چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
ایجاد انگیزه در کارکنان
انگیزه ؛ انرژی ، تعهد و خلاقیتی است که کارکنان یک شرکت برای به انجام رساندن وظایفشان به کار میگیرند. در شرایط رقابت شغلی روزافزون سالهای اخیر، یافتن راههای برانگیختن کارکنان برای بسیاری از مدیران نگران کننده شده است.
در حقیقت ، تئوریها و روشهای متفاوت و زیادی برای دادن انگیزه به کارکنان ارائه شده است. از مشوقهای پولی گرفته تا زیاد کردن درگیریهای کاری، دادن قدرت و اختیارات.
نداشتن انگیزه در کارکنان برای شرکتهای کوچک تجاری میتواند مشکل ساز باشد. صاحبان این شرکت ها اغلب سالهای زیادی را صرف راه اندازی آن کردهاند، برای آنها سخت است که مسؤولیت های مهم را به دیگران بسپارند. اما کارآفرینان باید مواظب چنین خطایی باشند. زیرا تاثیر پایین بودن انگیره کارکنان در شرکتهای کوچک تجاری میتواند ویران کننده باشد. بعضی از مشکلات مربوط است به کارکنانی که کاملاً بیانگیره و دلسرد هستند. اگر اجازه داده شود که این حالت ادامه یابد موجب کاهش تولید، درآمد و رقابت در بین شرکتهای کوچک تجاری میشود.
به علاوه یک شرکت تجاری میتواند راههای موثری را چه به طور محسوس (مانند پاداش مالی) و یا نامحسوس (به صورت تشویقهای کلامی یا دادن مسؤولیت های دلخواه در پروژههای آینده) برای ایجاد انگیزه در بین کارکنان پیش بگیرد. پاداش دادن کارکنان برای کارکرد خوبشان وسیله فوق العاده باارزشی برای حفظ نیروی انسانی است. به این ترتیب افراد از کارکردن لذت میبرند و تمایل دارند که در سازمان پیشرفت و ارتقاء یابند و موجب ایجاد محیط کاری مثبت و پویا میشود. یک محقق در زمینه اشتغال میگوید وقتی که نیروی انسانی روی محیط کار خود متمرکز شود میتواند تغییر و پیشرفت ایجاد کند و سازمان را به پیش ببرد. داشتن یک سیستم پاداش مدون و مناسب با برنامههای مشخص مهم است، اما ایجاد انگیزه در کارکنان تنها منحصر به آن نیست .
● چه چیز انگیزه ایجاد میکند :
یک راه برای دادن انگیزه به کارکنان دیدن نیازها و اضافه کردن مزایا به عنوان عوامل اولیه جهت بهبود عملکرد، است. مجموعه مزایای بیپایان پرسنلی مانند هزینه سلامت ، بیمه زندگی، سهیم کردن آنها در سود شرکت، مالکیت طرحها، استفاده از تسهیلات ، ارائه غذای سوبسیدار ،کمک هزینه، فراهم کردن مهدکودک ، در اختیار گذاشتن ماشین از طرف شرکت و امکانات دیگر جهت تامین رضایت و سلامت کارکنان با این اعتقاد که رضایت کارکنان به آنها انگیزه میدهد. اما بسیاری از تئوریهای جدید معتقدند که انگیزهای که یک کارمند نسبت به شغلش احساس میکند کمتر بوسیله پاداشهای مادی ایجاد میشود تا خود شغل.
مطالعات سالهای ۱۹۵۰ نشان داده است تقسیم و ساده کردن مشاغل موجب پایین آمدن نتیجه کار و بهرهوری مادی و معنوی کارکنان شده است. اثرات دیگر پایین بودن انگیزه کارکنان، غیبت و جابجایی زیاد است که هردوی آن هزینههای زیادی برای سازمان دارد. در نتیجه در دهه ۱۹۵۰ انگیزه گسترش و ابتکار عمل در شرکتهای مهم ایجاد شد.
باید به کارگر اجازه داده شود که شخصاٌَ برای تکمیل هدفمند بخشی از کار که به او سپرده شده احساس مسوولیت کند. مستخدم باید نسبت به کار احساس مالکیت کند و با کاری که انجام میدهد ارتباط برقرار کند. حتی در موقعیت کار گروهی یک تلاش موفق وقتی نتیجه خواهد داد که او بداند مشارکتش در تکمیل کار گروه مهم بوده است و نتایج بدست آمده برای فرد معنی حقیقی داشته باشد، کار موثری که منجر به این نشود که مستخدم احساس کند تلاش او مهم است لحاظ نخواهد شد. نتیجه کار موثر یک کارگر باید برای خود او و دیگران در سازمان ارزش داشته باشد و بازخوردی از عملکردش به او بدهد. یک انتقاد سازنده و قابل قبول از کار انجام شده برای کارگر خیلی مهم و انگیزه پیشرفت او است .
در حالی که اصطلاحات واژگان شناسی تغییر میکند. اصول انگیزه کارکنان از نیم قرن پیش نسبتاًٌ بیتغییر باقی مانده است. واژههای نو تجاری شامل : حدود اختیارات، حلقههای کنترل کیفیت، کار گروه، همه سه خصوصیت انگیزه شغلی را نشان میدهد .
۱) حدود اختیارات به مستخدم استقلال و اختیار میدهد که مالک ایدهها و عملکرد خود باشد چه به تنهایی اجرا شود و یا به صورت گروهی.
۲) کنترل کیفیت و افزایش عملکرد تیمها در محیط کار امروزی به مستخدمین این فرصت را میدهد که اهمیت کار انجام شده توسط گروه را تقویت و همچنین بازخورد و تاثیر آن کار را دریافت کند.
شرکتهای تجاری کوچک ممکن است فاقد منابع برای ارائه برنامههای ایجاد انگیزه برای مستخدم باشد. با این وجود مدیران میتوانند همان اصول اساسی را انجام دهند. برای کمک به این احساس که برای کارکنان دوست داشتن شغلشان و مشارکتشان در شرکت باارزش است ، صاحبان شرکتهای کوچک تجاری لازم است اهداف شرکت را با مستخدمین در میان بگذارند. این ارتباطات باید هم به صورت کلامی و هم به صورت عملی باشد.
به علاوه صاحبان شرکتهای کوچک تجاری باید استانداردهای بالایی برای استخدام داشته باشند. همچنین باید حمایت خود را از تلاشهای کارکنان وقتی که نتوانستند به اهداف برسند، حفظ کنند. همچنین دادن استقلال و انعطاف پذیری به کارکنان در چگونگی انجام کار موثر است. بالاخره صاحبان شرکتهای کوچک باید قدمهایی برای وحدت نظر بین کارکنان با نقطه نظرات خودشان بردارند. این کار موجب ایجاد انگیزه در بین کارکنان خواهد شد تا در اهداف شرکت مشارکت داشته باشند و برای جلوگیری از رکود و کسادی کار شرکت در جهتگیریها و اهداف به شرکت کمک کنند.
● روش های ایجاد انگیزه
▪ قدرت دادن:
دادن استقلال و تعیین حدود اختیارات در تصمیم گیری به مستخدم مسوولیت بیشتر میدهد و کنترل آنها را روی حوزه و قلمرو کارهایی که مسؤولیتش به آنها سپرده شده بیشتر و آنها را برای انجام آن کارها مجهز میکند. در نتیجه، احساس ناامیدی از کاری که باید جوابگوی آن باشد را کاهش میدهد و صرف انرژی فرد را به جای دفاع از خود به سمت پیشرفت انجام کار تغییر می دهد.
▪ خلاقیت و نوآوری :
در بسیاری از شرکتها، مستخدمین خلاق ایدههایشان را از ترس نادیده انگاشتن اطلاعات آنها یا به مسخره گرفته شدن برای مدیریت ابراز نمیکنند. تأئید شرکت و حرکت بر روی خط مشی شرکت چنان دیرینه و ریشهای است که در بعضی از محیطهای کاری هم کارکنان و هم سازمان از آن در رنج و زحمت هستند. وقتی توانایی و قدرت نوآوری در یک سازمان از بالا به سطح پرسنل عادی پایین آورده شود، این فرصت به کسانی که میتوانند کار، محصول یا خدماتی را به بهترین وجه ارائه دهند، داده میشود که از ایدههایشان برای پیشرفت و گسترش کار استفاده شود.
قدرت خلاقیت و نوآوری، کارکنان را انگیزهدار میکند و به سود سازمان است که نیروی کار انعطاف پذیرتری داشته باشد و خردمندانه از تجربه کارکنانش استفاده کند و تبادل اطلاعات و ایدهها را در بین کارکنان و حوزهها افزایش دهد. این پیشرفت موجب ایجاد فضای باز برای جواب سریع به تغییرات بازار و حفظ برتری به عنوان اولین پیشنهاد دهنده در بازار میشود.
▪ آموزش :
اگر به مستخدم ابزارها و فرصتهای بیشتری برای انجام کار بدهند، متعهد به چالش بیشتری خواهد شد. شرکتها میتوانند با دادن فرصتهای مداوم افزایش مهارتها به کارکنان انگیزه بدهند . برنامههای دادن گواهینامه پایان دوره یا مقطع تحصیلی یک راه متداول و موثر برای رشد و ارتقاء دانش و انگیزه کارکنان است .
اغلب این برنامهها موجب رشد کارکنان و تمایل آنها به سمت جلب مشتری و شرکت خواهد شد و در عین حال موجب تقویت اعتماد به نفس آنها میشود. برای تایید این اظهارات یک تجزیه و تحلیل از عواملی که بر روی ایجاد انگیزه یادگیری در کارکنان تاثیر میگذارد، ارائه شده است که مستقیماً به میزان شرکت آنها در دورههای آموزشی مربوط میشود و شرکتکنندگان در این دورهها معتقدند شرکت در این دورهها روی کار و شغل آنها اثر مفید و موثری خواهد داشت . به عبارت دیگر اگر دانشی که آنها کسب میکنند بتواند در انجام کارشان مورد استفاده قرارگیر،. پس آموزش آن دانش برای کارفرما و کارکنان مفید خواهد بود.
▪ کیفیت زندگی :
میزان ساعت کار هفتگی کارکنان آمریکایی در حال افزایش است و بسیاری از خانواده ها دو نفرشان کار میکنند. آنها ساعات کارشان افزایش یافتهاند. در چنین شرایطی آنها نگران هستند که چطور نیازهای زندگیشان در خارج از محیط کار را تامین کنند و اغلب این نگرانی در زمان انجام کار اتفاق میافتد که احتمالاً موجب پایین آوردن بهرهوری و تضعیف روحیه کارکنان میشود. شرکتهایی که روی نیروی کار موقت برنامه ریزی کردهاند توانسته اند نیروهایی با انگیزه جذب کنند که موجب افزایش بهرهوری شده اند. برنامههایی که براساس ساعت کار شناور، هفته های کاری فشرده و یا مشارکت کاری تنظیم شده است در تمرکز نیروی متراکم کار به سمت انجام کار و به دور از تقاضای آنها برای زندگی خصوصی شان، موفق بوده است .
▪ مشوق پولی :
برای حمایت از تمام انگیزهدهندهها هنوز پول جایگاه اصلی را میان انواع انگیزه دهندهها دارد. مشارکت در منافع یک شرکت مستخدمین را تشویق میکند که محصولاتی با کیفیت تولید کنند. آنچه به نفع شرکت است مستقیماً به نفع کارکنان میشود. پول و پاداشهای دیگری به خاطر کاهش هزینههای تولید، به نتیجه رسیدن پروژه ها و طرح ها، ارتقاء بهرهوری و کاهش غیبت ، کارکنان داده میشود. پول وقتی که مستقیماً به ایدهها و عملکرد کارکنان مرتبط است موثر است. با این وجود اگر با دیگر عوامل غیرپولی دیگر همراه نباشد اثر انگیزشی آن کوتاه خواهد بود. به علاوه مشوق های پولی در صورتی که برای همه کارکنان سازمان فراهم نباشد میتوانند ضدتولید شوند.
▪ مشوق های دیگر :
تحقیقات پی در پی بیانگر آن است که بیشتر انگیزههای موثر برای کارکنان پولی است. سیستم پولی محرکهای ناکافی هستند، قسمتی از آن به این علت است که اغلب موجب افزایش انتظارات میشود و همچنین به علت اختلاف بین افراد حقوق بگیر به جای ایجاد اتحاد کارکنان موجب تفرقه بین آنها میشود. محرک های مثبت غیرپولی روحیه گروه را بالا میبرد و موجب شناخت، احساس مسؤولیت و پیشرفت میشود.
مدیرانی که موفقیتهای کوچک کارکنان را مورد توجه قرار میدهند و محیط مشارکت را بالا میبرند و با احترام و محبت با کارکنان رفتار میکنند کارکنان خود را خیلی با انگیزه خواهند یافت. یک شرکت با ۳۰ پاداش نیرومند که هزینه کم و یا هیچ اقدامی نداشت بر توفان مغزی مدیران موفق شد، موثرترین پاداشها ، مانند نامههای سپاس ، مرخصی تشویقی، بالا بردن حدود اختیارات و قدرت و مقام بود. در طولانی مدت، تشویق و تقدیر خالصانه و تقدیر و تکریم از کارمند بسیار موثرتر و اقتصادی تر از پاداشهای پولی به تنهایی خواهد بود. در پایان، باید اذعان داشت یک برنامه که ترکیبی از سیستم پاداش پولی و رضایت باطنی و پاسخ به نیازهای واقعی است میتواند قویترین محرک و انگیزه برای کارکنان باشد.
ترجمه : افساده شکوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست