سناریوی غرب برای شكست مقاومت

فلسطین نباید فراموش كند كه با دشمنان قدر و زیركی چون تل آویو و كاخ سفید مواجه است پس برای پیروزی در این میدان باید هوشیارتر از دشمن بود

«استقبال گسترده اتحادیه اروپا و آمریكا از تشكیل دولت اضطراری فلسطین و شكسته شدن تمامی موانع موجود بر سر راه روابط این كشورها با دولت جدید فلسطین از جمله از سرگیری كامل روابط دیپلماتیك و پایان دادن به محاصره های اقتصادی موجود به همان اندازه كه می تواند افق روشنی در حل قضیه فلسطین تلقی شود به همان اندازه می تواند برای این قضیه خطرساز و ویران كننده باشد.

نباید فراموش كنیم كه پیش از این همین كشورها بودند كه دست محمود عباس (ابومازن) را برای هرگونه پیشبردی در قضیه فلسطین بسته بودند، همین كشورها بودند كه تا به امروز مسوول اصلی گرسنگی و آوارگی بسیاری از كودكان و زنان و مردان فلسطینی هستند. چه دلیل و عاملی باعث تغییر سریع موضع گیری این كشورها و اتخاذ تاكتیك های جدید در قبال قضیه فلسطین شده است. این سوالی است كه فلسطینی ها و تمامی رهبران منطقه قبل از انجام هر اقدامی باید به آن درست بیندیشند.»

روزنامه البیان با ارایه تحلیلی در ارزیابی اوضاع جاری در فلسطین با تیتری تحت عنوان «از توطئه غرب نسبت به فلسطین بر حذر باشیم» می نویسد: «این كه آمریكا و كشورهای اروپایی به این سرعت خارق العاده از تشكیل دولت جدید یا دولت اضطراری فلسطین استقبال كرده اند و آمادگی خود را برای انجام هر گونه تعامل سیاسی و اقتصادی با این دولت اعلام كرده اند امر بسیار مشكوكی است كه مطمئنا محقق ساختن اهداف خاصی را دنبال می كند وگرنه همین كشورها در سابق عامل بسیاری ازسنگ اندازی ها بر سر راه تشكیلات خودگردان جهت برقراری توافق ملی میان احزاب و گروه های مختلف فلسطینی بودند.

این كشورها همان كشورهایی هستند كه با اتخاذ سیاست هایی چون تحریم اقتصادی و سیاسی علیه دولت فلسطین منجر به ایجاد شكاف میان فلسطینیان و در نهایت به راه افتادن درگیری های مسلحانه در فلسطین شدند.»در ادامه این تحلیل آمده است: «برغم آن كه تا دیروز بحران اقتصادی مردم فلسطین، اهمیتی در سیاست های اروپا و آمریكا نداشت امروز این كشورها از تلاش گسترده خود برای فعال كردن اقتصاد فلسطین و ارایه بسیاری از خدمات اقتصادی به كارمندان فلسطینی سخن می گویند.

هر چند سیاست های متناقض و دوگانه غرب در رأس آن آمریكا نسبت به قضیه فلسطین بر همگان روشن است و دیگر هیچ كس را در منطقه یارای اعتراض به این سیاست ها نیست زیرا همه خسته شده اند اما این تغییر بسیار سریع در سیاست های اروپایی و آمریكایی بسیار سوال برانگیز و شك برانگیز است.

كشورهای اروپایی و آمریكا در توضیح تغییر تاكتیك ناگهانی خود نسبت به قضیه فلسطین و عادی سازی روابط خود با تشكیلات خودگردان این چنین می گویند: «مانع اصلی بر سر راه متوقف ساختن روابط دیپلماتیك و اعمال تحریم اقتصادی و سیاسی علیه فلسطین یعنی حماس منتفی شده است و دیگر دلیلی برای ادامه این تحریم ها و اعمال فشارها نیست.»

البیان در این تحلیل خود می نویسد: «این موضع گیری كشورهای اروپایی و آمریكا نسبت به سابق بدتر و خطرناك تر است زیرا در سابق هدف اصلی این اعمال فشارها و تحریم ها به زانو درآوردن كل ملت فلسطین بود اما امروز این تهدید بزرگ تر است، امروز این سیاست غرب متفاوت از سیاست های متناقض و دوگانه سابق آن نسبت به قضیه فلسطین نیست زیرا این سیاست جدید بیشتر در چارچوب اهداف وخواسته های جدید اسراییل یعنی انتقال مركزیت فلسطین به كرانه باختری و منتفی كردن و به حاشیه كشیدن نوار غزه تعریف می شود.

