شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
سلوک سیراک و سیر خط هایش
در خیال و پس پلک های بسته، نقبی به نقش های مانده در یاد می زنی و نام هایی را به یاد می آوری. خسته از ابتذال واقعیت و گریزان از کسالت تکرار رو به آبستره می آوری و ناگهان سیراک ملکونیان را می بینی که آهسته- پیوسته به راه خود می رود و تو را پی خط و خیال خود می کشاند. به تردید گامی پیش می گذاری، می ایستی، راه می افتی و می روی و از پرده یی به پرده یی دیگر سفر می کنی؛ از طرح به نقش و از نقش به نقاش می رسی و درنگ می کنی. همین که یقینی در تو پر و بال گرفت، دوباره به خط ها و فرم ها و رنگ ها رو می آوری تا با نگاهی تازه سفری دیگر را از سر بگیری.
می دانی که هنر آبستره در غرب از دل میل به رهایی از منطق خشک پرسپکتیو که از رنسانس تا قرن نوزده بر هنر آن خطه چیره بود، برآمده تا هنرمند برای بیان هنری دگرگونی های بنیادی زمانه نو زبانی بیابد- زبانی دیداری که خط و فرم و رنگ را چنان به کار می گیرد که ترکیب حاصل از شباهت صوری به آنچه در جهان یافت می شود، سرباز می زند. پیدایی آبستره یعنی پایان بازنمایی عینی طبیعت و واقعیت؛ یا به بیان روشن تر، پایان تعهد و تمایل هنرمند به تکرار طبیعت و واقعیت. این را هم می دانی که گرچه مدرنیسم در هنر تجسمی ایران در حول و حوش دهه ۲۰ پا گرفته، پیشینه هنر ایرانی- اسلامی بر پایه تکیه بر تزیین با انتزاع الفت داشته. از همین هم شاید هست که برخی از نخستین نقاشان و تندیس سازان مدرن ایران در رویکرد خود به هنر آبستره، هر یک به شیوه یی و به انگیزه یی، از ابزار و عناصر و بن مایه های بومی و ملی بهره گرفتند و چند تنی از آنها با تداوم این بهره گیری آن را به یکی از ویژگی های سبک خود بدل کردند.
بی گمان صرف به کارگیری ماده و مایه و ابزار سنتی یا بومی، به هر سبب، به خودی خود ارزش آفرین نیست؛ و گویا بر پایه همین باور است که سیراک برخاسته از گروه آزاد، برخلاف تنی چند از این گروه و دیگرانی بیرون از این گروه، به هر آنچه ملی یا بومی یا سنتی است، بی اعتنا می ماند. در آن زمان رونق اندیشه «بازگشت به اصل و هویت و سنت» و رواج رویکرد هنرمندان مدرن به نمودها و نمادهای بومی- سنتی، این بی اعتنایی نقاش شاید بیشتر از سرشت او آب می خورد تا از یک جهان نگری آگاهانه. اما آبشخور این رفتار هرچه باشد، خود آن نشان از نگرشی خاص به جهان دارد؛ نگرشی که او سال ها بعد در جایی، ساده و روشن و کوتاه، آن را چنین بیان می کند؛ «اگر یک هنرمند صادقانه کار کند، حتی اگر در یک جزیره دورافتاده باشد، به عقیده من می تواند هنرمندی اصیل، محکم و امروزی باشد. هیچ احتیاجی به این نیست که هنرمند به سنت های خود بازگردد. هنرمند امروز برای یک جزیره یا مملکت یا دین کار نمی کند، چون ادیان و زبان ها یکسان شده و رابطه ها گسترده شده است.»
شیفته رسم روز نشدن یعنی در شهرت آسان یاب را به روی خود بستن. می دانی که برای هنرمند روزگار نو که بی تکیه به ولی نعمتی، ناگزیر به گذر از خوان بقاست، این نام است که نان می آورد. بر این روال هنرمند اگر هم فریفته جادوی نام نباشد، نیازمند آن است تا دوام بیاورد. گویا نقاشان و تندیسگران بیشتر و سرراست تر از دیگر هنرمندان به قید خریدار گرفتارند، چرا که بنا به رسم یا به ناگزیر کار بر پایه سفارش در میان شان رواج دارد. پس جبر نان و میل به ناز و نعمت چنان می کند که هنرمند، دست کم تا زمانی که پرآوازه نیست، بسته رسم روز و پسند روز می ماند. در این حال نقاشی که رسم و پسند روز را ندیده می گیرد و تن به کار سفارشی هم نمی دهد، نام و نان خود را به داو می گذارد. سیراک هم، چون هنرش را رها از «بند و باید»های بیرون از خود می خواهد، پروایی از پرداختن بهای این رها سازی ندارد. او بی هیاهو این بند را از پای هنرش باز می کند و برخلاف نیما که «سوزان» کار خود را دنبال می گیرد، با آرامشی «سهراب وار» نرم به راه خود می رود.
آن که «به راه خود می رود» تنهاست. این را خوب می دانی. سیراک هم این را می داند. شاید او هم مثل حافظ باور دارد «که گذرگاه عافیت تنگ است» و پس باید تنهارو باشد. یا شاید سیراک، فارغ از دغدغه های رندانه حافظ، ساده در خیال آن است که «بایدی» را به انجام برساند- بایدی که نه از بیرون، که از درون نقاش برعهده او گذاشته می شود و جایی برای بند و باید های بیرونی باقی نمی گذارد. سیراک نه از زمره کسانی است که هیاهوی بیرون را به جد می گیرند، و نه از آنانی که برای آفرینش کاری هنری نیازمند دستاویزی در بیرون از جهان درونی خود هستند. در عین حال او با جهان بیرون از خود در ستیز نیست و با دیگری و دیگران سر ناسازگاری ندارد. سیراک نقاشی است که سرچشمه را در خود می جوید و دغدغه داوری دیگران را ندارد؛ نه در پی آن است که دنباله رو دیگری شود، و نه در پی دنباله رو می گردد. او نقاشی است که سبک و سرخوشانه به زندگی می نگرد و سیراب از طبیعت هستی بخش خشنود به راه خود می رود.
جان آزاده نقاش او را به رهایی از قید و بندهای دست و پاگیر و سپس به وارستگی می کشاند که از حد و مرز زندگی شخصی اش فراتر می رود و در کارش بازمی تابد. گرچه سر آن نداری که جبر و جزمی را بر خود و بر دیده های خود سوار کنی، خیال می کنی می توانی رد سلوک سیراک را در سیر خط و فرم و رنگش پی بگیری. با این باور که سودایی جز درنگ بر برداشت های خود نداری، سبک بار به تماشای طرح و نقش هایی می روی که بیش و پیش از هرچیز ترکیبی چشمگیر از سبکی و ژرفا را یکجا بر تو آشکار می کنند.
پی جوی آمیزش زیبای سبکی و ژرفا راهی می شوی و تماشا را با طرح ها سرمی گیری. با این گمان که نقاش ناگزیر از استادی در طراحی است، به کارها نگاه می کنی و از مهارت دست سیراک حظ می بری. بی تردید صورتگری های دوره نوجوانی و جوانی و مشق مدام سال های یادگیری و عادت به طرح زنی هر روزه هنرمند را به این خبرگی رسانده. اما آنچه استادی تکنیکی را از چارچوب زبردستی حرفه یی فراتر می برد، خیال انگیزی نهفته در طرح ها و نیز برخورداری آنها از ایجاز یا کوتاهی و فشردگی است. لطف و زیبایی کارها از این مایه می گیرد که سیراک آنچه را به چشم می بیند، پس از گذراندن از صافی ذهن خیال پرور خود روی کاغذ می آورد. هوشمندی طرح ها هم از بینشی است که از تامل و تجربه برمی خیزد و طراح را وامی دارد تا با پرهیز از نمایش صوری استادی خود، توانایی خود را در زدودن زیادی ها نشان دهد. بر این روال آن مهارت بی چون و چرا طرح را از سنگینی هر خط بیجا و بیهوده و تکراری رها می کند تا طراح با کم ترین و گویاترین خط ها طرحی بزند که استواری اش را از ایجازش می گیرد- ایجازی که در نقش ها هم حضور دارد و از ویژگی های سبک سیراک است.
ویژگی دیگری که افسونت می کند، چیزی است که شاید بشود آن را «پرباری و کم نمایی» نامید. می شود آن را برآمده یا پی آمده ایجاز دانست، اما با آن یکی نیست و از آن فراتر می رود. حالا به خط و فرم و رنگ نگاه می کنی و در همه نشان آشکار «بسنده کاری» یا قناعت نقاش را می بینی که در پرهیز سنجیده از اسراف و پرنمایی و نیز پافشاری بر رسیدن به سرشاری و سیرابی از گذر دستیابی به «اندک» نمود می یابد- اندکی که کافی است و بسی بیش از «بسیار» خرسندی می آورد. نقاش نه تنها در خط هایش به اندازه یی که بس می داند بسنده می کند، که در سطح و حجم و رنگ هم رویه «کم مصرفی» را به کار می بندد. سیراک نه همه فضای بوم را اشغال می کند و نه آن را از خط و فرم و رنگ لبالب و انباشته می کند.
بر این روال در ترکیب بندی های نقاش تعادل و توازنی می یابی که حکایت از هم نشینی و هم سازی عناصر و اجزای گوناگون دارد. کنتراست ها سودای روکردن ستیز ندارند و به آشکار کردن تفاوت ها اکتفا می کنند. طرح و نقش ها همه فضا را نمی گیرند تا بتوانند در کنار تهی فضا پری خود را بهتر بنمایانند. رنگ هم تند و چشمگیر و فراوان نمی شود و فروتن می ماند تا عرصه را بر خط و فرم تنگ نکند. گرچه در تماشای کارهای سیراک خط را چیره می بینی، این چیرگی خودنما نیست و از نمود عناصر دیگر نمی کاهد. نقطه یی که خط می شود، خطی که به سطح می رسد، سطحی که حجمی می سازد و رنگی که بی تفاخر در کنار بی رنگی بر بوم می نشیند، همه از آشکارگی سهمی می برند و در هم کناری با یکدیگر قرار می یابند.
خیال می کنی که چنین قراری به قرار اجزا و عناصر گوناگون در آن طبیعتی می ماند که از نگاه لائودزو «رهرو دائوست». بی سبب نیست که در خط و نقش سیراک لایه ها و رگه ها و بند ها و بافت های نهان طبیعت آشکار می شوند و در گردش و چرخش نرم و نادیدنی دست او، نرم و رام می پویند. این پویش چنان و چندان است که تماشاگر صورت عریان طبیعت و جهان پیرامون را از یاد می برد و به خیال چون و چرا در کار فاصله اندازی نقاش نمی افتد. نگاه، پیگیر جنبش آرام خط ها و فرم ها، شیفته خیال انگیزی سرشار نقش ها می شود.
عاقبت آموخته از سلوک نقاش، دست از تماشا می کشی تا حظ بسیار از گذر دستیابی به اندک را از دست ندهی. گمان می کنی حرفی داری که باید به سیراک بگویی. می خواهی بگویی که؛ نقاش ترین نقاش آنی است که آزاده جان است، که به راه خود می رود و به سرشت خود پاسخ می دهد، که نقش را نه از صورت طبیعت و جهان که از سیرت طبیعت و جهان بیرون می کشد، که سبک می رود و ژرف می بیند، که...
اما سیراک این حرف ها را می داند. همین هم هست که رفته تا طرحی دیگر و نقشی دیگر بزند. خاموش می مانی و به تماشا برمی گردی تا به ماندگاری کارهای او گواهی بدهی.
فرشته مولوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست