چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اخلاق اجتماعی: روحانیون و جامعه شناسان
ما اخلاق به معنای امری متافیزیکی و احتمالا شخصی را با اخلاق به معنای امر اجتماعی(اخلاق اجتماعی) تفکیک می کنیم. الهیات در ایران بیشتر به اخلاق متافیزیکی جهت گیری شده است. اگرچه این توان برای الهیات به صورت بالقوه وجود دارد که به اخلاق اجتماعی روی آورد اما در ایران اگر الهیات و مذهب به زندگی روزمره و جامعه توجه کرده اند برای آن بوده که انسانهای این زمینی را به هوا بازفرستند در حالی که اخلاق اجتماعی هم و غم خود را در متن زندگی روزمره قرار داده است و مولد چیزی مهمتر به نام شخصیت شهروندی است.
روحانیون و به طور کلی مذهب نه تنها از زندگی روزمره فاصله گرفته اند بلکه آن را امری این دنیایی، پست و مبتذل بر می شمارند. امری که نزدیکی به آن، شما را دچار کسالت و روزمرگی می کند و از امور مهم آنجهانی باز می دارد. البته می دانیم که فقه بالقوه توان توجه به امور به ظاهر پست و مبتذل زندگی روزمره را دارد اما حداقل در یکصد سال گذشته فقه نتوانسته است خود را با مسائل زندگی جدید تطبیق دهد. اگر بخواهیم قواعد فقهی درباب زندگی روزمره را مرور کنیم می بینیم گرچه این قواعد برخاسته از همین جزئیات زندگی ما هستند اما بسیاری از این مسائل به گذشته تعلق دارند.در هرصورت این امر، نشان می دهد فقه تنها بخشی از دین است که به طور بالقوه امکان ارتباط با زندگی روزمره را دارد. فقه تنها بخشی از دین است که خود را از امور پیش پا افتاده جدا نمی سازد. اموری که از نظر عرفا میتواند مبتذل و غیرجدی بنظر آید، فقه به موضوع کانونی خود بدل میسازد. اما مسئله این است که فقه بر مبنای دنیای جدید به نوسازی نیاز دارد. فقها به جای برخورد تدافعی با امر مدرن می توانند رویکردی تعاملی اتخاذ نمایند.
در این نوسازی فقه، جامعه شناسی به جای نقش منفی و تخریبی می تواند نقش مثبتی ایفا کند. تصور می کنم جامعه شناسان با فقها می توانند باب گفت و گوی جدیدی را بگشایند و از مسایل واسازانه ای که روشنفکران دینی طرح کرده اند تا اندازه زیادی فاصله بگیرند. این دیدگاه عملگرایانه میتواند در بازسازی جامعه جدید سودمند واقع شود و از سوء تفاهمات میان دو گروه بکاهد. در ایران بیش از آنکه به نقش تعاملی فقها و به طور کلی علمای دین با جامعه شناسان توجه شود، همواره به نقشهای منفی و مخرب توجه شده است.
توجه مهمی که جامعه شناسان میتوانند به فقها دهند، آشتی با جامعه جدید و در نتیجه آشنایی با قواعد دنیای مدرن است. بسیاری از مواجهات منفی علما با مفاهیم مدرن به سوء تفاهمات و درک نادرست برمی گردد بنابراین گفت و گو می تواند محملی سودمند برای حل مسائل درنظر گرفته شود(چرا که معتقد نیستم دانش فقه ذاتا با دنیای مدرن در ستیز است).
توان بالقوهای که فقها و روحانیون منبری در تغییر اجتماعی گروه های سنتی و مذهبی جامعه دارند باید به واسطه جامعه شناسان جدی گرفته شود. به یقین نقاط مشترکی وجود دارد که هردو گروه بر آن میتوانند توافق کنند. امروزه مسائل مشترکی در جامعه جدید ایران وجود دارد که موجب نگرانی هردو گروه است. عدم توجه به هنجارهای اجتماعی،احترام به قوانین، احترام متقابل، صداقت، و به طور کلی بسیاری از قواعد اخلاقی ضروری در دنیای جدید، می تواند مورد اجماع دو طرف باشد. ساختن جامعهای اخلاقی هدفی است که جامعهشناسان و فقها میتوانند برسر چگونگی آن با یکدیگر گفت و گو کنند. هردو گره باید نسبت به توان و امکانات طرف مقابل در جهت دستیابی به جامعهای سالم تر ایمان بیاورند.
عباس کاظمی
http://kazemia.persianblog.ir /
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست