شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
قرآن كریم و فلسفه ی امامت
امامت، در قرآن كریم، از جایگاهی بس بالا و والا برخورداراست . امام، به عنوان خلیفهی خداوند د ر زمین، كاملترین انسان و فلسفهی خلقتبه شمار آمده است . جایگاه رفیع امامت را از این جا میتوان به دست آورد كه خداوند حكیم، پس از آن كه ابراهیم خلیل ( علیهالسلام) به مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را به وی عطا كرد .
از ایات قرآن به روشنی به دست میآید كه خداوند، جهان را برای انسان آفریده است و فلسفهی آفرینش انسا، این است كه با پرستش خداوند و مسابقه در اعمال صالح، به مقام قرب الهی و كمال مطلوب خویش برسد . از این روی، انسان گاهی، فلسفه و هدف آفرینش جهان است .
مقام امامت، عالیترین مقامی است كه بشر میتواند به آن دستیازده . این مقام، موهبتی است الهی كه خداوند به برگزیدگان از افراد بشر، آقای كه خلفای الهی در زمین بودهاند، اعطا كرده است .
از آن جا كه پیامبر اكرم ( صلیالله علیهو آلهوسلم) امام همهی امامان است، پس در حقیقت، برترین انسان و كاملترین فلسفهی خداوند در زمین بوده استبدین جهت است كه در حدیث قدسی آمده است: «لولاك لما خلقت الا فلان . . .»
مطلب دیگری كه از ایات قرآن كریم در بارهی امامتبه دیت میآید، این است كه امام، علاوه بر این كه واسطهی هدایتبشر به معنای ارائهی طریق است، واسطهی هدایتبه معنای ایصال الی المطلوب نیز هست . او، با استناد به امرالهی، در روح و جان هدایتجویان و سالكان طرق حق، تاثیر میگذارد و آنان را به كمال مطلوبشان میرساند .»
امام، از هدایتی ویژه یعنی هدایتبیواسطه، برخوردار است اگر چه هدایت امام، بالذات نیست; یعنی، او نیز چون دیگر افراد بشر، وامدار هدایت الهی است، ولی هدایت الیه، بدون واسطه، به وی اعطای گردیده است، و او، خود، واسطهی هدایت دیگران است .
امام، همان گونه كه در دین، معیار حق و باطل و میزان هدایت و ضلالت است، در آخرت نیز معیار و ملاك سعادت شقاوت خواهد بود، «یوم ندعو كل اناس بامامهم» .
در نوشتار پیشین، دیدگاه متكلمان اسلامی را دربارهی فلسفهی امامت، بررسی كردیم . اجرای احكام و حدود اسلامی، برقراری نظم و امنیت و عدالت در جامعهی بشری، دفاع از كیان اسلام و امت اسلامی، اهداف و مسؤولیتهای امامت از دید همهی متكلمان اسلامی (اعم از سنی و شیعی) است .
متكلمان امامیه، علاوه بر اهداف و مسؤولیتهای یاد شده، تبیین درستشریعت و حفظ آن از خطر تحریف را از برجستهترین اهداف امامت و شئون و وظایف امام دانستهاند .
اهمیت این مسئله، ایجاب میكند كه با تتبع و تامل بیشتر در قرآن كریم - كه اساسیترین مرجع عقاید و احكام اسلامی است - به بررسی فلسفهی امامتبپردازیم . نوشتار حاضر، این هدف را دنبال میكند .
● كاربردهای امام در قرآن
قبل از هر چیز، لازم است كاربردهای واژهی «امام» را در قرآن بررسی كنیم و كاربرد مورد نظر در این بحث را روشن سازیم:
۱) افرادی از بشر كه از جانب خداوند به عنوان امام برگزیده شدهاند; خداوند دربارهی حضرت ابراهیم، علیهالسلام، فرموده است: (انی جاعلك للناس اماما) (۱)
۲) افرادی از بشر كه كفر و تباهی را برگزیدند و كافران و تبهكاران به آنان اقتدا كردهاند; خداوند در قرآن میفرماید: (فقاتلوا ائمهٔ الكفر انهم لا ایمان لهم) (۲) امامان كفر را بكشید; زیرا، آنان، به عهد و پیمان خود وفا نمیكنند .
۳ ) كتاب آسمانی; خداوند دربارهی تورات فرموده است: (ومن قبله كتاب موسی اماما ورحمهٔ) (۳) ; پیش از قرآن، كتاب موسی را نازل كردیم كه امام و رحمتخداوند برای بنیاسراییل باشد .
۴) لوح محفوظ; خداوند در قرآن فرموده است: (وكل شیء احصیناه فی امام مبین) (۴) ; هرچیزی را در امامی آشكار (لوح محفوظ) ثبت كردهایم .
از آن جا كه وقایع و حوادث، از پیش، در لوح محفوظ ثبت و ضبط گردیده، و از آن جا سرچشمه میگیرند و با آن مطابقت دارند، از «لوح محفوظ» ، در این آیه، به «امام مبین» تعبیر آورده شده است . (۵)
از كاربردهای یاد شده، آن چه در این بحث مقصود است، همان كاربرد نخست است; یعنی، كسانی كه از جانب خداوند، به عنوان امام و رهبر آدمیان برگزیده شدهاند:
از تدبر در آیات قرآن، به دست میآید كه امامتبه معنای یاد شده، دو فلسفهی اساسی دارد:
الف) امامت، فلسفهی خلقت جهان است; یعنی، بدون وجود امام، آفرینش آسمانها و زمین و آدمیان، لغو و بیحاصل خواهد بود .
ب) امامت، واسطهی رسیدن انسان و دیگر موجودات - كه شایستگی هدایتای عقلانی و وحیانی را دارند - به كمال مطلوبشان است: یعنی، امام، واسطهی هدایتبشر به معنای ایصال به مطلوب است .
البته، مقصود، این نیست كه اهداف وشنوی امامت، منحصر در دو مطلب یاد شده است، بلكه این دو شالوده و بنیاد امامت در دیگر ابعاد و قلمروها این نكته، از بحثهای بعدی روشن خواهد شد .
اینك، به تبیین این دو مطلب از دیدگاه قرآن كریم میپردازیم:
۱) بخش یكم - امامت و فلسفهی خلقت
برای آن كه روشن شود كه امامت، فلسفهی خلقت انسان و جهان است، باید دو مطلب زیر را با رجوع به آیات، مورد پژوهش قرار دهیم .
۱) انسان كامل، فلسفهی خلقت جهان است .
۲) اما، انسان كامل است .
۳) در تبیین دو مطلب یاد شد، مطالب زیر نیز روشن خواهد شد:
الف) انسان كامل، خلیفهی خداوند در زمین است .
ب) پیامبران الهی، امامان و خلقای الهی بودهاند .
ج) خلافت الهی با امامت ملازمه دارد .
د) امامت و خلافت الهی، پس از پیامبران استمرار دارد .
مطالب یاد شده، عناوین و سرفصل كلی بخش نخست این نوشتار را تشكیل میدهند .
انسان كامل، فلسفهی خلقت است .
از مطالعهی قرآن، به روشنی به دست میآید كه انسان، در نظام تكوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژهای دارد، از نقش محوری و مركزی برخوردار است . قرآن كریم، آشكار یادآور شده است كه خداوند همهی زمینی را برای انسان آفریده است: «هو الذی خلق لكم ما فی الارض جمیعا (۶) » .
نیز در جای دیگر یادآور شده است كه زمین، به منزلهی بساط و فرشی گسترده، و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است، و خداوند، از آسمان، آب فرو میفرستند و گیاهان و انواع میوهها را روزی انسانها میسازد: «الذی جعل لكم الارض فراشا والسماء بناءالله وانزل من السماء ماءالله فاخرج به من الثمرات ازقالكم (۷) » .
شب و روز نیز در خدمتبشر قرار داده شده تا در شب، آرامش یابد و در روز، از روشنایی هوا، برای كسب و كار و تامین عیشتخویش بده بگیرد: «هو الذی جعل لكم اللیل لتسكنوافیه و النهار مبصرا (۸) » .
