یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقب به درون تماشاگر


نقب به درون تماشاگر

به مناسبت ۱۰ سالگی «شوکران»

به راستی در مورد «شوکران» چه می‌توان گفت؟ فیلمی که می‌توان با قاطعیت آن را یکی از بهترین و مهم ترین فیلم‌های نه‌تنها ۳۰ سال اخیر، که کل تاریخ سینمای ایران قلمداد کرد. فیلمی که به خوبی مسیر درستی برای فیلمسازی در ایران را نشان داد. مسیری در میانه. «شوکران» قصه و پیام، لذت و تعهد و سطح و عمق را در کنار هم داشت و هیچ کدام را فدای دیگری نمی‌کرد. دیگر برای ساختن یک شاهکار به چه چیزی نیاز است؟!

● چرا شوکران فیلم مهمی است؟

۱) چون فیلم در سال ۱۳۷۷ ساخته شد؛ یعنی یک سال بعد از دوم خرداد و در سال ۱۳۷۹ به نمایش درآمد؛ یعنی دقیقا در دوره‌ای که به‌نظر می‌رسید تمام بنیان‌های سنتی زندگی ایرانی در حال تغییرند. «شوکران» هم دقیقا مؤید همین تغییرات است. محمود بصیرت، حتی جایی از فیلم مستقیما به این مسئله اشاره می‌کند که جامعه ایرانی در حال تغییر است. افخمی به‌خوبی سیر حرکت آن دوران را درک و در فیلمش پیاده کرده بود. بنابراین شوکران می‌تواند سند ماندگار دوره‌ای از حیات جامعه ایرانی تلقی شود.

۲) چون هیچ فیلمی تا آن موقع این گونه بی‌پروا به قلب اخلاقیات سنتی ایران نتاخته بود. در حالی که ظاهر داستان (لااقل در نیمه ابتدایی اش) اینگونه به‌نظر می‌رسد که سیما ریاحی عامل بیرونی است که تعادل محیط را به هم می‌زند اما از نیمه فیلم به بعد تازه متوجه می‌شویم که ماجرا متفاوت با چیزی است که فکر می‌کردیم. محمود بصیرت عامل به هم زننده تعادل است و سیما شخصی است که محیط زندگی‌اش به واسطه حضور فردی بیگانه، به هم می‌ریزد. با این وجود، ذهن پرورش یافته توسط دیدگاه سنتی، به سختی می‌تواند این چرخش را بپذیرد.

در اخلاقیات کهنه شده، سیما شخصیت منفی ماجراست. چون بی‌پرواست، با غریبه‌های می‌پرد، نماز نمی‌خواند و سیگار می‌کشد؛ و محمود بصیرت، آدم خوبی است. چون معتقد است، مراقب است گوشتی که می‌خورد حرام نباشد و برای نزدیک شدن با یک نامحرم، حتما باید صیغه را جاری کند. چنین ذهنی، نمی‌تواند به سادگی چرخش ماجرا در نیمه دوم فیلم را قبول کند. پس احتمالا این اتفاق برای شما هم رخ داده که این فیلم را به همراه فردی تماشا کنید و پس از پایان فیلم، جمله شاهکاری با این مضمون بشنوید که: «سیما گرچه آدم بدی بود، ولی چقدر مظلوم بود!»

۳) چون افخمی نه فقط در زمینه اخلاقیات جاری در فیلمش، بلکه در ابعاد مختلفی این آشنایی زدایی را انجام می‌داد. استفاده از هدیه تهرانی در نقش سیما ریاحی هم از این جمله بود. تهرانی که در آن دوره بیشتر در نقش زنان آهنینی ظاهر می‌شد که در برابر جامعه‌ای مردسالار ایستادگی می‌کرد و گلیمش را از آب بیرون می‌کشید، در «شوکران» هم نقش به ظاهر مشابهی را عهده دار بود. بنابراین ذهن تماشاگر به همان سمتی منحرف می‌شد که انتظار می‌رفت. پس اینجا هم قرار بود تهرانی با رفتارهای محکمش، حقش را از جامعه کثیف اطرافش بگیرد! اما فیلم به تماشاگرش رودست زد و در نیمه دومش دقیقا مسیری برعکس را طی کرد. سیما ریاحی در نیمه دوم زن بی‌پناهی بود که زیر پای جامعه پلید اطرافش له می‌شد.

