چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
عباس آقای پاستوریزه
این هم یک جور نگاه به قضیه کیارستمی و حضور فیلمهای ایرانی در جشنواره هاست و از آنجایی که احتمالا متن مناقشه برانگیزی است لازم است این جمله را برای تاکید بنویسیم که دیدگاه نوشته لزوما دیدگاه آدم برفی ها نیست.
بحث فیلمهای ایران در جشنواره های جهانی دیگر پای ثابت بحث های سینمایی شده و عباس کیارستمی بعنوان پرچمدار این سبک سینمایی همواره در تیررس اتهاماتی از قبیل خائن و یا فیلمساز سفارشی یا جشنواره ای بوده و در مقابل برخی سینما گران ما معتقدند در قضیه جوایز فیلمهای ایرانی در جشنواره های جهانی اصلا مسایل سیاسی دخالت ندارد و این سادگی طبیعت بکر وا خلاقی بودن فیلمهاست که برایشان جایزه به ارمغان می آورد . در ایران منتقدین به دو طیف طرفدار و ضد کیارستمی تقسیم می شوند که شاید اندکی کفه به سمت طرفداران کیارستمی بچربد ولی این دلیل نمی شود که هر کس علیه کیارستمی سخن بگوید سینما را نمی فهمد و منتقد مغرض لقب بگیرد. به هرحال طیف مخالفان کیارستمی کم نیستند و نمی توان همه را با یک چوب راند وبه ایشان برچسب مغرض یا چیزهای دیگر زد . کیارستمی سبک فیلمسازی منحصربفردی دارد و منکر این نمیتوان شد که سبک او علاقمندان و دوستداران زیادی در ایران و بیشتر در اقصی نقاط جهان دارد . سبک او حتی پرچمدار سبک فیلمهایی از این دست از فیلمسازان دیگرکه در جشنواره های جهانی جایزه گرفتند نیز می شود. حتی فیلمسازانی مثل قبادی, پناهی و جلیلی نیز سبک و سیاقی نزدیک به کیارستمی دارند و در واقع خود نیز از جایزه بگیران حرفه ای جشنواره های جهانی هستند. و البته این اواخر مجید مجیدی را هم بعنوان آخرین نفر کاروان راهیان جشنواره های گل و بلبلی به این جمع اضافه کنید . البته دو سه سالی است جشنواره کن دیگر مثل سابق به سینمای سفارشی ایران حال نمی دهد و فیلمسازان فوق الذکر باید به همان جشنواره پیونگ یانگ و سن سباستین و دهستان های آمریکا بسنده کنند .
اسکار که یکبار مجید مجیدی را تا جمع ۵ تایی های خود دید ولی دیگر فیلمسازان ایرانی از حوالی اش رد نشدند و اگر بحث تحریم ها نبود و آمریکا گوش اروپا را نمی کشید هر ساله می توانستیم نخل طلا و انواع خرس و شیر و گراز را در کلکسیون افتخارات سینمای جشنواره ای(گل و بلبلی و دهاتی) ببینیم ولی در سنه اخیر جیره جشنواره ها کم شد و شاید قطع گردید و حالا لابد هیئت داوران کن و برلین و اعضای آکادمی اسکار هم به جمع مغرضین و منتقدین معاند پیوسته اند . آقای کیارستمی که طرفدارانش می گویند جزو ۱۰ فیلمساز برتر دهه ۹۰ میلادی قرار گرفته ، نتوانست حداقل به جمع ۵ نفر نهایی اسکار برود و تنها دشتش همان نخل طلای اشتراکی در زمان دولت اصلاح طلب بوده و بس و بقیه افتخاراتش ساختن فیلمهای یک دقیقه ای و ۵ ثانیه ای و گذراندن شب در ویلای چیذر با و بی خیال شدن اکران فیلم در ایران است . فیلمهای آقای کیارستمی برای ایرانیهای عزیز داخل کشور حرام می باشد ولی در جهان خیلی ها برایش غش و ضعف می روند . شاید بتوان گفت جایزه بهترین بازیگر مرد رضا ناجی برای فیلم آواز گنجشکها از جشنواره برلین جایزه معتبری بوده است ولی خود جشنواره برلین جشنواره معتبری به حساب نمی آید اگر معتبر بود برای جلب توجه فیلم نوری بتابان (shine a light) ساخته فیلمساز معروف (به ضرب پول) مارتین اسکورسیسی از یک گروه راک عامه پسند رولینگ استونز را دربرنامه افتتاحیه خود قرار نمی داد . رولینگ استونز و مارتین اسکورسیسی دو نام تجاری اند و ادغام این دو شاید مساوی با مقدار متنابهی دلار باشد اما یک جشنواره فیلم هنری .. حتی همین جشنواره کن هم زمانی با اوج محبوبیت مدونا فیلم هرزه نگار او را در برنامه یکی از دوره هایش گنجاند (در تختخواب با مدونا) و این نشانگر اینست جشنواره هایی که ما بعنوان جشنواره های هنری صرف می شناسیم برای درآمدزایی گاهگاهی از تریپ هنریشان فاصله می گیرند . فی نفسه اشکالی هم بر آن نیست به هر حال این هم روش متعارفی برای کسب درآمد یک جشنواره هنری است پس بیاییم و جشنواره کن را آخر خط ارزشیابی سینماییمان قرار ندهیم.
