به شیوه سایه بخش‌هایی از نمایش پری را در معرض دید تماشاگران قرار می‌دهد. این خود به لحاظ دیداری باعث ایجاد تنوع می‌شود، چون چشم در یک سطح و گونه نمایشی باقی نمی‌ماند. همین عنصری برای تنوع بصری خواهد شد. از سوی دیگر حضور موسیقی در روند بازی و فضاسازی نیز موثر است. موسیقی معرف زمانه قاجار است و طوری نواخته می‌شود که همراه نمایش باشد. در عین‌حال فضاسازی می‌کند و بر ایجاد حس و تقویت آن نیز تاثیرگذار است. پریدخت عابدین‌نژاد نیز در طراحی لباس بر آن بوده تا لباس‌ها مرتبط با دوره تاریخی باشد و در واقع در شناساندن شخصیت‌ها نیز موثر باشد. این لباس‌ها که با تنوع رنگ و طرح و دوخت هم همراه هستند، در چشم‌انداز نمایش پری نیز مشارکت ویژه‌ای دارند.

نمایش با یک فاصله‌گذاری کلی از همان ابتدا آغاز می‌شود. چراکه می‌خواهد این بازیگران را از زمانه اکنون به دوره‌ای تاریخی پرتاب کند. این بازیگران در لباس خود (مطربان) فرو می‌شوند. همین جاذبه اثر را بالا می‌برد چراکه آنان باید توانمندی خود را آشکار کنند.

یعنی بازیگر بودن خود را نشان دهند. بنابراین نیاز به تحرک و پویایی گروهی است و با لغزیدن هر یک از بازیگران، امکان دارد که بخشی از اثر نیز دچار رکود و سستی شود. یعنی به راحتی نمایش از ضرباهنگ خواهد افتاد گروه در این زمینه موفق می‌نماید. موفقیت پری هم به خاطر پژوهش و مطالعات لازم است و از سوی دیگر داشتن گروه در پررنگ شدن اتفاقات موثر بوده است. وگرنه معلوم نبود چه چیزی غیر از تئاتر در صحنه به وقوع بپیوندد. داشتن گروه و تمرین و اجرای مستمر در بارور شدن آن نقش اساسی و کلیدی دارد. این گروه هم توانمندی علمی و عملی خود را در زمینه نمایش‌های سنتی و جسارت در احیا و نوسازی آن اثبات کرده است. بنابراین نیاز است که توجه بیشتری را جذب خود کند تا بهتر و بیشتر در صحنه حضور داشته باشد.