سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

تصویری از سونامی نداشتن ها


تصویری از سونامی نداشتن ها

فیلم "مرگ کسب و کار من است" راوی یک قصه تلخ و نمادگرا از جامعه پیرامونی است و در حین نشان دادن چند زندگی ساده در روستا از دغدغه های زندگی شهری سخن می گوید. حکایت تلخ و گزنده حاکی …

فیلم "مرگ کسب و کار من است" راوی یک قصه تلخ و نمادگرا از جامعه پیرامونی است و در حین نشان دادن چند زندگی ساده در روستا از دغدغه های زندگی شهری سخن می گوید. حکایت تلخ و گزنده حاکی است که این دست زندگی ها هنوزهم در جامعه دیده می شود و در نسل های متمادی در حال گذر است .فیلم تصویری از سونامی "نداشتن ها"ست و در نحوه گزینش فرم و محتوا به گونه ای موازی حرکت دارد که بر جذابیت قصه و افزایش ریتم و روایت افزوده است.

یک سرباز و یک متهم به قتل تن به سفری می دهند که ناگریزند، سرباز ناگزیر به تحویل یک مجرم و قاتل ناچار به فرار از عقوبت گناه و دخترکی که مجبور تقدیر و سرنوشت پدر است...و پیرزنی که چشم به راه است و مردمانی که مشغول زندگی اند و سرنوشتی که مدام تکرار می شود. ناگریزی هایی که یک عامل دارد و آن فقر است.

امیر حسین ثقفی به قدری به عمق "نداشتن ها" در یک لوکیشن محدود اشاره دارد و قصه ای کمیاب و دست نخورده را برای سرقت و دزدی انتخاب کرده که گاه به نظر می رسد با اثری مستند روبرو هستیم. مرگ کسب و کار من است " به مدد فیلمبرداری مناسب و در خدمت فرم و محتوای فیلم ، روایتی است که از نماهای پر و متوازن بهره می برد و زبان سینمایی تصویر در سکانس هایی در خدمت روایت قرار می گیرد.

رگ و ریشه فقر و گذشته شخصیت های فیلم، باعث خاص شدن نقش ها شده است و هر چند که شالوده تلخی دارد و تلخی اش گزنده و نیش دار است اما در روایت، سیاه نمایی و اغراق نمی کند;

موسیقی متن و فیلمبرداری در کنار طبیعت بکر در قوت فیلم موثر شده، فیلم لانگ شات هایی دارد که حتی در بعضی از سکانس ها شبیه به تابلوهای نقاشی است اما گهگاهی فرم بر محتوای فیلم غلبه می کند فیلم در ابتدا ریتم خوبی دارد، اما از اواسط فیلم ریتم آن کند شده وفیلمساز به ناچار مخاطب را به فرم و نوع آن درگیر می کند و از قصه کمی جدا می شود. «مرگ کسب و کار من است» فیلمی است که به رغم ضعف هایش حساب شده و با پشتوانه علمی و فکری ساخته شده و نشانگرعملی است که به دل کارگردان و آنچه باید بیافریند مصمم و با ایمان نشسته است.

نویسنده : محسن سلیمانی فاخر