نكتهی مهم، این است كه هدف از آفرینش انسان و آفرینش جهان برای او، این نبود، و نیست كه او در حیات مادی و زندگی دنیوی، كامجویی بیشتری كند و وسیلهی لذتگرایی او به طور كامل فراهم باشد، بلكه فلسفهی آفرینش او و آفرینش جهان برای او، این بوده است كه راه حقشناسی و حقپرستی را بپوید و از دین رهگذر، به كمال مطلوب خویش كه همانا قرب به خداوند و لقاء الله است، برسد . در آیاتی كه پیش از این یادآور شدیم به این نكته اشاره شده است . خداوند، نخست، آدمیان را مخاطب ساخته و آنان را به عبادت پروردگاری كه آنان را آفریده است، فرا میخواند: «یا ایها الناس اعبدوا ربكم الذی خلقكم والذین من قبلكم لعلكم تتقون (۹) » . آن گاه یادآور میشود كه پروردگاری كه آنان باید او را پرستش كنند، كسی است كه زمین و اسمان را برای آنان آفریده و از آسمان، آب نازل میكشد، و از زمین، گیاه و میوه میرویاند تا رزق بشر تامین گردد، و بنابراین، نباید برای خداوند، شریك برگزینند: «الذی جعل لكم الارض فراشا والسماء بناء الله وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقالكم فلا تجعلوا لله انداد الله وانتم تعلمون (۱۰) »
قران كریم، این حقیقت را كه هدف آفرینش اشك و جهان، این است كه انسانها آزموده شوند و در میدان ایمان و عمل صالح از همگوی سبقت را بربایند و سعادت و كمال مغلوب خویش را در آغوش گیرند، در آیات بسیاری و به روشهای گوناگون، بیان كرده است . خداوند در سورهی كهف آیهی هفتم میفرماید: «انا جعلنا ما علی الارض زینهٔ لها لیبلوهم ایهم احسن عملا» ; اما، آفریدههای زمینی را زینتبخش زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازماییم كه كدام یك نیكوكارترند .
سیوطی، در ذیل این آیه، از پیامبر اكرم ( صلیالله علیهو آلهوسلم) حدیثی را روایت كرده كه بسیار آموزنده استیكی از اصحاب پیامبر، از آن حضرت از معنای این آیه میپرسد . پیامبر ( صلیالله علیهو آلهوسلم) پاسخ میدهد . «لیبلوكم ایكم احسن عقلا واورع علی محارم الله و اسرعكم فی طاعهٔ الله (۱۱) ; خداوند، میخواهد شما را بیازماید تا روشن شود كه كدام یك از شما عاقلترید و در پرهیز از محارم الهی پروا پیشهتر و در اطاعات خداوند شتابانتر; یعنی در، این آزمون بزرگ الهی، با پشتوانهی عقل میتوان پیروز گردید . این عقل است كه ستایش و پرستش خداوند را به عنوان شكرگزاری نعمتهای الهی بر انسان واجب میكند و ایشان را به دوراندیشی و آیندهنگری بر میانگیزد تا سعادت ابدی خویش را قربانی لذتهای زودگذر و حیات كوتاه دنیوی نكند .
با چنین تاملات عقلانی است كه انشای میكوشد در پرهیزگاری و فرمانبرداری از خداوند، گوی سبقتت را از دیگران برباید و به كمال مطلوب و سعاد برین دستیازد .
از آن چه گفته شد، این مطلب به دست آمد كه انسان كامل، كسی است كه در عقیده و عمل، هرگز از مسیر حق منحرف نمیگردد، و راه حق را به درستی میشناسد، و به نیكوترین وجه ممكن، میپیماید . چنین انسانی است كه جهان برای او آفریده شده است، و برقراری نظام كیهانی، به میمنت وجود او است .
انسان كامل، حجتخداوند در زمین است، و اگر لحظهای حجتخداوند در زمین نباشد، وجودش لغو خواهد بود، و چون كار لغو، از خداوند صادر نمیشود، حیات زمینی، مختل میگردد . در احادیثبسیار وارد شده است كه اگر زمین به دل صحبت و امام باشد، اهلاش را فرو خواهد برد (۱۲) : «لو ان الامام رفع من الارض ساعهٔ لساختباهلها» .
بر همین اساس است كه در دعای عدیله، دربارهی وجود اقدس امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آمده است: «بیقائه بقیت الدنیا، و بیمنه رزق الوری، وبوجوده ثبتت الارض والسماء . (۱۳)
از تامل و تدبر در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم، به روشنی به دست میآید كه امام، در هر زمان، مصداق و نمونهی كاملترین انسان روزگار خویش است، و از طرفی، هدف از آفرینش جهان، انسان كامل بوده است . نتیجهی این دو مقدمه، این است كه وجود امام، فلسفهی خلقت جهان به شمار میرود . تبیین این دو مطلب، چنین است:
انسان كامل خلیفهی خداوند در زمین است .
قرآن كریم . یادآور میشود كه خداوند، خطاب به فرشتگان فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفهٔ (۱۴) » . فرشتگان، از این تصمیم الهی به شگفت آمدند و با توجه به این كه موجود زمینی، با لغزش و خطا همراه است و چه بسا دستبه فساد و تباهی - كه با مقام خلیفهٔ اللهی سازگاری ندارد - خواهد زد، به خداوند گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفات الدماء ونحن نسبح بحمدك ونقدس لك»
حاصل سخن فرشتگان، این است كه خلیفهی خداوند، باید موجودی قدسی و پیراسته از تباهی و فساد باشد، و این ویژگی، از آن فرشتگان است كه موجودهایی نورانی و آسمانیاند، نه بشر كه موجودی است زمینی و خاكی خداوند . این سخن فرشتگان را رد نكرد، اما به آنان فرمود: «انی اعلم مالا تعلمون» ; یعنی درست است كه انسان موجودی است زمینی و خاكی، و موجود زمینی از آن جهت كه زمینی است، با زمینههای گناه و انحراف همراه است، ولی در این موجودی كه بنا استبه مقام خلافت الهی برسد، ویژگیهایی نهفته است كه او را از فساد و تباهی باز میدادرد و به مقام و مرتبهای میرساند كه فراتر از مقام و مرتبهی فرشتگان است . از این روی، حقایق و اسرار هستی را به آدم ( علیهالسلام) آموخت و آن گاه از فرشتگان خواست كه آن حقایق را باز گویند . آنان از عهدهی این كار برنیامدند، ایمان خود به علم و حكمت الهی را یادآور شدند:
«وعلم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكهٔ فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان كنتم صادقین قالوا سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العلیم الحكیم» (۱۵) ; خداوند، همهی نامها را به آدم آموخت . آنگاه آنها را به فرشتگان عرضه كرد و گفت: «اگر راست میگویید (كه شما شایستهترین موجود برای خلیقهٔ الهی هستید) این نامها را برا من بیان كنید .» فرشتگان گفتند: «ما، جز به آن چه تو به ما آموختهای، آگاه نیستیم . تو دانای بالذات و حكیم هستی .» .
از این آیات، نكات زیر به دست میآید:
۱) مقام متعالی و قدسی هر موجودی، ریشه در علم و آگاهی دارد . به عبارت دیگر علم و معرفت، سرچشمهی كمال و تعالی وجودی است .
۲) علوم و معارف موجودات، عاریتی و بالغیر بوده و جلوهای از علم ذاتی خداوند است .
۳) عالیترین مرتبهی این علم، در اختیار افرادی از بشر است كه به مقام خلیفهٔ اللهی رسیدهاند و مقام علمی و قدسی آنان، فراتر از مقام فرشتگان است .
۴) گزینشهای الهی، بر اساس علم و حكمت است، و فعل خداوند، از هر گونه كاستی، پیراسته است .
۵) از آیهای كه پس از آیات پیشین آمده، به دست میآید كه این علم ویژه كه در اختیار خلیفهی خداوند در زمین قرار دارد، فراتر از علوم و آگاهیهای مربوط به ظواهر موجودات است، بلكه آن، علمی است كه به غیب و ملكوت آسمانها و زمین تعلق دارد: «قال الم اقل لكم انی اعلم غیب السماوات و ای ارض» (۱۶) .
علی ربانی گلپایگانی
پینوشت:
۱) بقره: ۱۲۴ .
۲) توبه: ۱۲ .
۳) هود: ۱۷; احقاف: ۱۲ .
۴) یس: ۱۲ .
۵) المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ .
۶) بقره: ۲۹ .
۷) بقره: ۲۲ .
۸) یونس: ۶۷ .
۹) بقره/۲۱ .
۱۰) بقره/۲۲ .
۱۱) الدر المنثور، ج ۵، ص ۲۱۷ .
۱۲) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب ان الحجهٔ لاتقوم لله الا بامام . در این باب، سیزده حدیث كه این مطلب را میرساند، نقل شده است .
۱۳) مفاتیح الجنان، دعای عدیله .
۱۴) بقره: ۳۰ .
۱۵) بقره: ۳۱ - ۳۲ .
۱۶) بقره: ۳۳ .
۱۷) انعام: ۷۵ .
۱۸) ص: ۲۶ .
۱۹) بقره: ۲۱۳ .
۲۰) انعام: ۸۷ - ۸۸ .
۲۱) انعام: ۸۹ .
۲۲) بقره/۱۲۴ .
۲۳) سجده: ۲۴ .
۲۴) انبیا: ۷۲ - ۷۳ .
۲۵) زخرف: ۲۶ - ۲۸ .
۲۶) در تفسیر البرهان، یازده حدیث كه مضمون فوق در آنها بیان شده، روایتشده است . ر . ك: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۳۸ - ۱۴۰ . نیز ر . ك: المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۶ .
۲۷) اسراء، ۷۱ - ۷۲ . جهت آگاهی از تفسیر این دو آیه، به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ - ۱۷۰ رجوع شد .
۲۸) بقره: ۱۲۴ .
۲۹) جهت آگاهی از احدیثیاد شده به كتاب الحجهٔ از اصول كافی، ج ۱، رجوع شود . نیز مصامین یاد شده، در حكمت ۱۴۷ نهجالبلاغه بیان شده است .
۳۰) بقره: ۱۲۴ .
۳۱) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب طبقات الانبیاء، حدیث ۲ .
۳۲) مریم: ۴۲ .
۳۳) هود: ۶۹ .
۳۴) نساء: ۱۲۵ .
۳۵) تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۸ .
۳۶) الامام: المؤتم به النسانا كان یقتدی بقوله او فعله، او كتابا او غیر ذالك: المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۴، كلمهی ام .
الامام: كل من اقتدی به و قدم فی الامور، النبی ( صلیالله علیهو آلهوسلم) امام الائمهٔ، والخلیفهٔ امام الرعیهٔ، والقرآن امام المسلمین معجم المقاییس فی اللغهٔ، ص ۴۸، كلمهٔ ام .
۳۷) بقره: ۲۵۳ .
۳۸) اسراء: ۵۵ .
۳۹) انعام: ۸۶ .
۴۰) المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴ .
۴۱) مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷ .
۴۲) المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۳۸، كلمهی «هدی» .
۴۳) حمد: ۶ .
۴۴) بقره: ۲۱۳ .
۴۵) اسراء: ۹ .
۴۶) جرجانی، التعریفات، ص ۱۱۲ .
۴۷) هدی الرجل: استرشد (المنجد) .
۴۸) طه: ۵۰ .
۴۹) اعلی: ۳ .
۵۰) شمس: ۷ - ۸ .
۵۱) اسراء: ۹۴ .
۵۲) اسراء: ۲ .
۵۳) بقره: ۱۸۵ .
۵۴) رعد: ۷ .
۵۵) انعام: ۸۷ - ۸۸ .
۵۶) قصص: ۵۶ .
۵۷) بقره: ۲۷۲ .
۵۸) عنكبوت: ۶۹ .
۵۹) مائده: ۱۶ .
۶۰) انبیا: ۷۳ .
۶۱) مسجده: ۲۴ .
۶۲) یس: ۸۳ .
۶۳) انعام: ۷۵ .
۶۴) قمر: ۵ .
۶۵) بقره: ۱۲۴ .
۶۶) انعام: ۷۵ .
۶۷) المیزان، ج ۱، ص ۲۷۲ - ۲۷۳، و ج ۱۴، ص ۳۰۴ .
۶۸) بقره: ۱۸۴ .
۶۹) رعد: ۳۶ .
۷۰) یوسف: ۴۰ .
۷۱) انعام: ۷۲ .
۷۲) المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵ .
۷۳) شورا: ۵۲ .
۷۴) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب الروح التی یسدد الله بها الائمهٔ ( علیهالسلام) حدیث ۱ .
۷۵) همان، ح ۲ .
۷۶) فاطر: ۳۵ .
۷۷) ر . ك: المیزان، ج ۱۰، ص ۵۸ .
۷۸) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ .
۷۹) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، ص ۱۵۰، باب ان الائمهٔ (ع) نورالله عزوجل .
۸۰) فاطر: ۳۵ .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست