سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

شهرهای اساطیری خضر و عبقر قرآن همان جزایر خارک و کیش هستند


شهرهای اساطیری خضر و عبقر قرآن همان جزایر خارک و کیش هستند

این جانب قبلاً از طریق بررسی احادیث و روایات مربوط به جزیره خضر و همچنین روایات اساطیری سومری مربوط به دیلمون به انطباق این جزایر با جزایر خارک و کیش رسیده بودم مورد توجه قرار دادن و بررسی نام شهر اساطیری عبقر که در همین سوره مربوطه آن یعنی سوره الرحمن قرآن نامش در کنار نام شهر خضر ذکر گردیده است, مرا به شناسایی این دو شهر اساطیری قرآن رهنمون شد

مشخصاتی که از دو شهر بهشتی این جهانی به نامهای خضر (جزیره سبز ایزد دریاها، یعنی جزیره ائا/انکی سومریها) وعبقر (جزیره پارچه های نفیس) در قرآن داده شده است به وضوح نشانگر همان جزایر معروف باستانی کهن خارک (ایکاره، پارسو=جزیره قربانگاهی ایزد دریاها و خرد) و کیش (دیلمون باستانی، جزیره پارچه های نفیس، جزیره خود ایزد انساگ یا اوتو سومریها = سرور بهترین تولیدات و منسوجات) می باشند. جزیره خارک و معبد بزرگ خدای دریاهای و خرد آن یعنی پارسو (قربانگاه به زبان سوری و اکدی) همان است که نام دیرین خود را به خلیج پارس (فارس) داده است و در این نامگذاری منظور از دریا و خلیج پارس در اساس نه نام سرزمین پارس بلکه همان جزیره خارک (جزیره خضر، پارسو= جزیره قربانگاهی ایزد خردمند دریاها) بوده است.

● آیه ۷۰-۷۸ از سوره مکی الرحمن قرآن (منبع تفسیر نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۷۴، سایت غدیر)

▪ آیه و ترجمه

فِیهِنَّ خَیرَتٌ حِسانٌ(۷۰)

فَبِأَی ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(۷۱)

حُورٌ مَّقْصورَتٌ فی الخْیَامِ(۷۲)

فَبِأَی ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(۷۳)

لَمْ یَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانُّ(۷۴)

فَبِأَی ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(۷۵)

مُتَّکِئِینَ عَلی رَفْرَفٍ خُضرٍ وَ عَبْقَرِیٍ حِسانٍ(۷۶)

فَبِأَی ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(۷۷)

تَبَرَک اسمُ رَبِّک ذِی الجْلَلِ وَ الاکْرَامِ(۷۸)

▪ ترجمه :

۷۰ـ و در آن باغهای بهشتی زنانی هستند نیکو خلق و زیبا.

۷۱پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟

۷۲حوریانی که در خیمه های بهشتی مستورند.

۷۳پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟

▪ تفسیر نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۸۲

۷۴ زنانی که هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه اند).

۷۵ پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟

۷۶این در حالی است که این بهشتیان بر تختهائی تکیه زده اند که با بهترین و زیباترین پارچه های سبز رنگ پوشانده شده .

۷۷ پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟

۷۸ پربرکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و جمال تو.

▪ تفسیر:

باز هم همسران بهشتی در ادامه شرح نعمتهای دو بهشتی که در آیات سابق آمده است در این آیات نیز به قسمتهای دیگر از این مواهب اشاره شده است.

نخست می فرماید)) :در این دو بهشت نیز زنانی هستند نیکوخلق و زیبا(( (فیهن خیرات حسان ).

زنانی که جمع میان))حسن سیرت(( و))حسن صورت(( کرده اند، چرا که)) خیر)) غالبا در مورد صفات نیک و جمال معنوی به کار می رود و))حسن((غالبا در زیبائی و جمال ظاهر.

در روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شده صفات نیک بسیاری برای همسران بهشتی شمرده شده که می تواند اشاره ای به صفات عالی زنان دنیا نیز باشد، و الگوئی برای همه زنان محسوب شود، از جمله خوش ‍ زبان بودن ، نظافت و پاکی ، آزار نرسانیدن ، نظری به بیگانگان نداشتن و مانند آن .

▪ تفسیر نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۸۳

خلاصه اینکه تمام صفات کمال و جمالی که در یک همسر مطلوب است در آنها جمع است ، و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند، و به همین دلیل قرآن در یک تعبیر کوتاه و پرمعنی از آنها به عنوان))خیرات حسان(( تعبیر کرده است .