درست در زمانی كه ما هم اكنون شاهد دو دولت فلسطینی در نوار غزه و كرانه باختری هستیم تزیپی لیونی، وزیر خارجه اسراییل از جدا ساختن غزه و كرانه باختری سخن می گوید. وی در دیدار با خاویر سولانا، مسوول سیاست خارجی اروپا اظهار داشت: «باید میان نوار غزه و كرانه باختری كه تحت اداره تشكیلات خودگردان است تفاوت قائل شد و تعریف مشخصی نسبت به حمایت از حاكمیت سیاسی و حاكمیت جغرافیایی داشته باشیم به طوری كه من معتقدم این دو موضوع كاملا از هم جدا است و بر همین اساس وضعیت نوار غزه با كرانه باختری بسیار متفاوت است.» در این تحلیل آمده است: «هر چند اروپایی ها به ظاهر با این استراتژی و خواست اسراییل مخالفت كرده اند و تاكید داشته اند كه نوار غزه و كرانه باختری باید تحت یك رهبریت سیاسی قرار گیرند و حتی نسبت به جداسازی سیاسی نوار غزه از كرانه باختری هشدار داده اند اما گویا تل آویو بیشتر به كمك و همكاری هم پیمان اصلی خود آمریكا در این زمینه اعتماد دارد و ایهود اولمرت، نخست وزیر اسراییل نیز برای فراهم ساختن زمینه لازم جهت محقق ساختن این هدف خود یعنی جداسازی نوار غزه از كرانه باختری و در نهایت محو ساختن نوار غزه از تمامی معادلات سیاسی و راه كارهای موجود برای حل بحران اسراییل و فلسطین به واشنگتن رفت و به دنبال كسب نتایج ملموسی در این زمینه از كاخ سفید است.

برای اثبات این موضوع یعنی استراتژی اسراییل برای جدا ساختن نوار غزه از كرانه باختری كافی است به اظهارات محمود عباس (ابومازن) رییس تشكیلات خودگردان اشاره كنیم. وی در واكنش سریع نسبت به این اظهارات لیونی طی تماس تلفنی با بوش اعلام كرد: «قضیه فلسطین قضیه واحدی است همان طور كه تمامی مردم فلسطین بر تمامیت ارضی خاك خود در این قضیه تاكید دارند.»

ابومازن در این گفت و گوی تلفنی با توجه به خطرناك بودن استراتژی های جدید تل آویو رسما از بوش خواست كه فشارهای لازم به اولمرت جهت از سرگیری گفت و گوها ی دو جانبه در نزدیك ترین زمان ممكن را اعمال دارد. همچنین رییس تشكیلات خودگران خطاب به بوش گفت: «باید هر چه سریعتر طرح تشكیل دو كشور مستقل فلسطینی و اسراییلی به جریان افتد و مطمئنا كشور فلسطین با تمام حاكمیت سیاسی و اقتصادی خود بر خاك نوار غزه و كرانه باختری تشكیل خواهد شد.»موضع گیری تند ابومازن نسبت به این موضوعات بی دلیل انجام نگرفته است بلكه اساسا در این میان چیزی آن سوی درهای بسته وجود دارد كه رییس تشكیلات خودگردان از آن مطلع است.»

روزنامه البیان در پایان این تحلیل خود می نویسد: «حوادث اخیر نوار غزه و اعلام تشكیل دولت اضطراری از سوی ابومازن در كرانه باختری آن هم در زمانی كه دولت سابق فلسطین به ریاست هنیه در نوار غزه همچنان فعال است به مثابه بزرگ ترین هدیه مجانی به اسراییل برای محقق ساختن اهداف دیرینه اش بود به خصوص آن كه اسراییل پیش از این نسبت به وجود شكاف ها و اختلافات جدی میان فتح و حماس بارها سخن رانده بود و در حال حاضر نیز در زمان مناسب قصد دارد برگه برنده نهایی را رو كند. تل آویو منتظر است تا به موقع میوه رسیده بحران حماس و فتح را بچیند. مردم فلسطین در رأس آن ها مسوولان برجسته فتح و حماس چون ابومازن و مشعل هنوز همزمان را برای جلوگیری از وقوع این حادثه تلخ در اختیار دارند.

حل وفصل كردن قضیه فلسطین براساس حفظ تمامیت ارضی كشور مستقل آینده فلسطین در نوار غزه و كرانه باختری بهترین راهكار و راه حل برای این بحران است. فلسطین نباید فراموش كند كه با دشمنان قدر و زیركی چون تل آویو و كاخ سفید مواجه است؛ پس برای پیروزی در این میدان باید هوشیارتر از دشمن بود.»