پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

سلام بر ابراهیم (ع)


سلام بر ابراهیم (ع)

به مهر دست پسر را گرفت، ابراهیم
ز بعد دیدن خوابی شگفت، ابراهیم
کجا به این عجله؟ هاجر از پسر پرسید
پسر چه شرح دهد، باید از پدر پرسید
خدای خواسته، امری عجیب در راه است
خدای از دل …

به مهر دست پسر را گرفت، ابراهیم

ز بعد دیدن خوابی شگفت، ابراهیم

کجا به این عجله؟ هاجر از پسر پرسید

پسر چه شرح دهد، باید از پدر پرسید

خدای خواسته، امری عجیب در راه است

خدای از دل محنت نصیب آگاه است

هراس در دل مادر از این سخن افتاد

از این هراس چنان رعشه بر بدن افتاد

نهان به گوش پسر گفت: نور چشمانم!

چه نکته ای است در این ماجرا، نمی دانم

خدای خواسته قربان راه او گردی

خدای خواسته محو نگاه او گردی

پسر ز شوق چنین گفت: حاضرم بابا

به آنچه دوست پسندیده صابرم بابا

ز امر و رأی خداوند، سرنپیچم من

که در برابر درگاه دوست هیچم من

پدر! درنگ نشاید، شتاب باید کرد

به راه دوست سر از خون خضاب باید کرد

مرا که لایق قربان او شدم خوش باد

مرا که خرّمی جان او شدم خوش باد

پدر! ببند دو چشم و دو دست و بازویم

مباد دست بلرزد ز دیدن رویم

کشید خنجر و بر حنجر پسر بنهاد

ولی به امر خدا خنجر از عمل افتاد

ندا رسید که ای بت شکن، خلیل الله!

الا پیمبر محبوب با خدا همراه

سلام بر تو و فرزند پاک نیک نهاد

درود بر تو که قربانی ات قبول افتاد

عباس براتی پور