و به دنبال ذکر این نعمت باز می افزاید )) :کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟ (( (فبای آلاء ربکما تکذبان ).

سپس در ادامه توصیف این زنان بهشتی اضافه می کند: )) آنها حوریانی هستند که در خیمه های بهشتی مستورند(( (حور مقصورات فی الخیام).

))حور(( جمع ))حوراء(( و ))احور(( به کسی می گویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدی آن کاملا شفاف است ، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است.

تعبیر به)) مقصورات(( اشاره به این است که آنها تنها تعلق به همسرانشان دارند و از دیگران مستور و پنهانند. ))خیام(( جمع ))خیمه(( است، ولی به طوری که در روایات اسلامی آمده خیمه های بهشتی از نظر گستردگی و وسعت و زیبائی شباهتی به خیمه های این جهان ندارند.

▪ تفسیر نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۸۴

این نکته نیز قابل توجه است که))خیمه(( طبق آنچه علمای لغت و بعضی از مفسران گفته اند تنها به معنی خیمه های پارچه ای که در میان ما معروف است نمی باشد، بلکه به خانه های چوبی و یا حتی هر خانه مدوری کلمه خیمه اطلاق می شود، و گاه گفته شده ))خیمه ((عبارت است از هر خانه ای که از سنگ و مانند ساخته نشده است.

و بار دیگر همان سؤ ال پرمعنی را تکرار کرده و می گوید: ))کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟ (((فبای آلاء ربکما تکذبان ).

آیه بعد توصیف دیگری است درباره حوریان بهشتی ، می فرماید:))هرگز پیش از این جن و انس دیگری با آنها تماس نگرفته ، و دوشیزه اند((.(لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان ).

البته چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده می شود زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو باایمان و بهشتی باشند در آنجا به هم ملحق می شوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگی می کنند.

و حتی از روایات استفاده می شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان انجام داده اند.

سپس می فرماید: ))کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید ؟ (((فبای آلاء ربکما تکذبان).

▪ تفسیر نمونه جلد ۲۳ صفحه ۱۸۵

در آخرین توصیفی که در این آیات از نعمتهای بهشتی کرده ، می گوید:))ساکنان این دو بهشت در حالی هستند که تکیه بر تختهائی زده اند که با بهترین و زیباترین پارچه های سبز رنگ پوشانده شده است(( (متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان ).

)) رفرف (( در اصل به معنی برگهای گسترده درختان است و سپس به پارچه های زیبای رنگارنگ که بی شباهت به منظره باغها نیست اطلاق شده است.

))عبقری (( در اصل به معنی هر موجود بی نظیر یا کم نظیر است ، و لذا به دانشمندانی که وجود آنها در میان مردم نادر است))عباقرة(( می گویند، بسیاری معتقدند کلمه)) عبقر ((در آغاز اسمی بوده که عرب برای شهر پریان انتخاب کرده بود، و از آنجا که این شهر موضوع ناشناخته و نادری بوده ، هر موضوع بی نظیر را به آن نسبت می دهند و))عبقری (( می گویند، بعضی نیز گفته اند که))عبقر ((شهری بود که بهترین پارچه ای ابریشمین را در آن می بافتند.

ولی به هر حال ریشه اصلی فعلا متروک شده ، و عبقری به صورت یک کلمه مستقل به معنی ))نادرالوجود (( یا ))عزیزالوجود(( به کار می رود، و با اینکه مفرد است گاهی معنی جمعی نیز می دهد (مانند آیه مورد بحث).

و))حسان ((جمع)) حسن(( (بر وزن چمن( به معنی خوب و زیبا است.

به هر حال این تعبیرات همه حاکی از این است که بهشت همه چیزش ‍ ممتاز است ، میوه ها، غذاها، قصرها، فرشها و خلاصه هر چیزش در نوع خود بی نظیر و بی مانند است، بلکه باید گفت این تعبیرات نیز هرگز نمی تواند آن مفاهیم بزرگ و بی مانند را در خود جای دهد، و تنها شبحی از آنرا در ذهن ما ترسیم می کند.

در سایت دینی تبیان همین مطلب با توضیحات بیشتری آورده شده ولی طبق سنت اینجا نیز موضوع واقعیت ملموس این جهانی این دو شهر و جزیره اساطیری در روی زمین پی گیری نشده است:

▪ تفسیر مجمع البیان

۷۰ - در آن [بوستان‏]ها زنانی برگزیده و زیبا هستند.