● چرا شوکران فیلم خوبی است؟

۱) چون سال‌ها قبل از این که اصغر فرهادی با «درباره الی» بحران قضاوت و اخلاقیات در طبقه متوسط جامعه را به رخ‌مان بکشد، افخمی با شوکران این کار را انجام داده بود. افخمی به خوبی فهمیده بود که بهترین راه نشان دادن پلیدی‌های پنهان در زیر پوست شهر، این است که تماشاگر را وادار کند تا این پلیدی را در وجود خودش جست و جو کند. بنابراین با ساختاری حساب شده، تماشاگر را در نقش یک قاضی قرار داد تا بیننده وقتی متوجه اشتباهش در قضاوت می‌شود، درون مایه فیلم را بهتر درک کند. شیوه‌ای که فرهادی چند سال بعد در «درباره الی» دوباره به کار برد و باز هم نتیجه درخشانی گرفت.

۲) چون «شوکران» از فیلمنامه و کارگردانی بی‌نظیری بهره مند است. شیوه روایت فیلم، آشکارا بهره گرفته از سینمای کلاسیک آمریکاست. روایت کاملا خطی و مستقیم، دیالوگ‌های پرشمار، کوتاه و کنایی، و استفاده به جا از عنصر ایجاز، از جمله این بهره مندی‌ها هستند. فیلم پر از جزئیاتی در فیلمنامه و اجراست که ممکن است در بار اول خیلی به چشم نیایند، اما در مرتبه دوم و سوم، تازه کلیدهایی می‌شوند برای درک بهتر ماجرا و شخصیت ها.

در ضمن نه تنها دیالوگ ها، بلکه خیلی از صحنه‌ها هم ضمن این که دچار گسست از سیر داستان گویی ماجرا نمی‌شوند، حالتی کنایی دارند. مثلا به این صحنه توجه کنید: «محمود و خانواده‌اش برای اولین بار با ماشین جدیدشان به گردش رفته‌اند. محمود برای این که سرعت ماشین را به رخ پسرش بکشد، سرعت آن را زیاد می‌کند، تا جایی که آژیر خطر ماشین به صدا درمی آید و نشان می‌دهد که سرعت ماشین از حد مجاز بیشتر شده است و...» آیا چنین صحنه ای، چکیده کل داستان فیلم نیست؟!

۳) چون «شوکران» یک درام شهری چفت و بست دار است. آن موقع البته هنوز موج فیلم‌های روستایی یا کمدی‌های بی‌هویت راه نیفتاده بود. اما حتی در آن زمان هم بسیاری از فیلم ها، با کاراکترهایی پیش می‌رفتند که نمی‌شناختیمشان. شخصیت‌هایی بی‌هویت که حتی به مرز تیپ هم نزدیک نمی‌شدند. «شوکران» اما یک استثنا بود. همه شخصیت‌های فیلم را می‌شناختیم و با آن‌ها جلو می‌رفتیم. از محمود بصیرت به ظاهر معتقد، اما دیوسیرت گرفته تا سیما ریاحی به ظاهر FEMME FATALE، اما در اصل قربانی، و حتی آن یکی محمود که برای پدر سیما جنس تهیه می‌کرد. افخمی درونیات یک کلانشهر را به‌خوبی دریافته بود و آن را در فیلمش پیاده کرد.

به پایان ستون رسیده ام و می‌بینم انگار هنوز هیچ حرفی نزده‌ام. مگر در یک ستون می‌توان راجع به شاهکاری همچون «شوکران» صحبت کرد؟ بحث در مورد این فیلم، صفحات مخصوصی می‌طلبد. پس این یادداشت را در حکم برگ سبز درویش در نظر بگیرید. حرف‌های اساسی تر بماند برای وقتی دیگر.

سیدآریا قریشی



همچنین مشاهده کنید