سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

غوغای بی پایان


غوغای بی پایان

قدمت فوتبال, به روایتی, به بیش از ۲هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد چینی ها مبتكر نوع بدوی این بازی بوده اند كه در دوران سلسله «سووآ» در میان توده مردم رواج بسیار داشت در حالی كه آغاز پیدایش فلسفه چندان روشن نیست

فوتبال و فلسفه؟ در نگاه اول این ۲ حوزه با هم هیچ نسبتی ندارند وكاركردشان كاملاً متفاوت است. بازی فوتبال پدیده ای است عینی و ملموس كه اغلب در پایان ۲ نیمه برنده و بازنده آن معلوم است؛ در حالی كه فلسفه ورزی ورزشی است ذهنی و انتزاعی كه نه تنها برنده و بازنده ای ندارد، بلكه گاه نیمه اول آن با نیمه دومش هیچ رابطه ای ندارد.

● قدمت فوتبال

قدمت فوتبال، به روایتی، به بیش از ۲هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد. چینی ها مبتكر نوع بدوی این بازی بوده اند كه در دوران سلسله «سووآ» در میان توده مردم رواج بسیار داشت. در حالی كه آغاز پیدایش فلسفه چندان روشن نیست.

قدر مسلم در اوایل قرون وسطی در انگلستان و بعدها در قرن ۱۸ میلادی در فلورانس ایتالیا نوعی بازی با توپ انجام می گرفت كه اندكی با آنچه امروز «فوتبال» نامیده می شود، شباهت داشت. گسترش فوتبال از اواسط قرن نوزدهم میلادی آغاز شد.

نخستین بازی بین المللی نیز در سال ۱۸۷۲ میلادی میان تیم های اسكاتلند و انگلستان بدون داور و با قواعدی كه بیشتر به جنگ تن به تن شبیه بود، برگزار شد. از این رو بی دلیل نبود كه «جورج اورول» در سال ۱۹۴۸ نوشت: «فوتبال جنگ بدون تیراندازی است. ورزش جدی با بازی منصفانه سر و كار ندارد. فوتبال با نفرت، حسادت، خودنمایی و بی توجهی به همه قواعد و مقررات پیوند خورده است.»

● غوغای فوتبال

اما در این میان، جذابیت فلسفه به گرد پای فوتبال هم نمی رسد. فوتبال دیگر فقط ورزشی نیست كه در محدوده ورزشگاه ها و به منظور سرگرمی و تفنن برگزار شود، بلكه امروز سخن از «صنعت فوتبال» در میان است.

«صنعت فوتبال» در نیم قرن گذشته به تدریج فربه شده و قدرت یافته است؛ صدها هزار شغل در سرتاسر جهان ایجاد می كند و گردش سالانه پول ناشی از بازی های باشگاهی و جابه جایی بازیكنان و تبلیغات تجاری، سالانه به میلیاردها دلار می رسد. محبوبیت بازیكنان فوتبال هم، گرچه گاه گذرا و موقتی اما فراگیر است و به هیچ وجه قابل مقایسه با شهرت اندك چند فیلسوف سرشناس، آن هم در میان خواص، نیست. در واقع محبوبیت و جذابیتی كه امروز فوتبال و فوتبالیست ها در میان عامه مردم، بخصوص جوانان دارد، در دوران طلایی فلسفه در آتن، به فلسفه و فیلسوفان تعلق داشت.

● فوتبال و فیلسوفان

در دوران معاصر هم اندیشمندان و فیلسوفانی كه در آشكار و نهان به تماشای بازی های فوتبال می نشینند، كم نیستند. «والتر ینز»، استاد فلسفه و فن بیان دانشگاه توبینگن آلمان یكی از طرفداران پر و پا قرص فوتبال است.

او كه خود در دوران جوانی دروازه بان بود، گفت: «فوتبال ورزشی قدرت نما و قدرت باور است كه اقتدار آن هر لحظه می تواند زیر سؤال برده شود. مهار داوطلبانه و خویشتنداری بازیگران از سویی و قرار نداشتن زیر فشار روحی و اجبار بیرونی، شرایط اولیه یك بازی جالب و جذاب است. من از فوتبال چیزهای زیادی آموختم.»ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی در پاسخ به این پرسش كه فوتبال چیست، گفته است: «بازی ساده ای است كه البته با حضور تیم حریف پیچیده و دشوار می شود.» فلسفه در حیرت است اما فوتبال، شادمان به راه خود ادامه می دهد.

تعصب هواداران فوتبال نسبت به باشگاه ها و تیم های ملی فوتبال كشورهایشان و شیفتگی آنها به بازیكنان اسطوره ای، كار را به آنجا رسانده كه گفته می شود، فوتبال «مهمترین مذهب آمریكای لاتین شده است.» این گفته سخن «ملوین خیمنس»، پدر روحانی شهرسن خوزه، پایتخت كاستاریكا است. این روحانی مسیحی در ایام جام جهانی ۲۰۰۶ با استفاده از جذابیت فوتبال، تبلیغات گسترده ای در مخالفت با كار اجباری كودكان انجام داد. در این دوره از جام جهانی فوتبال هم با شعار «متحد برای كودكان، متحد برای صلح» به میان دوستداران فوتبال آمد.

● پرسش های بی پاسخ

اما هنوز پرسش های بی پاسخی پیش روی ما قرار دارند: «فوتبال آیا همان نبرد مدرن گلادیاتورهای عصر ما است؟ شور و هیجان تماشاچیان و از خودبی خود شدن و تنش های طرفداران «از جان گذشته فوتبال» در برخی از كشورهای فقیر، یادآور سال های پایانی سقوط امپراتوری روم است كه توده ها را سرگرم می كرد.

كشش و جذبه فوتبال از كجا ناشی می شود؟ آیا اصولاً می توان با ابزاری چون فلسفه و دانش جامعه شناسی یا روانشناسی، پدیده فوتبال را تجزیه و تحلیل كرد؟ این پرسش در بحبوحه فوتبال، خریدار چندانی ندارد. ناگزیر باید در انتظار روزهای آرام بود.»



همچنین مشاهده کنید