چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

كثرت گرایی دینی در بوته نقد


كثرت گرایی دین , دست كم دو دیدگاه مهم و وابسته به هم دارد نخست تعدد ادیان و آنگاه تعدد قرائتهای یك دین

كثرت گرایی دین ، دست كم دو دیدگاه مهم و وابسته به هم دارد ؛ نخست تعدد ادیان و آنگاه تعدد قرائتهای یك دین . هر یك از آن دو ، مدعیاتی دارد كه به شدت نقد پذیر است . آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار می گیرد ، نقد و بررسی دیدگاه نخست ، آن هم بر اساس آنچه در مقاله ششم از كتاب فلسفه دین نوشته “ كیث . ای پاندل ” آمده است ، می باشد .

۱. یكی از برآیندهای تكثر ادیان كه مبنای تكثر گرایی دینی قرار گرفته است ، این ادعاست كه دین عبارت است از واقعیت پدیداری ، و آنچه از دین به دست ما می رسد مجموعه ای از ظهورات ، نمودها ، پدیدارها و بالاخره عرضیاتی از دین است ، نه حقیقت دین ( اگر حقیقتی داشته باشد ! ) ؛ دین وجود فی نفسه ندارد یا این كه به دست ما نرسیده است .۱ پرسشی كه مطرح می شود ، این است كه آنچه پدیدارهای دینی نامیده اند و از لوازم و ویژگیهای یك سنت دینی است ، امری عینی و برگرفته از خارج است یا اموری ذهنی و انتزاعی محض یا قراردادی است كه به گونه ای ، حتی منشأ انتزاع یا اساسی واقعی برای قرارداد آن نیز وجود ندارد ؟ در صورت نخست ، پدیدارهای ادیان مختلف . از صدق و كذب برخوردار است و اگر یكی از آنها صادقق باشد ، پدیدارهای مقابل آن كه مربوط به ادیان دیگر است ، كاذب خواهد بود و اگر هر كدام بهره ای از صدق داشته باشند ، مجموعه گزاره های صادق تركیبی همه آنها كه به صورت سنتهای یك دین ارائه شده باشد ، پیامدهای دین را خواهد داشت ، نه هر یك از آن ادیان ، و این آغاز فروپاشی كثرت گرایی دینی است .

در صورت دوم ، ادیان ، مجموعه اعتبارهای ذهنی وو قراردادهای شخصی و اجتماعی خواهد بود كه ارزش آن نیز اعتباری است و وابسته به همان اعتبارها و قراردادهاست و بحث از آنها و نیز ارزش آنها ، تابع انگیزه های پدید آورندگان آن خواهد بود ، نه یك بحث حقیقی كه معیار صدق داشته باشد .

۲. یكی دیگر از مدعیات كثرت گرایی دینی است كه “ پاسخ به پدیدار دینی خاص یكی از سنتهای دینی ، به همان میزان ، مایه پرورش افراد شایسته می گردد كه پاسخ به پدیدار دینی دیگر در یك سنت دینی متفاوت ” ۲ چنین نتیجه ای به دنبال دارد . پرورش افراد شایسته در سنتهای دینی خاص ، یا بر این امر استوار است كه ادیان ، هسته مشتركی دارند و در ارائه نظریه های پرورشی ، با یكدیگر همسانی دارند یا بر این امر بنیان نهاده شده كه پرورش و شایستگی یاد شده ، امری عینی كه با بیرون ا زخود مطابقت داشته باشد ، نیست و در واقع ، از امور اعتباری و قراردادی كه هر كس در هر شرایط و با رعایت نظریه های مختلف ، می توان شایسته باشد ؛ اگر چه همین فرد شایسته ، در سنت دینی دیگری ، ناشایست باشد . یا بر اساس كه مقاصد انسانها چنان گسترده و متفاوت است كه زا راههای مختلف ، بلكه متقابل میتوان به آن دست یافت یا بر این اساس كه انسانها چنان ناهمگونند و یا در شرایط مختلف ،چنان ناهمگون می شوند كه هر یك از نظریه های مختلف با حفظ اختلاف خود، می تواند در پرورش آنها تاثیر بگذارد . هیچ ییك از این مبانی ، دفاع پذیر نیست . علاوه بر این ، مدعای تاثیر همسان ادیان در شایسته پروری ، بر این اساس استوار شده است كه شایستگی ، دارای تعریف حقیقی یگانه ای است كه می توان به همه ادیان نسبت داد و حال آن كه چنین تعریفی از شایستگی و نجابت كه مورد وفاق همه پیروان ادیان باشد ، وجود ندارد . از این گذشته . تاثیر یكسان ادیان در شایسته پروری ، به هیچ رو اثبات پذیر نیست . اگر شایستگی را بتوان به گونه ههای مختلف و متفاوت تعریف كرد یا آن را امری تشكیلی دانست ، نه متواطی و یا اگر بتوان تاثیر یكسان ادیان را انكار كرد ، ازز ادعای یاد شده ، چیز قابل توجهی برای كثرت گرایی باقی نمی ماند .

علاوه بر این ، برابری ادیان جهانی با ادیان قبیله ای ، بلكه با عقایدشخصی و حتی با نظریه های روان شناسی، از پیامدهای این مدعاست . چه كسی میتوان بگوید نظریه های روان شناسی نمی تواند افراد شایسته تربیت كند ؟ بویژه با توجه به این كه شایستگی می تواند امری نسبی باشد و در این صورت ، خشونت گراترین نظریه ها نیز به تربیت افرادی می پردازد كه از ان دیدگاه ،، شایسته و نجیبند .

۳. مدعای دیگر كثرت گرایی دینی ، این است كه “ تمام سنتهای دینی ،، اعتبار یكسانی دارند ” ۳ . می توان پرسید كه ایا این اعتبار ، به معنای صدق ۴ منطقی است یا به معنای ما بازاء داشتن خارجی و صدق فلسفی ؟ ۵ در صورت نخست ، باید گزاره های مربوط به سنتهای دینی ، تحلیلی باشد تا از صدق منطقی برخوردار باشد و حال آن كه كه چنین چیزی امكان پذیر نیست . صورت دوم ، مستلزم آن است كه سنتهای متعارض ، مطابقت خارحجی داشته باشدو حال آن كه عینیت سنتهای متعارض ، سبب تضاد فلسفی می شود و این خود پیامدهای بسیاری دارد كه هیچ یك از آنها با كثرت گرایی دینی ، سازگار نیست ، بلكه عینیت گزاره های دینی و برخورداری از صدق خارجی ، سبب تناقض است ؛ زیرا برخی از سنتهای ادیان {با هم } متناقض است . حتی اگر منظور از اعتبار در این جا سودمندی باشد ،، باز هم برابری ادیان در برخورداری از یان سودمندی (اعتبار ) ، نه تنها اثبات پذیر نیست ، بلكه می توان آن را انكار كرد ؛ زیرا برابری این سنتها در كسب سودمندیهای اجتماعی ، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست .

دینی كه از رهبانیت حمایت می كند ، با دینی كه اقتدار اقتصادی را تشویق می كند ، چگونه می تواند برابر باشد ؟ سودمندی شخصی نیز همین گونه است ؛ دینی كه دارای دستورهای شخصی اكید ، امرها ، نهی ها ، واجبات و محرمات است و محدودیتهای جدی برای افراد ایجاد می كند ، با دینی كه جز چند سفارش اخلاقی ندارد ، چگونه می تواند در سودمندی شخصی ، برابر باشد ؟ در هر صورت ، كثرت گرایی دینی ، مستقیم یا غیر مستقیم ، تناقض را روا می داند.

اگر منظور از اعتبار و حقانیت ، “ توانایی پرورش افراد شایسته ” ۶ باشد ، با پرسشی روبه رو هستیم كه پیش از این بدان اشاره شد و آن ، برخورداری ادیان حق به معنای صدق و عینیت است . این پرسش برای تبیین میزان برخورداری ادیان از اعتبار ، از اهمیت بسزایی برخوردار است و نمی توان آن را نادیه گرفت ؛ بویژه این كه شایسته پروری ، ارتباط ویژه ای باواقعیت دارد و شایستگی ، امری واقعی است ، نه اعتباری و قراردادی .

۴.مدعای دیگر كثرت گرایی دینی ، این است كه “ سنتهای دینی ، اسطوره ها یا استعاره های عامی است كه نقش آنها ایجاد رفتار است ” ۷ (دیدگاه پراگماتیسی ) . این دیدگاه پیامدهایی دارد كه نمی توان آنها را پذیرفت ؛ از جمله :

الف ) باید ادیان ، فاقد دستگاه معرفت شناسی ، جهان شناسی و انسان شناسی باشند .

ب) باید رفتارها ، قطع نظر از حقیقت جهان و انسان ، تناسب آنها و غایت و هدف آنها ،معنی و اصالت داشته باشد و حال آن كه رفتار ، رفتار انسان است . اگر حیث التفاتی آنها كه خود بنای پدیداری بودن ادیان است ، نادیه گرفته شود ، بین رفتار انسان و زوزه گرگ و خش خش برگ درختان در خزان و شرشر آبشار ، تفواتی نخواهد بود . اهمیت رفتار ، به خاطر انسانی بودن آن و تاثیر در سرنوشت انسان است و این متوقف بر معرفی انسان و امكانات و اهداف اوست .

ج) از این گذشته ، اعتبار رفتار ، به نظریه های رفتار شناسانه بستگی دارد و اعتبار آنها نیز به نوبه خود ، انسان شناسی بستگی دارد ؛ از این رو هیچ نظام فكری ای بدون ارائه شناختهای عینی از انسان ، نمی تواند بین رفتارها فرق بگذارد .

د) بالاخره اگر تدین ، تنها نقش ایجاد رفتار داشته باشد ، چه تفاوتی با دیدگاههای شخصی برگرفته از رخدادهای زندگی دارد ؟ كسی كه به خاطر روبه رو شدن با حادثه ای ، به رفتار ویژه ای گرایش پیدا كررده است و آن رخداد در او نقش ایجاد رفتار داشته است ، با كسی كه دین دارد و بر اساس باورهای دینی خود به رفتاری گرایش دارد ،چه تفاوتی دارد ؟ این دیگاه بافروكاهش دین در حد ایجاد رفتار ، آن را نفی می كند و این ، نفی دین در قالب تكثر ادیان است .

ه ) این سخن كه سنتهای دینی ، استعاره های عامی است كه نه صادق است ونه كاذب ، دیدگاهی است كه بر مدعیات اثبات نشده پوزیتیویسم منطقی استوار شده كه بسیاری از فیلسوفان ،آن را دارای نقدهای جدی بنیان افكن دانسته اند .۸

۵. مدعای دیگر كثرت گرایی دینی ، این است كه دیدكگاه رفتارگرایانه را بدین خاطر می پذیریم كه “ تكثر ادیان را به بهترین صورت تبیین می كند ” ۹ و در واقع ، اعتبار رفتارگرایی ، در تبیین پذیری تكثر ادیان به سبب آن و اعتبار تكثر ادیان به خاطر جنبه رفتارگرایانه ادیان است .

این ادعا كه به صورت دلیل تكثر ادیان لحاظ شده است نیز اشكالهایی دارد كه چند نمونه از ان را مطرح می كنیم :

الف ) تكثر ادیان را باید با بررسی تاریخی آن تبیین كرد و با نگاه به تاریخ ،كم و بیش ، علت این امر آشكار است و آن ، چیزی غیر از رفتارگرایی دیینی است .

ب) ادیان ، بویژه ادیان آسمانی ، حقیقت یگانه ای بوده ( نشان آن ، اشتراك در بسیاری از اصول و فروع است ) كه در زندگی انسان تحقق یافته و تحت تاثیر آلودگیهای ذهن بشری و گرایشهای غریزی آنان ، تكثر یافته است . بررسی تاریخی ، تا حدودی گواه این مطلب است .

ج) حتی اگر از تبیین تكثر ادیان نیز ناتوان باشیم ، این دلیل نمی شود كه ادیان را تا حد تبیین رفتار ، كاهش دهیم .

د) این دیدگاه ، نشان دهنده پذیرش تكثر ادیان و در نتیجه ، حقانیت آن است ؛ زیرا تا كسی تكثر را نپذیرد یا حقانیت آن را مورد تردید قرار دهد ،، راه تبیین آن ، فروكاهش آن در حد یك رویداد نخواهد بود .

۶. مدعای دیگر كثرت گرایی ، ایین است كه “ چیزهایی را كه سنتهای دینی ، موجود می پندارند ، در بهترین وضعیت ، مانند وجود رنگها در دیدگاه فلسفی مدرن است ” .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.