یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حکومت عارفانه حکیم


حکومت عارفانه حکیم

امام کشور را با رویکرد عرفانی اداره کرد

موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران همایش «بررسی اندیشه‌های فلسفی و عرفانی امام خمینی(ره)» را با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، آیت‌الله سیدحسن سادات‌مصطفوی، حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه و آیت‌الله سیدمصطفی محقق‌داماد، عصر ۹ خرداد برگزار کرد. بخش هایی از سخنان ۳ تن از استادان حاضر در این نشست را می خوانید.

● آیت‌الله محقق‌داماد: احکام شرعی از اهداف دین

یکی از افرادی که در دوره معاصر به مساله اهداف دین در علم اصول پرداخت، امام خمینی(ره) است. دانشی در بستر تاریخ اسلام به نام «اصول فقه» هست که در نسبت‌سنجی با آنچه در غرب به نام «فلسفه حقوق» یا «فلسفه حقوقی» وجود دارد، قرار دارد. بسیاری از مباحث ابداعی در علم اصول هست که در فلسفه غرب مطرح نشده است و نیز مسائلی در فلسفه حقوق معاصر وجود دارد که می‌توان در اصول آن را مطرح کرد.

یکی از مباحثی که در اصول فقه مطرح می‌شود این است که دین اهدافی دارد. برخلاف اشاعره، معتزله معتقدند ـ شیعه نیز پیرو این تفکر است ـ که تمامی احکام اسلامی تابع مصالح و مفاسد واقع است و هر حکم شرعی مصلحتی دارد.

در قرون اولیه تاریخ اسلام بحث «علم الحیل» مطرح شد. برای روشن شدن معنی علم‌الحیل مثالی می‌زنم؛ خداوند روزه را واجب کرده است اما از طرفی در قرآن می‌فرماید اگر کسی مسافر، مریض و... بود روزه نگیرد. برخی می‌گویند خب قبل از ظهر چهار فرسخ از شهر خارج می‌شویم و غذا می‌خوریم بدون این‌که کار حرامی انجام داده باشیم. تا اینجا مشکلی نیست اما ناگهان در مکتب‌های عقلانی رساله‌هایی پیدا شد به نام رساله‌‌الحیل، راه‌های چاره‌ای برای دور زدن قوانین شرعی. این مساله معضلی را در جهان اسلام ایجاد کرد به این معنی که اگر بخواهیم حیله را مشروع بدانیم پس اهداف دین چه می‌شود؟! در قرن هشتم فردی به نام ابواسحاق شاطبی که فقیهی اندلسی است کتاب «الموافقات» را نوشته و «مقاصد‌الشریعه» را مطرح کرد.

یکی از افرادی که در دوره معاصر به مساله اهداف دین پرداخت حضرت امام(ره) است. امام در کتاب «البیع» با تبیین آیه حرمت ربا تاکید می‌کند که هدف احکام دینی ظلم نکردن، عدالت، مهربانی و... است. ایشان معتقد است ربا از مصادیق ظلم است. خداوند با حرام خواندن ربا مصداق ظلم را برای ما بیان کرده است. امام(ره) با استناد به آیه حرمت ربا تاکید می‌کند که هدف دین این است که ظلم اتفاق نیفتد و معیار برای ما در احکام شرعی، اهداف دین است. ما باید به اهداف دین برسیم تا ظلم در جامعه نباشد. هدف دین رحم، عدالت، مهربانی و... است. احکام، اهداف دین هستند و اصل عدالت، اصل مهربانی، اصل یسرو اصول پیش‌فقهی دین است و فلسفه شریعت در قضیه ربا «عدالت» است.

● خسروپناه: فقه با رویکرد عرفانی

امام(ره)‌در تفسیر سوره حمد معتقدند فلسفه وسیله‌ای است برای رسیدن به مقصد عالی و خودش مطلوب نیست، اما وسیله لازمی است برای این‌که مسائل و معارف را با برهان به عقل برسانیم. امام(ره) در فلسفه از اصول استفاده کردند اما این‌که نتایج طبیعیات برای فیلسوف نتیجه فلسفی به دنبال داشته باشد را قبول نداشتند.

خسروپناه: امام به فقه جواهری رویکرد عرفانی داشتند و در واقع کشور را با رویکرد عرفانی اداره کردند و با پیوند حکمت عرفانی و فقه سیاسی توانستند حقیقتی را در جامعه ایجاد کنند که جامعه به فتوای مرجع تقلید با رویکرد عرفانی پیش رود

