شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

لیبرال ها روزی می فهمند كه دنیا دست كیست


لیبرال ها روزی می فهمند كه دنیا دست كیست

امریكا و نیز در كل جهان , «جان وین » پرطرفدارترین ستاره و پرفروش ترین هنرپیشه تاریخ بوده است در یك مدت زمان باور نكردنی بیست و پنج ساله , «جان » همواره در صدر یا در جایی نزدیك به صدر جدول پرفروش ترین هنرپیشه ها ایستاد فیلم های او هفتصد میلیون دلار به دست آورد كه تا دهه هشتاد و اوایل نود هیچ كس دیگری نتوانسته حتی به نزدیكی آن ركورد هم برسد «جان وین » یك هنرپیشه نبود چیزی بیشتر از هنرپیشه یی صرف بود او نیرویی بود كه باعث می شد خیلی از فیلم ها ساخته شوند

● رونالد ریگان‌ از «جان‌ وین‌ فراموش‌ نشدنی‌» می‌گوید

ما او را «دوك‌» می‌نامیدیم‌ و البته‌ او یك‌ دوك‌ هم‌ بود. به‌ همان‌ بزرگی‌ و عظمتی‌ كه‌ در فیلم‌ها می‌بینید، در زندگی‌ واقعی‌اش‌ هم‌ چنان‌ بود. هر چیزی‌ در مورد «جان‌ وین‌» هر چیزی‌ چون‌ سبكش‌، حضورش‌، ایستادنش‌ و حتی‌ حرف‌ زدنش‌، فقط‌ و فقط‌ نشانگر قدرت‌ و توانایی‌ او هستند و هر كسی‌ كه‌ تلاش‌ و مبارزه‌ او را در سال‌های‌ آخر عمرش‌ برای‌ زنده‌ ماندن‌ دیده‌ باشد، شكی‌ در قدرتمند بودن‌ ذاتی‌ «جان‌ وین‌» نمی‌تواند داشته‌ باشد. او حتی‌ از این‌ هم‌ بهتر بود، چنان‌ كه‌ همسرم‌ «نانسی‌» گفته‌: «دوك‌ وین‌ مودب‌ترین‌، ظریف‌ترین‌ و انسان‌ترین‌ فردی‌ است‌ كه‌ در طول‌ عمر دیده‌ام‌.»

در سال‌ ۱۹۶۰، به‌ عنوان‌ رییس‌ اتحادیه‌ هنرپیشگان‌ سینما من‌ بشدت‌ درگیر مشكلات‌ كارگری‌ پیش‌ آمده‌ میان‌ اتحادیه‌ و صنعت‌ تصویر متحرك‌ بودم‌. وقتی‌ ما خواستیم‌ اعتصاب‌ راه‌ اندازیم‌، بزرگان‌ صنعت‌ فیلمسازی‌ مرا زیر شلاق‌ انتقاد بیرحمانه‌ شخصی‌ گرفتند. خصوصا انتقاداتی‌ كه‌ در مورد همسرم‌ می‌شد، تحمل‌ناپذیر و آزارنده‌ بود.

یك‌ روز ساعت‌ هفت‌ و نیم‌ صبح‌ بود كه‌ تلفن‌ زنگ‌ خورد و «نانسی‌» (همسر ریگان) صدای‌ پرطنین‌ «جان‌ وین‌» را از آن‌ سوی‌ سیم‌ شناخت‌ كه‌ می‌گفت‌: «این‌ روزها چیزهایی‌ را كه‌ این‌ روزنامه‌نویس‌های‌ لعنتی‌ احمق‌ در مورد رونالد می‌نویسند می‌خوانم‌. مطمئنم‌ كه‌ او می‌تواند مواظب‌ خودش‌ باشد و زیاد اذیت‌ نشود، ولی‌ من‌ نگران‌ تاثیری‌ هستم‌ كه‌ این‌ حرف‌ها ممكن‌ است‌ روی‌ تو بگذارد.» تقریبا از همان‌ صبح‌ تا چند هفته‌ بعد كه‌ اعتصاب‌ بالاخره‌ پا گرفت‌، «جان‌» با همسرم‌ تماس‌ داشت‌. حتی‌ وقتی‌ در جریان‌ این‌ اتفاقات‌ یك‌ نشست‌ مطبوعاتی‌ شلوغ‌ برپا شد، «جان‌» یك‌ میهمانی‌ شام‌ را كه‌ خیلی‌ هم‌ مهم‌ بود رها كرد تا بتواند كنار نانسی‌ باشد و از او حمایت‌ كند. «نانسی‌» می‌گوید كه‌ بودن‌ «دوك‌» در كنارش‌ به‌ معنای‌ بودن‌ نیرویی‌ فراتر از زندگی‌ در كنارش‌ بود...

خیلی‌های‌ دیگر هم‌ كه‌ تعدادشان‌ بی‌ شمار است‌ قدرت‌ بی‌كران‌ «دوك‌» را در زندگی‌شان‌ درك‌ كرده‌اند. با اینكه‌ منتقدان‌ و روزنامه‌نویس‌ها چهل‌ سال‌ طول‌ كشید تا بفهمند «جان‌ وین‌» واقعی‌ چه‌ كسی‌ بوده‌ است‌، اما مردم‌ عادی‌ سینمارو از همان‌ ابتدا او را شناختند و احترامش‌ را به‌ جا آوردند. در امریكا و نیز در كل‌ جهان‌، «جان‌ وین‌» پرطرفدارترین‌ ستاره‌ و پرفروش‌ترین‌ هنرپیشه‌ تاریخ‌ بوده‌ است‌. در یك‌ مدت‌ زمان‌ باور نكردنی‌ بیست‌ و پنج‌ ساله‌، «جان‌» همواره‌ در صدر یا در جایی‌ نزدیك‌ به‌ صدر جدول‌ پرفروش‌ترین‌ هنرپیشه‌ها ایستاد. فیلم‌های‌ او هفتصد میلیون‌ دلار به‌ دست‌ آورد كه‌ (تا دهه‌ هشتاد و اوایل‌ نود) هیچ‌كس‌ دیگری‌ نتوانسته‌ حتی‌ به‌ نزدیكی‌ آن‌ ركورد هم‌ برسد.

«جان‌ وین‌» یك‌ هنرپیشه‌ نبود. چیزی‌ بیشتر از هنرپیشه‌یی‌ صرف‌ بود. او نیرویی‌ بود كه‌ باعث‌ می‌شد خیلی‌ از فیلم‌ها ساخته‌ شوند. چنانكه‌ «الیزابت‌ تایلور» موقع‌ اعطای‌ مدال‌ طلای‌ كنگره‌ به‌ جان‌ وین‌ در موردش‌ گفت‌: «او به‌ تمام‌ دنیا نشان‌ داد كه‌ یك‌ امریكایی‌ چگونه‌ باید باشد.»

● دلیجان‌ به‌ سوی‌ ستاره‌ شدن‌

«جان‌ وین‌» با نام‌ اصلی‌ «ماریون‌ مایكل‌ موریسون‌» در «وینترست‌» به‌ دنیا آمد. وقتی‌ شش‌ سالش‌ بود، خانواده‌اش‌ به‌ كالیفرنیا مهاجرت‌ كردند. آنجا او نام‌ خانوادگی‌ مستعار «دوك‌» را به‌ دست‌ آورد. «دوك‌» ساعت‌ چهار صبح‌ از خواب‌ بیدار می‌شد تا بتواند روزنامه‌ها را به‌ در خانه‌ مردم‌ برساند و پس‌ از مدرسه‌ و سپس‌ تمرینات‌ فوتبال‌ هم‌ برای‌ مغازه‌های‌ محلی‌، به‌ عنوان‌ «پیك‌» كار می‌كرد. در آن‌ زمان‌ او هم‌ یك‌ دانش‌آموز درجه‌ یك‌، هم‌ مدیر جامعه‌ لاتین‌ مدرسه‌اش‌، هم‌ بزرگ‌ كلاسش‌ و هم‌ یكی‌ از بهترین‌های‌ تیم‌ فوتبالشان‌ در مسابقات‌ قهرمانی‌ بود. «دوك‌» آرزو داشت‌ كه‌ در آكادمی‌ دریایی‌ امریكا ثبت‌نام‌ كند و حتی‌ در آنجا ثبت‌نام‌ هم‌ كرد، اما در نهایت‌ انتخاب‌ نشد. در عوض‌ او بورسیه‌ حضور در دانشگاه‌ كالیفرنیای‌ جنوبی‌ برای‌ بازی‌ كردن‌ در تیم‌ فوتبال‌ دانشگاه‌ را به‌ دست‌ آورد. مربی‌ او «هاوارد جونز» كه‌ اغلب‌ در تابستان‌ها برای‌ بازیكنانش‌ در پروژه‌های‌ هالیوودی‌ كارهایی‌ ردیف‌ می‌كرد، «دوك‌» را در تابستان‌ ۱۹۲۶ سرصحنه‌ فیلمی‌ برد كه‌ كارگردانش‌ «جان‌ فورد» بود.

یك‌ روز «فورد»، این‌ كارگردان‌ شناخته‌ شده‌ كه‌ طنزی‌ وحشی‌ و خشن‌ داشت‌، «وین‌» قدبلند را صدا كرد و از او خواست‌ تا روی‌ دست‌هایش‌ بایستد. «دوك‌» وقتی‌ این‌ كار را كرد «فورد» با لگد زیر دست‌های‌ او زد و باعث‌ شد تا «وین‌» با صورت‌ روی‌ زمین‌ بخورد. در حالی‌ كه‌ او را از زمین‌ بلند می‌كرد، «دوك‌» با آن‌ صدایش‌ كه‌ بعدها برای‌ تماشاگران‌ صدای‌ آشنایی‌ شد رو به‌ فورد كرد و گفت‌: «بیا یه‌ بار دیگه‌ این‌ بازی‌ رو بكنیم‌.» این‌ بار اما «دوك‌» كاری‌ كرد كه‌ «فورد» با كله‌ زمین‌ بخورد. این‌ اتفاق‌ باعث‌ ایجاد یك‌ دوستی‌ شخصی‌، عمیق‌ و البته‌ حرفه‌یی‌ میان‌ این‌ دو شد كه‌ تا لحظات‌ آخر عمرشان‌ هم‌ ادامه‌ داشت‌.

با اینكه‌ «دوك‌» بیشتر كارهای‌ فنی‌ پشت‌ صحنه‌ انجام‌ می‌داد، اما در كنارش‌ روی‌ پرده‌ سینما هم‌ رل‌های‌ كوچكی‌ به‌ او داده‌ می‌شد. او همچنین‌ در فیلم‌های‌ وسترن‌ درجه‌ ۲ هم‌ بازی‌ می‌كرد تا اینكه‌ «جان‌ فورد» توانست‌ مدیران‌ شركت‌ فیلمسازی‌ «یونایتد آرتیستز» را راضی‌ كند تا نقش‌ «رینگو كید» را در فیلم‌ برجسته‌ و حالا كلاسیك‌ شده‌ «دلیجان‌» به‌ او بسپارد. «جان‌ وین‌» در راه‌ ستاره‌ شدن‌ افتاده‌ بود. او بسرعت‌ توانست‌ تبحر خود در نقش‌های‌ مختلف‌ را در شماری‌ فیلم‌ بزرگ‌ ثابت‌ كند: یك‌ دریانورد جوان‌ در «سفر دور و دراز به‌ خانه‌» نوشته‌ یوجین‌ اونیل‌، یك‌ كاپیتان‌ با سرنوشتی‌ تراژیك‌ در فیلم‌ «باد وحشی‌ را دور كن‌» و یك‌ سوار در فیلم‌ كمدی‌ «خانم‌ فرصت‌ به‌ دست‌ می‌آورد» و...

وقتی‌ جنگ‌ دوم‌ جهانی‌ آغاز شد، «جان‌ وین‌» سعی‌ كرد در ارتش‌ ثبت‌نام‌ كند اما به‌ دلیل‌ یك‌ مصدومیت‌ كهنه‌ در شانه‌اش‌ كه‌ از دوران‌ بازی‌ فوتبال‌ او به‌ جا مانده‌ بود، او را قبول‌ نكردند. در آن‌ زمان‌ سی‌ و چهار سال‌ داشت‌ و پس‌ از ازدواج‌ صاحب‌ چهار فرزند هم‌ بود. اینها دلایل‌ دیگر مردود شدن‌ او برای‌ خدمت‌ در جبهه‌ جنگ‌ بودند. او به‌ واشنگتن‌ پرواز كرد تا آنجا نظر مسئولان‌ را برای‌ پیوستن‌ به‌ نیروی‌ دریایی‌ جلب‌ كند، اما آنجا نیز به‌ نتیجه‌یی‌ نرسید. بنابراین‌ خودش‌ را راضی‌ كرد تا با كار در فیلم‌های‌ جنگی‌ در جنگ‌ میهنش‌، تاثیرگذار باشد. پس‌ از چندین‌ و چند فیلم‌ حماسی‌ جنگی‌، «جان‌ وین‌» در سرتاسر دنیا بدل‌ به‌ سمبل‌ رزمندگان‌ امریكایی‌ شده‌ بود.

اما اینها هم‌ نمی‌توانست‌ كمكی‌ به‌ «جان‌ وین‌» بكند. او نمی‌توانست‌ از خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ها دور باشد، بنابراین‌ در سال‌ ۱۹۴۴ نمایشی‌ را به‌ مدت‌ سه‌ ماه‌ روی‌ صحنه‌ برد كه‌ در مورد خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ها بود. از سوی‌ دیگر «وین‌» پاداش‌ سختكوشی‌اش‌ را نیز گرفت‌؛ فیلمی‌ كه‌ باعث‌ شد «جان‌ وین‌» بدل‌ به‌ یك‌ ستاره‌ محبوب‌ شود، یك‌ فیلم‌ جنگی‌ به‌ نام‌ «شن‌های‌ ایوجیما» بود. سال‌ها پس‌ از جنگ‌، وقتی‌ امپراتور ژاپن‌ «هیروهیتو» در دیدار از امریكا بود به‌ دلیل‌ این‌ فیلم‌ از او تقدیر كرد...

به‌ عنوان‌ یكی‌ از پیشگامان‌ صنعت‌ سینما «جان‌ وین‌» سیمای‌ سرتاسر سفید و خوب‌ كابوهای‌ امریكایی‌ را با خلق‌ كابوهای‌ خشن‌تر و عمیق‌تر و خاكستری‌تر عوض‌ كرد. او كسی‌ بود كه‌ «ماینومنت‌ ولی‌»، دره‌یی‌ در آریزونا را برای‌ فیلمبرداری‌ فیلم‌های‌ وسترن‌ كشف‌ كرد كه‌ پس‌ از آن‌، خیلی‌ از وسترن‌ها در آن‌ مكان‌ فیلمبرداری‌ شدند.

صحنه‌های‌ جنگی‌ فیلم‌های‌ وسترن‌ با تلاش‌های‌ «جان‌ وین‌» و كارگردانان‌ فیلم‌هایش‌ واقعی‌تر، عظیم‌تر و درخشان‌تر شدند. در همان‌ زمان‌، البته‌، او از صحنه‌های‌ خون‌ و خونریزی‌ در فیلم‌ها انتقاد كرد و آن‌ صحنه‌ها را لحظات‌ كثیفی‌ خواند كه‌ حس‌ بدی‌ موقع‌ تماشایشان‌ به‌ آدم‌ دست‌ می‌دهد.

نویسنده‌: رونالد ریگان‌ (رییس‌ جمهور سابق‌ امریكا)

مترجم‌: كیوان‌ شافعی‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.