۷۱ - پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دورغ می‏انگارید؟!

۷۲ - حوریانی که در خیمه‏ها[ی بهشتی دور از چشم‏های ناپاک ]نگاه داشته شده‏اند.

۷۳ - پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دورغ می‏انگارید؟!

۷۴ - پیش از اینان هیچ انس و جنّی به آنان دست نزده است.

۷۵ - پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دورغ می‏انگارید؟!

۷۶ - در حالی که بر بالشی سبز [و زیبا] و فرشی نیکو تکیه زده‏اند.

۷۷ - پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏انگارید؟! نگرشی بر واژه‏ها دهمه: این‏واژه در اصل به مفهوم «سیاهی» آمده است، آن گاه به سبز پررنگ نیز گفته شده‏است. سپس به همین تناسب به باغ‏ها و بوستان‏ها و گیاهان سرسبز و پرطراوت، که از خرمی بسیار به سبز پررنگ می‏مانند، نیز گاه اطلاق شده است. واژه «مدهامتان» از ماده «ادهیمام» و از همین ریشه «دهمه» می‏باشد. همین گونه «دهماء» و مصغر آن «دُهیماء» که به معنی مصیبت بزرگ آمده از همین ریشه می‏باشند و نیز «دهماء» به معنای «دیگ سیاه».

ـ نضخ: این واژه به مفهوم تراوش کردن وجوشیدن آب است و «نضّاخة» از همین ماده است که به مفهوم فواره و فوران نمودن آب آمده است.

ـ رمّان: از ریشه رمّ، یرم، رمّاً، به مفهوم جلا دادن دل آمده است.

ـ خیرات: این واژه جمع «خیّره»، هموزن «سیّده» به مفهوم زنان زیباصورت‏و زیباسیرت می‏باشد و واژه «خیر» و «خیار» و «اخیار» نیز در وصف مرد نیک و مردان نیک و خوب به کار می‏رود. زجاج‏می‏گوید: اصل «خیرات»، «خیّرات» بود که مخفف گردید.

ـ خیام: جمع «خیمه» است که به مفهوم خانه‏ای است که از پارچه‏های گوناگون به کمک میخ‏ها و ستون‏ها در بیابان‏ها برپا می‏سازند. رفرف: این واژه به مفهوم بوستان‏ها و باغ‏های بهشت است. به همین جهت هنگامی که گفته می‏شود: «رف النبات یرف»، منظور این است که گل‏ها و گیاهان، سرسبز و پرطراوت شدند. پاره‏ای نیز این واژه را به مفهوم مجالس بهشتیان، و برخی نیز به معنی بالش‏ها و پشتی‏ها گرفته‏اند. عبقری: این واژه اسم جنس است و مفرد آن «عبقریه»، در اصل به مفهوم پدیده بی‏نظیر و یا کم‏نظیر و بسیار خوب آمده؛ و به همین تناسب به جامه‏های زیبا و نازک و به فرش‏ها و پشتی‏های مخملی نیز گفته می‏شود.

به باور پاره‏ای «عبقر» شهری است افسانه‏ای که در آنجا زیباترین و پرشکوه‏ترین پارچه‏ها و فرش‏ها را می‏بافتند و رنگ‏آمیزی می‏کردند. تفسیر بوستان‏های زیبا و پرنعمت بهشت‏ در آیات پیش، وصف دو بوستان پرطراوت و پرشکوه - که از آنِ خداترسان دادپیشه و درست‏اندیش بود - ترسیم گردید، اینک در مورد دو بوستان پرنعمت دیگر می‏فرماید: وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ‏ و پایین‏تر از آن دو بهشتی که از وصف آنها سخن رفت و از آنِ خداترسان است، دو بوستان پرنعمت دیگر نیز هست. واژه «دون» از دیدگاه برخی، نه به مفهوم «غیر» که به مفهوم نزدیک آمده و منظور این است که: در نزدیکی آن دو بوستان شکوهبار و زیبا که به هر یک از خداپرستان و خداترسان راستین نوید داده شد، دو بوستان دیگر است تا پاداش شایسته‏کرداری و پروای آنان باشد و بتوانند با ارضاء حس تنوع‏طلبی خویش و گردش در بوستان‏های متنوع، به اوج شادی و شادمانی برسند و از نعمت‏ها و موهبت‏ها احساس یکنواختی و خستگی ننمایند. امّا به باور پاره‏ای، منظورِ آیه شریفه، دو بوستان دیگری است که از نظر نعمت و موهبت و زیبایی و ظرافت، از دو بوستان نخست، محدودتر است.

از پیامبر گرامی آورده‏اند که فرمود: آن دو بوستان از نظر زیبایی و شکوه، از دو باغ زیبایی که در آیات پیش از آن‏ها سخن رفت، در درجه پایین‏تری هستند. پیامبر گرامی در تفسیر آیه در اشاره به تفاوت این چهار بوستان پرنعمت بهشتی فرمود: جنتان من فضةٍ آنیتهما و ما فیهما، جنتان من دهب آنیتهما و ما فیهما.(۱۴۲) این دو بهشت این گونه هستندکه ساختمان و همه ظروف و هر آنچه در آن‏هاست از نقره است، امّا آن دو بهشت ساختمان و همه وسایل پذیرایی آنها از طلا ساخته شده است. «ابوبصیر» از حضرت صادق پرسید: سرورم، اگر مرد توحیدگرا و پرواپیشه‏ای وارد بهشت گردد و همسر او نیز به پاداش ایمان و درستکاری خویش به بهشت درآید، آیا آن دو می‏توانند با هم ازدواج کنند؟ قال: قلت جعلت فداک اَخبرنی عن الرجل المؤمن تکون له امرأة مؤمنة یدخلان الجنة یتزوح احدهما الاخر؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: ابامحمد! بی‏گمان خدای توانا دادگر است، از این رو اگر آن مرد از زن خود برتر باشد، در اقدام به این ازدواج آزاد است.

بنابراین اگر دوست داشت می‏تواند با او ازدواج کند و آن زن از همسران بهشتی او گردد.

همین گونه اگر آن زن از نظر مقام و موقعیت معنوی و ایمان و عمل و آزادگی و دادگری از شوهرش برتر باشد، او نیز آزاد است که اگر خواست با شوی خویش در زندگی دنیا، در بهشت نیز پیمان زندگی امضا کند و اگر نخواست به این کار مجبور نخواهد شد. و نیز از حضرت صادق آورده‏اند که در تفسیر آیه مورد بحث فرمود: نگویید بهشت پرطراوت خدا یکی است، چرا که قرآن می‏فرماید: و پایین‏تر از آن‏ها دو بهشت دیگر است. و نیز نگویید که: بهشت پرطراوت و زیبای خدا برای همگان یکسان و همانند است، چرا که قرآن می‏فرماید: و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات...(۱۴۳) و برخی از آنان را از نظر درجات برتر از برخی دیگر قرار دادیم. و نیز «ابوبصیر» می‏گوید: به امام صادق گفتم: سرورم، اگر دو نفر باایمان و شایسته‏کردار وارد بهشت گردند، امّا یکی از نظر موقعیت در شرایط برتری است، آیا می‏تواند دوست خود را که در شرایط فروتری است ملاقات کند؟ آن حضرت فرمود: آن کسی که در مکان شکوهبارتری است می‏تواند فرود آید و دوست خود را دیدار کند و به جای خویش باز گردد، امّا آن کسی که در موقعیت فروتری است نمی‏تواند به مکان بالاتری صعود کند، چرا که موقعیت‏ها بر اساس ایمان و عمل شایسته است. آن گاه افزود: به هر صورت دوستان بهشتی به آسانی می‏توانند به دیدار یکدیگر بروند.

ولکنّهم اذا احبوا ذلک و اشتهوه، التقوا علی الاسرة.(۱۴۴) «علاء» آورده است که به حضرت صادق گفتم: سرورم، هنگامی که ما می‏گوییم: در سرای آخرت گروهی پس از تحمل عذاب و کیفر دوزخ برای مدتی، به لطف خدا از آنجا نجات یافته و به بهشت رهسپار می‏گردند، گروهی به ما خرده می‏گیرند و با تعجب می‏پرسند: آیا اینان با دوستان خدا در بهشت پرنعمت و زیبا همنشین می‏گردند؟ آن حضرت در پاسخ من فرمود: نه، آنان با دوستان خدا و در کنار آنان نخواهند بود، چرا که خدا بوستان‏ها و بهشت‏های دیگری نیز آفریده است؛ مگر قرآن نمی‏فرماید: و من دونهما جنتان(۱۴۵) جز آن دو بهشت پرنعمت، دو بوستان بهشتی دیگر نیز آفریدیم؟ پرسیدم: آیا این گروه که برای مدتی به دوزخ رفته‏اند، کفرگرا بوده‏اند؟ فرمود: نه، اگر کفرگرا و حق‏ستیز بودند که به بهشت وارد نمی‏شدند. پرسیدم: پس باایمان بودند؟ فرمود: نه، اگر باایمان بودند که به دوزخ نمی‏رفتند. آنان میان حق‏ستیزی و حق‏پذیری و کفر و ایمان زندگی کردند و در تلاش بودند تا راه یابند، امّا موفق نشدند و به هر صورت آنان در زندگی از نیکان و ایمان‏آوردگان شایسته‏کردار نبوده‏اند. آن گاه می‏فرماید: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس اینک کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏شمارید؟ سپس در اشاره به ویژه‏گی‏های این دو بوستان پرنعمت و زیبا می‏فرماید: مُدْهامَّتانِ‏ این دو بوستان بهشتی بسیار سرسبز و پرطراوت و زیبا هستند، به گونه‏ای که از خرمی و سرسبزی به سیاهی می‏گرایند. در مورد چهارمین بوستان زیبا و پرشکوهی که در آیات گذشته از وصف آنها سخن رفت، دو نظر رسیده است:

۱) گروهی بر این باورند که هر چهار بوستان مورد اشاره از آن کسی است که از خدا بترسد و با خودسازی و خردمندی و پروا به بارگاه او نزدیک و کارهای شایسته انجام دهد.

۲) امّا گروهی دیگر بر آنند که دو بوستان نخست از آن خداترسان شایسته‏کردار است و دو بوستان دوّم از آن ایمانداران و پرواپیشگانی است که در مرحله بعد قرار دارند. و دگرباره هشدار می‏دهد که: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس شما ای پریان و آدمیان، کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏شمارید؟ در پنجمین آیه مورد بحث در بیان وصف دیگری از این دو بوستان پرطراوت و زیبا می‏فرماید: فِیهِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ‏ در آن دو بوستان زیبا و پرنعمت، دو چشمه جوشان نیز در حال فوران هستند و از آن‏ها آبی گوارا و صاف و زلال می‏جوشد. «حسن» می‏گوید: منظور این است که در آن دو بوستان زیبا، دو فواره آب است که از سرچشمه می‏جوشند و آب را به سوی آسمان می‏پاشند و منظره‏ای زیبا پدید می‏آورند. امّا به باور «ابن عباس» منظور این است که: در آن بوستان‏ها دو چشمه جوشان است که از آن‏ها برای دوستان خدا مشک و عنبر می‏جوشد. و پاره‏ای نیز بر آنند که: از آنها انواع نعمت‏ها و موهبت‏ها می‏جوشد و به خوبان هدیه می‏گردد.

و باز هشدار به آدمیان و پریان است که: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏شمارید؟ در ادامه آیات در اشاره به میوه‏های آن بوستان‏ها می‏افزاید: فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ‏ در این بوستان‏های پر طراوت و نعمت، انواع و اقسام میوه‏ها فراوان است و درخت خرما و انار بسیار. «زجاج» از «یونس نحوی» آورده است که: خرما و انار - که در آیه از آن‏ها نام برده شده - از بهترین میوه‏ها هستند؛ و قرآن آن‏ها را در کنار هم قرار داده و به هم عطف فرموده است تا برتری و برکت آن‏ها را ترسیم نماید. «ازهری» می‏گوید: من در فرهنگ و ادبیات عرب کسی را سراغ ندارم که خرما و انگور را در شمار میوه‏ها نشمارد، چرا که «فاکهة» مفهوم گسترده‏ای دارد که همه میوه‏ها را شامل می‏شود و آوردن آن دو، پس از واژه «فاکهة» نوعی عطف «خاص» بر «عام» می‏باشد که شاید به دلیل اهمیت آن دو نوع از میوه‏ها باشد و کسی که جز این پندارد از دانش و آگاهی گسترده در فرهنگ قرآن بی‏بهره است وگرنه این سبک را در این آیه نیز می‏توانست بنگرد که می‏فرماید: من کان عدوا للّه و ملائکته و رُسُله و جبرئیل و میکائیل...(۱۴۶) آن کس که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد، کافر است و خدا کفرگرایان و حق‏ستیزان را دشمن می‏دارد. در این آیه «جبرئیل» و «میکائیل» که دو فرشته‏اند، پس از واژه «ملائکته» آمده‏اند که به دلیل اهمیت و عظمت آن‏هاست، درست نظیر آیه مورد بحث. و آن گاه دگرباره قرآن شریف هشدار می‏دهد که: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏شمارید؟! در ادامه آیات در اشاره به حوریان و همسران بهشتی می‏فرماید: فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ‏ در آن بوستان‏های چهارگانه بهشتی زنانی زیباصورت و زیباسیرت و خوش‏اخلاق هستند. این تفسیر را «ام سلمه» از پیامبر آورده است، امّا «حسن» می‏گوید: در آن بوستان‏های پرطراوت و زیبا، زنانی زیباچهره و بسیار صاحب‏کمال و جمال هستند که از هر جهت آراسته‏اند. به باور مفسران این زنان زیبا و آراسته به کمال که در بوستان‏های چهارگانه بهشت می‏باشند، نه از حوریان بهشتی که از زنان شایسته و اندیشمند دنیا هستند که از حوریان زیباتر و جالب‏ترند. و به باور «جریر بن عبدالله» آنان زنان زیبا و شایسته‏کردار و برگزیده‏ای هستند که در دنیا خوب زندگی کرده‏اند. پاره‏ای در وصف این زنان پرفضیلت و پرشکوه که از آنان سخن رفت، افزون بر زیبایی ظاهری و معنوی از این صفات پاک و پاکیزه‏اند:

۱) از همسرانشان هرگز عیب‏جویی نمی‏کنند و ناروا نمی‏گویند.

۲) در محافل و مجامع عمومی و راه‏پیمایی‏ها خودنمایی نمی‏کنند و به سرودخوانی و شعار سر دادن نمی‏پردازند.

۳) افزون بر زیبایی ظاهری و سیرت زیبا، دهانشان بدبو نیست.

۴) آنان از پنجره و پشت‏بام و درب خانه‏ها خودنمایی نمی‏کنند.

۵) به همسرانشان در هیچ مورد نیرنگ نمی‏زنند و نسبت به آنان سراپا مهر و اخلاص هستند.

۶) از بدگویی و درشت‏گویی و اندیشه و عملکرد ناروا سخت بدورند

۷) به مردان بیگانه نه فکر می‏کنند و نه روی خوش نشان می‏دهند.

۸) زنانی شایسته‏کردارند و از هر نوع غرور و فریبکاری بیگانه‏اند.

۹) و دیگر ویژگی آنان همسردوستی است که هرگز همسرانشان را نمی‏آزارند. «عقبه» در این مورد می‏گوید: زنان زیبارو و زیباسیرت بهشتی در آن بوستان‏های زیبا و پرطراوت دست در دست هم می‏گذارند و با نوایی دل‏انگیز و زیبا این گونه می‏خوانند: نحن الراضیات فلا نسخط المقیمات فلا نطعن... ما زنان بهشتی از نعمت‏های خدا شاد و خشنودیم و هرگز ناخشنود نخواهیم شد، و در این جا زندگی می‏کنیم و از این جا بیرون نخواهیم رفت. ما زنانی هستیم برگزیده و زیبا و آراسته به ارزش‏ها و میان ما و همسران گرانقدرمان عشق و صفا حاکم است. عایشه آورده است که: وقتی حوریان بهشتی آن گونه زیبا و دل‏انگیز می‏خوانند، زنان با ایمان وشایسته‏کردار نیز که در پرتو ایمان و آراستگی معنوی به بهشت می‏روند این گونه پاسخ آنان را می‏دهند: و نحن المصلیات و ما صلیتن‏ و نحن الصائمات و ما صمتن... ما در زندگی از نمازگزاران آگاه بودیم، امّا شما نماز نخواندید، و ما روزه‏گیران بودیم، امّا شما روزه نگرفتید، ما برای عبادت و پرستش خدا وضو ساختیم، امّا شما وضو نساخته‏اید، و ما در راه خدا انفاق کردیم و دست محرومان را گرفتیم، امّا شما انفاق و بخششی نداشتید.(۱۴۷) و بدین سان اینان در بر شمردن افتخارات خویش بر حوریان بهشتی پیروز می‏گردند. و بار دیگر هشدار می‏دهد که: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏انگارید؟! در ادامه وصف این زنان زیبا و آراسته می‏افزاید: حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ‏ آن زیبارویان زیباسیرت، حوریه‏هایی هستند که در خیمه‏های بهشت پرطراوت و زیبا رو گرفته‏اند. واژه «حور» از دیدگاه «ابن عباس» و «مجاهد» به مفهوم سپید و بسیار درخشنده و شفاف آمده است؛ و به همین دلیل به آرد بسیار سفید نیز الدقیق الحواری می‏گویند، و به زیباچهره‏ای که سفیدی چشم او بسیار سپید و درخشان و سیاهی چشمش بسیار مشکی و جالب باشد، «العین الحور» گفته می‏شود.

در تفسیر آیه مورد بحث دو نظر است:

۱) به باور گروهی منظور این است که: آن زنان زیبارو، حوریه‏هایی هستند که در حجله‏ها و خانه‏های زیبا و پرشکوه قرار دارند و بسان همه زنان پاکدامن و باشخصیت وقار و متانت از وجودشان هویداست.

۲) امّا به باور گروهی دیگر نظیر «ربیع» منظور این است که: آن زیبارویان حوریه‏هایی هستند که تنها دل در گرو عشق همسران خود دارند. «ابن مسعود» در این مورد آورده است که: برای هر حوریه بهشتی قرارگاه و سالنی پرشکوه است که طول آن به شصت میل می‏رسد. و از پیامبر گرامی آورده است که فرمود: منظور از «خیمه‏های بهشتی»، نه چیزی بسان خیمه‏های دنیا که بسیار پرشکوه‏تر از کاخ‏ها هستند، به گونه‏ای که هر یک از این خیمه‏ها به شصت میل می‏رسد، و از نظر زیبایی همانند مروارید می‏درخشد و در هر زاویه‏ای از آن همسر زیبارویی برای انسان‏های شایسته‏کردار است که هیچ کس جز همسرش او را نمی‏بیند.

و «ابن عباس» آورده است که: منظور از خیمه‏های مورد نظر آیه کاخ‏های شکوهباری است که هر کدام از آن‏ها یک فرسخ در یک فرسخ مساحت دارد و در هر کدام تنها چهار هزار دستگیره طلا به کار رفته است. و «انس» از پیامبر آورده است که: در سفر معراج از کنار جویباری پر آب و زیبا گذشتم که در دو ساحل آن کاخ‏هایی از مرجان‏های زیبا به چشم می‏خورد. از میان آن‏ها ندای گروهی را شنیدم که به من سلام و درود می‏فرستند. از جبرئیل پرسیدم: اینان کیانند؟ گفت: این‏ها حوریه‏های بهشت‏اند که با اجازه پروردگارشان بر شما سلام و درود نثار می‏کنند. من پاسخ آنان را دادم. آنان افزودند: ای پیامبر خدا! ما حوریه‏ها و زیبارویانی پاک‏سیرت و جاودانه‏ایم و هماره دوشیزه خواهیم بود و خدا ما را همسران مردان آزادمنش و بزرگوار و عدالت‏پیشه برگزیده است. آن گاه پیامبر به تلاوت این آیه پرداخت که: حور مقصورات فی الخیام‏ و باز هشدار می‏دهد که: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس کدام یک از نعمت‏های پروردگارتان را دروغ می‏شمارید؟! در آیه بعد در ترسیم وصف دیگر این حوریه‏های بهشتی می‏افزاید: لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ هرگز پیش از اینان، پری و انسانی به آن حوریه‏ها دست نزده است و سالم و پاکیزه و زیبا و دوشیزه‏اند. و دگرباره می‏فرماید: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ پس شما ای آدمیان و پریان، کدام یک از نعمت‏های پرودگارتان را دروغ می‏انگارید؟! در آخرین وصف از این حوریه‏های بهشتی می‏افزاید: مُتَّکِئِینَ عَلی‏ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ‏ این بهشتیان سعادتمند در میان این همه نعمت‏های مادی و معنوی بر تخت‏هایی که با پرشکوه‏ترین و زیباترین پارچه‏های سبزرنگ و پرجاذبه و فرش‏های تماشایی و نیکو آراسته شده، تکیه زده‏اند.

به باور «جبایی» منظور این است که: آنان بر فرش‏های زیبا و پشتی‏های بلند و پرشکوه تکیه زده‏اند. «سعید بن جبیر» بر آن است که: واژه رفرف» جمع است و مفرد آن «رفرفه» می‏باشد که به مفهوم باغ بهشت آمده است. امّا از دیدگاه گروهی از جمله «ابن عباس» به مفهوم منزل‏ها و کاخ‏های بهشتی است. و به باور «حسن» به مفهوم پشتی‏های پرشکوه آمده است. در مورد واژه «عبقری» نیز دیدگاه‏ها متفاوت است:

۱) به باور گروهی از جمله «قتاده» این واژه به مفهوم پشتی‏ها و بالش‏های پرشکوه و زیباست.

۲) امّا از دیدگاه «مجاهد» به مفهوم «حریر» آمده است.

۳) از دیدگاه «حسن» به معنای فرش نیکوست.

۴) و از دیدگاه برخی دیگر به هر نوع جامه و لباس زیبا و پر زرق و برق و رنگ‏آمیزی شده، «عبقری» گفته می‏شود و بدان دلیل که جمع است، واژه «حسان» که جمع «حسن» به معنای خوب و زیبا و نیکوست، به عنوان وصف در کنارش آمده است. فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‏ و در آخرین آیه مورد بحث، این سوره مبارکه را با گرامیداشت ذات بی‏همتای خدا و سر فرود آوردن در پیشگاه او - که در خور پرستش و سپاس و ستایش است - می‏فرماید: تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ‏ بزرگ و بلندمرتبه است نام پرشکوه پروردگارت که صاحب بزرگی و بخشندگی است. ذات بی‏همتای او در خور وصف شدن با اوصاف و ویژگی‏هایی است که جز او را نمی‏توان وصف نمود، چرا که او پدیدآورنده و تدبیرگر هستی است. او سرچشمه کمال و جمال و قدرت و دانش و آگاهی است. او از همگان بی‏نیاز است و هماره زنده و پاینده است. و ذات پاک اوست که شایسته‏کرداران و حق‏طلبان را گرامی می‏دارد و به آنان پاداش می‏دهد. از دیدگاه پاره‏ای منظور آیه این است که: برکت و رحمت در نام باعظمت پروردگار توست، از این رو هماره و در هر چیز برکت را از نام بلند او و به وسیله نام او بجویید.

و پاره‏ای نیز بر آنند که منظور آیه این است که: نام باعظمت پروردگارت از هر بدی و صفت ناپسندی پاک و منزه است و نامهای نیکو از آن اوست. از پیامبر گرامی آورده‏اند که فرمود: انطقوا بیاذالجلال و الاکرام. هماره خدا را با این اوصاف و ویژگی‏ها یاد کنید و با همه وجود بگویید: یا ذوالجلال و الاکرام. پرتوی از سوره مبارکه‏ سوره مبارکه رحمان نیز در پرتو لطف و مهر خدا به پایان رسید و ما پس از نگرش بر هفتاد و هشت آیه دیگر از هزاران آیه قرآن شریف، اینک در آستانه سوره دیگری ایستاده‏ایم.

در سوره‏ای که گذشت، از این بوستان‏های پر گل و لاله از مفاهیم و معارف روح‏پرور و دل‏انگیز و انسان‏ساز قرآن گذشتیم: پرتوی از اوصاف خدا یا رمزی از رحمت گسترده او، آموزش کتاب پرشکوه خدا به انسان، آفرینش انسان و ارزانی شدن نعمت حیات، ارزانی شدن نعمت فرهنگ‏ساز «بیان» به انسان، توجه دادن به اصل اوج‏بخش نظم و حساب در کران تا کران هستی، توجه دادن به خضوع و سجده پدیده‏های گوناگون هستی در برابر خدا، توجه دادن به نعمت میزان و قانون عادلانه و قانون‏گرایی و قانون‏مداری، هشدار از ستم و حق‏کشی و تجاوز به حقوق انسان‏ها، توجه دادن به زمین، این مهد تمدن‏ها و پیشرفت‏ها و شگفتی‏های آن، ترسیم زنجیره‏ای از میوه‏ها و سبزیجات و گل‏ها و دانه‏هایی که هر کدام تفکرانگیز هستند و نشان قدرت و علم بی‏کران خداست، رهنمون انسان به راه‏های شناخت خدا، توجّه دادن به آفرینش پریان و آدمیان، به نعمت دریا و نعمت‏های بی‏شمار آن، دعوت به تفکر و اندیشه در مورد کشتی و دریا و رابطه این دو با هم، توجه دادن به پدیده مرگ به عنوان دریچه‏ای به سوی جهان دیگر، توجه دادن به قدرت خدا و ناتوانی انسان در برابر ذات پاک او، موضوع پرسش از گناهان، آیا می‏توان از قلمرو قدرت خدا گریخت؟ چهره‏های زشت و نفرت‏انگیز گناهکاران، پاداش خداجویان درستکار و دادپیشه، پاداش نیکی و نیکوکاری، بوستان‏های زیبا و پرنعمت بهشت، و ده‏ها درس انسان‏پرور و نکته لطیف و ظریفی که گذشت. بدان امید که ما نیز مورد مهر و لطف آن بخشاینده و بخشایشگر قرار گیریم، به سوی سوره دیگری از قرآن می‏رویم.

علی مفرد