ایشان حکمت عرفانی را با سیاست (فقه سیاسی) پیوند زدند. امام(ره) معتقدند کسی که به ولایت عرفانی رسید از ولایت سیاسی هم برخوردار است. امام(ره) در بحث ولایت فقیه از ولایت عرفانی استفاده نمی‌کنند چون در مورد ویژگی‌های ولایت‌فقیه آمده فقیه عادل، مجتهد، مدبر و... ولایت دارد که احکام سیاسی ـ اجتماعی را در جامعه پیاده کند. ولایت مطلقه فقیه نیز یعنی مطلق احکام سیاسی ـ اجتماعی را اجرا کند. امام(ره) ولایت سیاسی را از فقه می‌گیرند، چون اگر از عرفان بگیرند عارف ۳ سفر را باید طی کند تا بتواند ولایت عرفانی - سیاسی را اعمال کند و این راهی بس طولانی و سخت است. به همین جهت امام(ره) ولایت سیاسی را از فقه (فقه سیاسی یا جواهری) می‌گیرد. امام(ره) از مصلحت سخن می‌گویند چراکه به گوهر شریعت معتقد است و با توجه به عنصر زمان و مکان و مصلحت می‌گویند حفظ نظام از اوجب واجبات است که وقتی لازم می‌بیند حتی حج را تعطیل می‌کند. امام(ره) به فقه جواهری رویکرد عرفانی داشتند. در واقع امام(ره) کشور را با رویکرد عرفانی اداره کردند و با پیوند حکمت عرفانی و فقه سیاسی توانستند حقیقتی را در جامعه ایجاد کنند که جامعه به فتوای مرجع تقلید با رویکرد عرفانی پیش رود. در واقع طی کردن ره صد‌ساله نوجوانان و جوانان این کشور در دوران دفاع مقدس، ثمره پیوند حکمت عرفانی و فقه سیاسی امام(ره)‌ بود.

● دینانی: امام(ره) مرد جامعی بود

امام خمینی(ره) مرد جامعی بود بویژه در چهار رشته فقه، اصول، فلسفه و عرفان. امام(ره) در دوره‌ای به دلایل سیاسی ـ اجتماعی بحث عرفان و فلسفه را کنار گذاشته بودند. بنده ۱۱ سال افتخار شاگردی درس خارج فقه و اصول امام(ره) را داشتم و در آن زمان به خاطر فضایی که در حوزه حاکم بود، ایشان جز فقه و اصول چیز دیگری تدریس نمی‌کردند؛ نه خصوصی و نه عمومی، حتی اگر یک سوال فلسفی یا عرفانی از ایشان پرسیده می‌شد ابدا پاسخ نمی‌دادند. این کتب عرفانی و فلسفی که از ایشان به جای مانده در واقع مربوط به دوران جوانی امام(ره) است که به دلایل سیاسی ـ اجتماعی در آن دوره که افتخار شاگردی ایشان را داشتم بحث عرفان و فلسفه را کنار گذاشته بودند.

در زمانی که ما به دنبال مباحث عرفانی و فلسفی امام(ره) بودیم حدود ۴۵ سال پیش حتی یک برگ از کتاب‌های ایشان وجود نداشت و برای به دست آوردن کتاب «سرالصلاه یا معراج السالکین و صلاه العارفین» امام(ره) خیلی تلاش کردم و نهایتاً توانستم کپی آن را در خانه یک مرد تاجر و عارف مسلک به مدت چند ساعت مطالعه کنم.

رسم امام(ره) این بود که یک روز به شروع تعطیلات حوزه، درس مختصری می‌گفتند و بیشتر به نصیحت طلاب می‌پرداختند. ایشان در یکی از این جلسات مطلبی فرمودند که هم فقهی و هم پیرامون فقهی است و مترقی‌ترین حرفی است که یک فقیه در عالم می‌گوید. امام(ره) در این جلسه در مورد تقلید صحبت کردند.

طبیعی است یک مجتهد نباید تقلید کند. امام(ره) فرمودند طلبه‌ای که معانی روایات و قرآن را می‌فهمد نباید تقلید کند بلکه باید زحمت بکشد و خود حکم خدا را بفهمد و فرمودند طلبه‌ای که مراحلی را طی کرده حق ندارد دیگر تقلید کند. من هم به تبعیت از حرف ایشان دیگر از آن زمان تاکنون از کسی تقلید نکردم.

این کار امام(ره) طلبه را به روش اجتهاد وادار می‌کند. پس آن طلبه‌ای که دروسی را فراگرفته باید خود مسائلش را استنباط کند، البته همه مجتهدان هم در یک درجه اجتهاد نیستند و سلسله‌مراتب دارند.

وقتی انقلاب شد، کم‌کم بیان امام(ره) آرام‌تر شد اما در تدریس با حماسه و با بلاغت و جذاب سخن می‌گفتند. من درس غنا را با ایشان خواندم. با این‌که امام(ره) دارای قدرت سیاسی و انقلابی بودند اما کسانی نامه‌ها نوشتند و جلوی پخش تفسیر عرفانی ـ فلسفی سوره حمد امام(ره) را گرفتند.

اسرار نمازی که امام(ره) در سرالصلاه بیان می‌کنند بسیار مهم است، با این‌که کتاب‌های عرفانی ایشان چاپ شده، اما امام(ره) در این کتاب حرف‌هایی می‌زند که جرات بیان آن را ندارم. کسانی که خود را پیرو خط امام(ره) می‌دانید و مخالف عرفان هستید بروید این کتاب را بخوانید!