جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارض موعود و صهیونیسم


ارض موعود و صهیونیسم

عهد قدیم درباره ارض موعود بنی اسرائیل چه می گوید بر پایه عهد قدیم كه تنها متن مقدس یهودیت و تنها منبع تاریخی قرن های نخست قوم اسرائیل است, ادعای مالكیت ارض موعود را از سوی گروهی كه خود را وارث آن می دانند, چگونه می توان ارزیابی كرد این نوشتار به دنبال پاسخ این سؤال است

صهیون(۱) نام تپه‏ای در اورشلیم است كه در گذشته بر فراز آن قلعه‏ای به همین نام وجود داشته است. به گفته كتاب مقدس (كتاب دوم سموئیل، ۵: ۶ـ۹)، این قلعه را حضرت داوود در حدود قرن دهم قبل از میلاد فتح كرد و نام آن را «شهر داود» گذاشت. بعدها این تپه به صورت نمادی برای اورشلیم و تمام سرزمین اسرائیل درآمد و به صورت عنوانی برای آن سرزمین به كار رفت.(۲)

صهیونیسم(۳) جنبشی است كه طرفدار بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و ایجاد كشوری یهودی در این سرزمین است. در سال ۷۰ میلادی كشور یهود سقوط كرد و معبد اورشلیم ویران شد و یهودیان به دست رومیان پراكنده شدند و از آن هنگام، آرمان بازگشت به سرزمین فلسطین و ایجاد كشور مستقل یهودی در میان یهودیان پدید آمد، این آرمان در زمانی كه این قوم بیشتر تحت فشار قرار گرفتند، قوت گرفت. اما تاریخ شكل‏گیری این جریان به صورت نهضتی فعال و منسجم و دارای برنامه‏ای مشخص، به اواخر قرن نوزدهم برمی‏گردد و این به هنگامی بود كه یهودیان برای نخستین بار در پرتو دموكراسی جدید غربی، طعم آزادی را چشیدند.(۴)

به هر حال این گروه به هر وسیله به آرمان خود جامه عمل پوشاند و كشور مستقل یهود را ایجاد كرد و همواره در اندیشه گسترش آن بوده است. در اینجا سؤال مهم و اساسی این است كه این آرمان یا ادعا چه مقدار به كتاب مقدس یهودی، یعنی عهد قدیم متكی است؟ به تعبیر دیگر، عهد قدیم درباره ارض موعود بنی‏اسرائیل چه می‏گوید؟ بر پایه عهد قدیم كه تنها متن مقدس یهودیت و تنها منبع تاریخی قرن‏های نخست قوم اسرائیل است، ادعای مالكیت ارض موعود را از سوی گروهی كه خود را وارث آن می‏دانند، چگونه می‏توان ارزیابی كرد؟ این نوشتار به دنبال پاسخ این سؤال است.

در ابتدا باید ببینیم كه اصل وعده سرزمینی خاص در عهد قدیم چگونه است و سپس به بررسی این مطلب می‏پردازیم كه ادعای مدعیان با توجه به آنچه در تاریخ این قوم رخ داده، تا چه اندازه با گفته‏های این كتاب انطباق دارد.

الف) وعده سرزمین در عهد قدیم

شكی نیست كه در مجموعه‏ای كه آن را یهودیان كتاب عهد و مسیحیان عهد قدیم می‏خوانند، سخن از سرزمین موعود و وعده آن آمده است. اما در این‏كه این مجموعه، كه مشتمل بر ده‏ها كتاب كوچك و بزرگ است، در چه زمانی و به وسیله چه كسانی نوشته شده است، بین سنت یهودی ـ مسیحی و نقادان قدیم و جدیدِ متون مقدس اختلافات بسیار جدی به چشم می‏خورد. در كوتاه‏ترین عبارت می‏توان گفت كه سنت یهودی ـ مسیحی برآن بوده است كه كتاب‏های این مجموعه را اشخاص برجسته شناخته‏شده‏ای در زمانی نزدیك به یك هزاره نگاشته‏اند. برای مثال، گفته می‏شود تورات همان كتابی است كه خداوند به موسی(ع) داد و كتاب‏های یوشع، داوران، سموئیل و پادشاهان را انبیای بزرگی چون یوشع، سموئیل و ارمیا نگاشته‏اند؛ در حالی كه نقادان قدیم و جدید زمان نگارش این كتاب‏ها را پس از اسارت بابلی، در قرن ششم قبل از میلاد، می‏دانند و این زمان قرن‏ها پس از كسانی است كه سنت یهودی ـ مسیحی این كتاب‏ها را به آنان نسبت می‏دهد.(۵) اگر انتساب این كتاب‏ها به افراد مورد ادعای سنت زیر سؤال برود، این كتاب‏ها همانند دیگر كتاب‏های بشری بوده و درنتیجه، سخن از ارض موعود، مانند دیگر محتویات این متون زیر سؤال می‏رود. حتی كسانی از یهودیان مدعی‏اند كه كتاب تورات، بعد از اسارت بابلی و به دست كسانی نوشته شد كه به اسارت رفته و بازگشته بودند و در واقع، این كتاب مطابق آرزوها و آرمان‏های سركوفته آنان نگاشته شده است و از این روست كه بر سرزمین موعود تأكید می‏كند.(۶)

در این نوشتار از این امور چشم‏پوشی شده است، امّا بر فرض كه انتساب این كتاب‏ها به پیامبران الهی درست باشد، درباره سرزمین موعود از آنها چه استفاده‏ای می‏شود؟

در تورات، سخن از سرزمین موعود با ماجرای مهاجرت حضرت ابراهیم آغاز می‏شود. ابراهیم(ع) به فرمان خداوند از بین‏النهرین به سرزمین كنعان هجرت كرد كه خداوند او را بدانجا راهنمایی كرده بود. در آنجا خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و فرمود: «من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید!» (سفر پیدایش، ۱۲: ۷) و باز به او فرمود: «من همان خداوندی هستم كه تو را از شهر اور كلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو بدهم» (سفر پیدایش، ۱۵: ۷). اما نكته شایسته توجه در وعده به ابراهیم این است كه در واقع عهد و پیمانی بین او و خداوند منعقد شد. از یك طرف خداوند عهد بسته بود كه آن سرزمین خاص را به فرزندان ابراهیم بدهد، ولی وفای به این عهد مشروط به آن است كه طرف دیگر، یعنی ابراهیم و فرزندانش، به عهد خود وفا كنند؛ یعنی از خدا اطاعت كرده و انسان‏های صالحی باشند. آنان حتی باید نماد و علامت بندگی خدا را در بدن خود ایجاد كنند:

من عهد خود را تا ابد با تو و بعد از تو با فرزندانت نسل اندر نسل برقرار می‏كنم. من خدای تو هستم و خدای فرزندانت نیز خواهم بود. تمامی سرزمین كنعان را كه اكنون در آن غریب هستی، تا ابد به تو و به نسل تو خواهم بخشید و خدای ایشان خواهم بود. خدا به ابراهیم فرمود: «وظیفه تو و فرزندانت و نسل‏های بعد این است كه عهد مرا نگاه دارید. تمام مردان و پسران شما باید ختنه شوند تا بدین‏وسیله نشان دهند كه عهد مرا پذیرفته‏اند. (سفر پیدایش، ۱۷: ۷ـ۱۱).

خداوند به ابراهیم خبر می‏دهد كه نسل او در مملكت بیگانه‏ای بندگی خواهند كرد. اما آنان سرانجام به این سرزمین بازخواهند گشت و این سرزمین را خواهند گرفت. و آن زمانی است كه شرارت ساكنان این سرزمین به اوج خود رسد، اما در حال حاضر اینگونه نیست.(۷) از این سخن برمی‏آید كه خدا یك سنت ثابت و همیشگی دارد و قومی كه شرارتش به اوج خود برسد مشمول عذاب الهی خواهد شد. عذاب ساكنان سرزمین كنعان آن است كه سرزمینشان به دست اسرائیلیان افتد. اما اسرائیلیان هم، چنانكه خواهیم دید، از این قاعده مستثنا نیستند؛ مالكیت سرزمین موعود مشروط به اطاعت از خداست و این شرط را خداوند بعد از ابراهیم به اسحاق هم یادآوری می‏كند:

اگر سخن مرا شنیده، اطاعت كنی با تو خواهم بود و تو را بسیار بركت خواهم داد و تمامی این سرزمین را به تو و نسل تو خواهم بخشید؛ چنانكه به پدرت ابراهیم وعده داده‏ام. نسل تو را چون ستارگان آسمان بی‏شمار خواهم گردانید و تمامی این سرزمین را به آنها خواهم داد... این كار را به خاطر ابراهیم خواهم كرد، چون او احكام و اوامر مرا اطاعت نمود (سفر پیدایش، ۲۶: ۲ـ۵).

از این سخن برمی‏آید كه علت وعده‏دادن آن سرزمین، اطاعت بی‏چون و چرای ابراهیم از خدا بوده است و شرط آن نیز اطاعت فرزندان او خواهد بود. سرزمین كنعان پس از اسحاق به یعقوب هم وعده داده شد.(۸) هنگامی كه فرزندان یعقوب، در مصر سكنا گزیدند و تحت فشار و عذاب مصریان قرار گرفتند، خداوند حضرت موسی را برانگیخت تا آنان را نجات دهد. خداوند به موسی می‏فرماید كه من آمده‏ام تا بنی‏اسرائیل را از بردگی در مصر آزاد سازم و آنان را به سرزمین پهناور و حاصلخیزی ببرم كه در آن، شیر و عسل جاری است.(۹) ولی این وعده هم مشروط است: حتی اگر قوم پس از فتح سرزمین موعود، باز به فساد روی آورد و فرمان‏های خدا را اطاعت نكند سرزمینش را از دست داده، به اسارت خواهد رفت:

اگر به من گوش ندهید و مرا اطاعت نكنید و قوانین مرا رد كنید و عهدی را كه با شما بسته‏ام بشكنید، آنگاه من شما را تنبیه خواهم كرد... من بر ضد شما برخواهم خاست و شما در برابر دشمنان خود پا به فرار خواهید گذاشت. كسانی كه از شما نفرت دارند بر شما حكومت خواهند كرد... شهرهایتان را ویران و مكان‏های عبادتتان را خراب خواهم كرد... آری، سرزمین شما را خالی از سكنه خواهم كرد و دشمنانتان در آنجا ساكن خواهند شد... بلای جنگ را بر شما نازل خواهم كرد تا در میان قوم‏ها پراكنده شوید. سرزمین شما خالی و شهرهایتان خراب خواهند شد... (سفر لاویان، ۲۶: ۱۴ـ۳۴).

قومی‏كه خداوند آنان‏را بامعجزات شگفت‏انگیزخود، از اسارت مصر رهایی‏داده تا به سرزمین‏موعود برساند،چون ازاطاعت‏خدا سربازمی‏زنند خداونددرباره آنان می‏فرماید:

به حضور پرجلالم كه زمین را پر كرده است سوگند یاد می‏كنم كه هیچكدام از آنانی كه جلال و معجزات مرا در مصر و در بیابان دیده‏اند و بارها از توكل نمودن و اطاعت كردن سرباز زده‏اند حتی موفق به دیدن سرزمینی كه به اجدادشان وعده داده‏ام نخواهند شد؛ هركه مرا اهانت كند سرزمین موعود را نخواهد دید... به ایشان بگو... همه شما در این بیابان خواهید مرد. حتی یك نفر از شما كه بیست سال به بالا دارد... وارد سرزمین موعود نخواهد شد... لاشه‏های شما در این بیابان خواهد افتاد. فرزندانتان به خاطر بی‏ایمانی شما چهل سال در این بیابان سرگردان خواهند بود تا آخرین نفر شما بمیرد (سفر اعداد، ۱۴: ۲۰ـ۳۳).

ازتورات برمی‏آیدكه برنامه خداوند دروعده‏دادن به‏سرزمین‏كنعان بسیار سخت‏گیرانه بوده است؛ هركس به طور كامل به عهد خود با خداوند پایبند باشد و كاملاً از او اطاعت كند، شایستگی ورود به آن سرزمین را دارد. عجیب این است كه بنا بر این كتاب حتی حضرت موسی و هارون هم این شایستگی را نداشته‏اند:

همان روز خداوند به موسی گفت: به كوهستان عباریم واقع در سرزمین موآب مقابل اریحا برو. در آنجا بر كوه نبو برآی و تمام سرزمین كنعان را كه به قوم اسرائیل می‏دهم، ببین. سپس تو در آن كوه خواهی مرد و به اجداد خود خواهی پیوست؛ همان‏طور كه برادرت هارون نیز در كوه هور درگذشت و به اجداد خود پیوست، زیرا هر دوی شما در برابر قوم اسرائیل كنار چشمه مریبه قادش واقع در بیابان صین، حرمت قدوسیت را نگه نداشتید. سرزمینی را كه به قوم اسرائیل می‏دهم، در برابر خود، خواهی دید، ولی هرگز وارد آن نخواهی شد (سفر تثنیه، ۳۲: ۴۸ـ۵۲).

نویسنده:عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

كتابنامه

۱. ابا ابان، قوم من، تاریخ بنی‏اسرائیل، بهودا بروخیم، تهران، ۱۳۵۸.

۲. الفغالی، بولس، المجموعهٔ الكتابیهٔ، ج۵، التاریخ الاستراعی، انتشارات المكتبهٔ البولسیهٔ، بیروت، ۱۹۹۲.

۳. برگ، اورهام، «عدالت و اخلاق در صهیونیسم» در مجله افق بینا (نشریه انجمن كلیمیان ایران) شماره ۲۱.

۴. جمعی از نویسندگان، السنن القویم فی تفسیر العهد القدیم، ج۴، مجمع الكنائس فی الشرق المارونی، بیروت، ۱۹۷۳.

۵. كتاب مقدس، انجمن كتاب مقدس ایران.

۶. كتاب مقدس، (ترجمه تفسیری) انجمن بین‏المللی كتاب مقدس، ۱۹۹۵م.

۷. كلایر من، ژیلبرت و لیبی، تاریخ قوم یهود، ترجمه مسعود همتی، تهران، انجمن فرهنگی او تصوهتورا گنج دانش ایران، ۱۳۴۷.

۸. گروهی از نویسندگان، واژه‏های فرهنگ یهود، ترجمه جمعی از مترجمان، تل‏آویو، انجمن جوامع یهودی، ۱۹۹۷.

۹. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، یهودا بروخیم، تهران، ۱۳۳۴.

۱۰. یتیس، كایل، «دین یهود»، در جهان مذهبی، ترجمه دكتر عبدالرحیم گواهی، ج۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۴.

۱۱. Douglas, J. D: The New International Dictionary of the Bible, Re۰۳۹;ency Reference Library, U. S. A, ۱۹۸۷.

۱۲. Neusner, Jacob, Judaism in our Religons, Ed. Arvind sharma, Harpersanfarancisco, ۱۹۹۳.

۱۳. The Interpreter۰۳۹;s Bible, V. ۳, Nashville, pr. ۱۳, ۱۹۹۱.

۱. Zion

۲ . واژه‏های فرهنگ یهود، ص۱۷۸.

۳. Zionism

۴ . یتیس، كابل، «دین یهود»، در جهان مذهبی، ج۳، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص۶۶۰ـ۶۶۱.

۵. The New International Dictionary of the Bible, (مدخل مربوط به هر كتاب)

۶. Neusner, Jacob, Judaism in our Religions, p. ۳۱۳-۳۱۵.

۷ . سفر پیدایش، ۱۵ : ۱۶.

۸ . سفر پیدایش، ۳۵ : ۱۲.

۹ . سفر خروج، ۳ : ۷ـ۸ و ۱۷.

۱۰ . ر.ك: سفر تثنیه، ۳۱: ۱ـ۸.

۱۱ . ر.ك: سفر تثنیه، باب ۳۴.

۱۲ . ر.ك: سفر اعداد، باب اول.

۱۳ . ر.ك: سفر اعداد، باب‏های ۱۳ تا ۱۹.

۱۴ . ر.ك: اول پادشاهان، باب یازدهم.

۱۵ . اباابان، قوم من؛ تاریخ بنی‏اسرائیل، ص۴۷؛ لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، ص۷۵.

۱۶ . تردیدها به خاطر عبارات كتاب اول پادشاهان، باب‏های یازدهم و دوازدهم است. در این باره بعدها مفصل‏تر بحث خواهد شد.

۱۷ . ر.ك: اول پادشاهان، باب هفدهم؛ اباابان، قوم من؛ تاریخ بنی‏اسرائیل، ص۵۵ـ۵۸.

۱۸ . ژیلبرت و لیبی، كلاپرمن، تاریخ قوم یهود، ج۳، ص۲۶۴ـ۲۶۷.

۱۹ . همان، ج۲، ص۲۶۳ـ۲۶۶ و ج۳، ص۱۳ـ۱۵؛ ابا ابان، قوم من، تاریخ بنی‏اسرائیل، ص۱۷۷ـ۱۷۸.

۲۰ . ر.ك: سفر اعداد، باب ۱۴.

۲۱ . ر.ك: سفر تثنیه، باب ۳۲

۲۲ . ر.ك: سفر پیدایش، ۱۵: ۱۶.

۲۳ . اول پادشاهان، ۱۲: ۲۱

۲۴ . السنن القویم فی تفسیر اسفار العهد القدیم، جلد چهارم، ص۳۰۴

۲۵ . المجموعهٔ الكتابیهٔ، ج۵؛ التاریخ الاشتراعی، ص۴۳۱.

۲۶. The Interpreter۰۳۹;s Bible, Vol. ۳, p. ۱۰۵.

۲۷ . مجله افق بینا (نشریه انجمن كلیمیان ایران)، شماره ۲۱، ص۴۱.

۲۸ . ر.ك: سفر اعداد، باب اول.

۲۹ . مجله افق بینا (نشریه انجمن كلیمیان ایران)، شماره ۲۱، ص۴۱.

منبع:فصلنامه هفت آسمان، شماره ۲۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.