به شخصه جوایز سینمایی را معتبرتر از جشنواره های رنگارنگ سینمایی میدانم چون جوایزی مانند اسکار بافتا(انگلستان) سزار(فرانسه) فلیکس(اتحادیه اروپا)-گویا(اسپانیا) حوزه بیشتری را پوشش می دهند و کمیت بیشتری را در بر می گیرند، محدودیت زمانی ندارند و هیئت داوری شان اعضای بسیار بیشتری را شامل می شود که بدلیل تعداد زیاد داوران دیگر آنها را داور نمی نامند بلکه آنها عضو آکادمی محسوب می شوند. فیلمهای ایرانی علیرغم اینکه جشنواره های دهکوره های ترایبکا و تسالونیکی و از زیر دستشان در نمی رود اما راهی به جوایز فوق الذکر نداشته اند.
در هر حال جشنواره های ریز و درشت جهانی با ماهیت اعتلای سینما در سراسر دنیا برگزار می شوند و هر ساله مردم مشتاق و در کف مانده ، پای فرشهای قرمز،ستارگان مورد علاقه شان را زیارت می کنند و اگر نبود این جشنواره پرهیاهوی جهانی ،شهر کوچک کن را کسی نمی شناخت. این جشنواره های متعدد منفعت های مادی و معنوی برای برگزار کنندگان ,شرکت کنندگان و اهالی شهرهایشان به دنبال دارد اما در داخل ایران تاثیر دیگر و منحصربفردی از خود بجای گذاشته و آن هم اینست که عده ای از نویسندگان وسینماگران با دستاویز قرار دادن این مراسم هنری با قلم و زبان به جان هم می افتند و عده ای در سنگر کیارستمی و عده ای در سنگر معاندین و مغرضین قرار می گیرند. مسئولان سینمایی برای اینکه ازشان انتقاد نشود و بهشان گیر ندهند که چرا همیشه کیارستمی و همپالکی هایش جشنواره کن را قبضه کرده اند (منظور اتاقهای هتلهایش است) تصمیم گرفتند یک حالی به فیلمسازان متفاوت هم بدهند و یک فیلم داستانکی را راهی کن معروف کردند تا هم کمی آتش این قضیه بخوابد و هم اینقدر سایه کیارستمی بیچاره را با تیر نزنند اما بجای اینکه اوضاع را بهتر کنند قاراشمیش ترش کردند و همان کور سوی امید ژیل ژاکوب و همراهانش هم به یاس تبدیل شد این فیلمساز که قرار بود پرچمدار فیلمسازان نسل جدید و سبک جدید بعد از کیارستمی باشد کسی نبود مگر مسعود ده نمکی با فیلم اخراجیها. فیلمی که با حمایتهای بی دریغ و با تبلیغات فراوان راهی پرده سینما شد و اگر من شما هم جای ده نمکی بودیم با این امکانات و مشاوره های تمام وقت فنی (مشاوره؟)میتوانستم ارباب حلقه های ۴ را بسازیم. موفقیتی که با رانت و رابطه بدست می آید مطلقا بی ارزش است و اینکه در بوق و کرنا و هم بشود عوض تشویق بیشتر تنفر و انزجار برمی انگیزاند.در هز حال جالبترش این بود که آنها می خواستند بر وبچه های کن را جوگیر کنند ولی عشق لاتی و جاهلی و لمپنیسم بچه های جنوب شهر در کن خریداری نداشت و این سبک و سیاق نتوانست جایگزین سینمای گل و بلبلی شود.
یک سری از کسانی که معتقدند سینمای ایران در خارج از کشور تصویر درستی از ایران به دست نمی دهد سریعا توسط طرفداران کیارستمی کوبیده میشوند و اگر زیاد سماجت کنند توسط چماق خودتان می توانید یک فیلم بسازید؟ که به آن قیاس مع الفارق می گویند سرکوب می گردند.به نظرم تنها کسی که این میان کمی صدایش را بلند کرد و توانست تا حدودی اصل قضیه را روشن کند ابراهیم حاتمی کیا بود که در مصاحبه هایش (بخصوص با ابراهیم نبوی در شبکه ۲) و در فیلم آژانس شیشه ای بوضوح اعتراضش را علنی کرد . حالا وقتی از کیارستمی انتقاد می شود میگویند غیر از او چه کسی را می شناسید که سینمای ایران را در مقیاس جهانی مطرح کرده باشد؟!!! انگار مردم از پشت کوه آمده اند ونمی دانند غیر از مجلات و روزنامه های داخلی منابع خبری دیگری در این دنیای فانی(علیرغم فیل ترینگ وسیع اینترنت) وجود دارد و غیر از این همه فیلم گل وبلبلی، فیلمسازان متفاوت ایرانی دیگری هم وجود دارند. درست زمانی که جریانات فیلم اخیر کیارستمی شیرین در ونیزحیثیت کیارستمی را بشدت به زیر سوال برده بود ایرانی دیگری در سینمای جهان طوفان وغوغا کرد البته رسانه های دیداری و شنیداری داخلی با شدت و قدرت راهش را طوری سد کردند که فقط کمی گرد و خاک آمد و رفت توی چشم یک سری از معاندین و مغرضین. این ایرانی پر افتخار نه تنها فیلمش در جوامع هنری بسیار مورد استقبال قرار گرفت بلکه به لیست نامزدین اسکار راه یافت و کارگردانش(یکی از دوکارگردانش ایرانی بود) با افتخار تمام در هیئت داوری جشنواره معظم کن ۲۰۰۸ (همان سالی که آقایان ادعا می کنند کن به ایرانیها کم محلی کرد) همراه با رئیس هیئت داوران آقای شان پن بازیگر مسلط فیلمهای متفاوت آمریکایی که اخیرا در مقام کارگردان هم فیلمهای ارزشمندی ساخته گام به فرش قرمز جشنواره گذاشت.در فیلم این خانم فیلمساز ایرانی گل و بلبلی در کار نبود، خبری از دهات و بیابان هم نبود. بچه کور و شل و پل و ناقص العقل و هم دیده نمی شد.فیلم او داستان زندگی دختری ایرانی را در سالهای پایانی دهه ۵۰ شمسی و هجرت وی به خارج ایران را روایت می کرد .آن هم به شکلی بدیع و فارغ از دید سیاسی و کانالیزه شده این سالها که همواره از طریق رسانه های داخل کشور دیده ایم. فیلم محصول مشترک ایران و فرانسه نام گرفت وگرنه کارگردانش لابد در فرودگاه به جرم اسکاری و کنی بودن حتما مجکوم می شد!
پس کیارستمی عزیز این را بدان تو اصلا مقصر نیستی گناه تو استیریلیزه و پاستوریزه بودنت و دستت را در بعضی سوراخها نکردن و هوای خودت را داشتن است و آنهایی که تورا گوشه رینگ زیر مشت گرفته اند دق دلی جای دیگر را سرت خالی می کنند، چون بنا به همان صحنه معروف آژانس شیشه ای دیواری کوتاهتر از سینماگر پیدا نمی شود و خودت هم بدلیل حمایت های بی شائبه ای که از طرف کله گنده ها ازت می شود تبدیل به سمبل یک جناح خاص شده ای و مثل مخملباف هم در نرفتی و در سنگرت باقی ماندی ولی به نظر من بعد از جریانات جشنواره ونیز برای اینکه بیش از پیش چهره هنری ات خدشه دار نشود کم کم خود را از متن سینمای ایران کنار بکش و خودت را باز نشسته کن.بعد از ۳۰ سال به این نتیجه رسیدم که بدیهی ترین اصول در کشورمان زیر پا گذاشته می شود یک مسابقه یک رقابت یا جشنواره زمانی معنی می یابد که داوری آن مطابق استاندارد بین المللی باشد .لذا ارزشگذاری در شرایط نا برابر معنی ندارد.آکادمی اسکاربا ۵۰۰۰ داور از بین چندین فیلم به ۲۰تا ۳۰ تا جایزه می دهد اگر فیلمی بهترین فیلم نشد در جای دیگر به کارگردانش جایزه بهترین فیلم را می دهند تا شهر را بخوابانند اما همین اکادمی بازها به ۲۰۰ کشور دیگر دنیا تکلیف می کنند از بین فیلمهای یکسال کشورشان فقط یکی را به آکادمی معرفی کنند اینجا حداکثر ۴۰یا ۵۰نفر می نشینند و با کلی کلنجار رفتن اسم یک فیلم را از قوطی در می آورند تازه از فردایش جنگ کلامی و رسانه ای شروع می شود که اصغرباید می رفت اسکارنه اکبرتازه این دعوا سر کاندیداتوری اش بود ولی اینجا طوری همدیگر را می کوبند انگار فیلم مورد نظر پیشاپیش برنده شده و باید زحمت بکشد فقط جایزه اش را دریافت کند و برگردد فکر می کنم نیازی نیست اینهمه بگیروببند شود ولی با همه این حرفها اسکار چیز دیگریست اگر به جمع ۵ تایش برسی خودش کلی عیش است چه برسد به اینکه .. باید قبول کرد در این فضای ظاهرا رقابتی و در باطن رانت خوارانه باید به اعصابمان استراحت بدهیم و دست از سر کیارستمی برداریم.
نسل و سبک جدیدی در راه است پس فعلا انیمیشن سیاه و سفید پرسپولیس ومرجان ساتراپی را عشق است!
عماد نصیر دیوانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست