جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قرآن كریم و فلسفه ی امامت


قرآن كریم و فلسفه ی امامت

از ایات قرآن به روشنی به دست می آید كه خداوند, جهان را برای انسان آفریده است و فلسفه ی آفرینش انسا, این است كه با پرستش خداوند و مسابقه در اعمال صالح, به مقام قرب الهی و كمال مطلوب خویش برسد از این روی, انسان گاهی, فلسفه و هدف آفرینش جهان است

امامت، در قرآن كریم، از جایگاهی بس بالا و والا برخورداراست . امام، به عنوان خلیفه‏ی خداوند د ر زمین، كامل‏ترین انسان و فلسفه‏ی خلقت‏به شمار آمده است . جایگاه رفیع امامت را از این جا می‏توان به دست آورد كه خداوند حكیم، پس از آن كه ابراهیم خلیل ( علیه‏السلام) به مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را به وی عطا كرد .

از ایات قرآن به روشنی به دست می‏آید كه خداوند، جهان را برای انسان آفریده است و فلسفه‏ی آفرینش انسا، این است كه با پرستش خداوند و مسابقه در اعمال صالح، به مقام قرب الهی و كمال مطلوب خویش برسد . از این روی، انسان گاهی، فلسفه و هدف آفرینش جهان است .

مقام امامت، عالی‏ترین مقامی است كه بشر می‏تواند به آن دست‏یازده . این مقام، موهبتی است الهی كه خداوند به برگزیدگان از افراد بشر، آقای كه خلفای الهی در زمین بوده‏اند، اعطا كرده است .

از آن جا كه پیامبر اكرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) امام همه‏ی امامان است، پس در حقیقت، برترین انسان و كامل‏ترین فلسفه‏ی خداوند در زمین بوده است‏بدین جهت است كه در حدیث قدسی آمده است: «لولاك لما خلقت الا فلان . . .»

مطلب دیگری كه از ایات قرآن كریم در باره‏ی امامت‏به دیت می‏آید، این است كه امام، علاوه بر این كه واسطه‏ی هدایت‏بشر به معنای ارائه‏ی طریق است، واسطه‏ی هدایت‏به معنای ایصال الی المطلوب نیز هست . او، با استناد به امرالهی، در روح و جان هدایت‏جویان و سالكان طرق حق، تاثیر می‏گذارد و آنان را به كمال مطلوب‏شان می‏رساند .»

امام، از هدایتی ویژه یعنی هدایت‏بی‏واسطه، برخوردار است اگر چه هدایت امام، بالذات نیست; یعنی، او نیز چون دیگر افراد بشر، وامدار هدایت الهی است، ولی هدایت الیه، بدون واسطه، به وی اعطای گردیده است، و او، خود، واسطه‏ی هدایت دیگران است .

امام، همان گونه كه در دین، معیار حق و باطل و میزان هدایت و ضلالت است، در آخرت نیز معیار و ملاك سعادت شقاوت خواهد بود، «یوم ندعو كل اناس بامامهم‏» .

در نوشتار پیشین، دیدگاه متكلمان اسلامی را درباره‏ی فلسفه‏ی امامت، بررسی كردیم . اجرای احكام و حدود اسلامی، برقراری نظم و امنیت و عدالت در جامعه‏ی بشری، دفاع از كیان اسلام و امت اسلامی، اهداف و مسؤولیت‏های امامت از دید همه‏ی متكلمان اسلامی (اعم از سنی و شیعی) است .

متكلمان امامیه، علاوه بر اهداف و مسؤولیت‏های یاد شده، تبیین درست‏شریعت و حفظ آن از خطر تحریف را از برجسته‏ترین اهداف امامت و شئون و وظایف امام دانسته‏اند .

اهمیت این مسئله، ایجاب می‏كند كه با تتبع و تامل بیش‏تر در قرآن كریم - كه اساسی‏ترین مرجع عقاید و احكام اسلامی است - به بررسی فلسفه‏ی امامت‏بپردازیم . نوشتار حاضر، این هدف را دنبال می‏كند .

● كاربردهای امام در قرآن

قبل از هر چیز، لازم است كاربردهای واژه‏ی «امام‏» را در قرآن بررسی كنیم و كاربرد مورد نظر در این بحث را روشن سازیم:

۱) افرادی از بشر كه از جانب خداوند به عنوان امام برگزیده شده‏اند; خداوند درباره‏ی حضرت ابراهیم، علیه‏السلام، فرموده است: (انی جاعلك للناس اماما) (۱)

۲) افرادی از بشر كه كفر و تباهی را برگزیدند و كافران و تبهكاران به آنان اقتدا كرده‏اند; خداوند در قرآن می‏فرماید: (فقاتلوا ائمهٔ الكفر انهم لا ایمان لهم) (۲) امامان كفر را بكشید; زیرا، آنان، به عهد و پیمان خود وفا نمی‏كنند .

۳ ) كتاب آسمانی; خداوند درباره‏ی تورات فرموده است: (ومن قبله كتاب موسی اماما ورحمهٔ) (۳) ; پیش از قرآن، كتاب موسی را نازل كردیم كه امام و رحمت‏خداوند برای بنی‏اسراییل باشد .

۴) لوح محفوظ; خداوند در قرآن فرموده است: (وكل شی‏ء احصیناه فی امام مبین) (۴) ; هرچیزی را در امامی آشكار (لوح محفوظ) ثبت كرده‏ایم .

از آن جا كه وقایع و حوادث، از پیش، در لوح محفوظ ثبت و ضبط گردیده، و از آن جا سرچشمه می‏گیرند و با آن مطابقت دارند، از «لوح محفوظ‏» ، در این آیه، به «امام مبین‏» تعبیر آورده شده است . (۵)

از كاربردهای یاد شده، آن چه در این بحث مقصود است، همان كاربرد نخست است; یعنی، كسانی كه از جانب خداوند، به عنوان امام و رهبر آدمیان برگزیده شده‏اند:

از تدبر در آیات قرآن، به دست می‏آید كه امامت‏به معنای یاد شده، دو فلسفه‏ی اساسی دارد:

الف) امامت، فلسفه‏ی خلقت جهان است; یعنی، بدون وجود امام، آفرینش آسمان‏ها و زمین و آدمیان، لغو و بی‏حاصل خواهد بود .

ب) امامت، واسطه‏ی رسیدن انسان و دیگر موجودات - كه شایستگی هدایت‏ای عقلانی و وحیانی را دارند - به كمال مطلوب‏شان است: یعنی، امام، واسطه‏ی هدایت‏بشر به معنای ایصال به مطلوب است .

البته، مقصود، این نیست كه اهداف وشنوی امامت، منحصر در دو مطلب یاد شده است، بلكه این دو شالوده و بنیاد امامت در دیگر ابعاد و قلمروها این نكته، از بحث‏های بعدی روشن خواهد شد .

اینك، به تبیین این دو مطلب از دیدگاه قرآن كریم می‏پردازیم:

۱) بخش یكم - امامت و فلسفه‏ی خلقت

برای آن كه روشن شود كه امامت، فلسفه‏ی خلقت انسان و جهان است، باید دو مطلب زیر را با رجوع به آیات، مورد پژوهش قرار دهیم .

۱) انسان كامل، فلسفه‏ی خلقت جهان است .

۲) اما، انسان كامل است .

۳) در تبیین دو مطلب یاد شد، مطالب زیر نیز روشن خواهد شد:

الف) انسان كامل، خلیفه‏ی خداوند در زمین است .

ب) پیامبران الهی، امامان و خلقای الهی بوده‏اند .

ج) خلافت الهی با امامت ملازمه دارد .

د) امامت و خلافت الهی، پس از پیامبران استمرار دارد .

مطالب یاد شده، عناوین و سرفصل كلی بخش نخست این نوشتار را تشكیل می‏دهند .

انسان كامل، فلسفه‏ی خلقت است .

از مطالعه‏ی قرآن، به روشنی به دست می‏آید كه انسان، در نظام تكوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژه‏ای دارد، از نقش محوری و مركزی برخوردار است . قرآن كریم، آشكار یادآور شده است كه خداوند همه‏ی زمینی را برای انسان آفریده است: «هو الذی خلق لكم ما فی الارض جمیعا (۶) » .

نیز در جای دیگر یادآور شده است كه زمین، به منزله‏ی بساط و فرشی گسترده، و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است، و خداوند، از آسمان، آب فرو می‏فرستند و گیاهان و انواع میوه‏ها را روزی انسان‏ها می‏سازد: «الذی جعل لكم الارض فراشا والسماء بناءالله وانزل من السماء ماءالله فاخرج به من الثمرات ازقالكم (۷) » .

شب و روز نیز در خدمت‏بشر قرار داده شده تا در شب، آرامش یابد و در روز، از روشنایی هوا، برای كسب و كار و تامین عیشت‏خویش بده بگیرد: «هو الذی جعل لكم اللیل لتسكنوافیه و النهار مبصرا (۸) » .

نكته‏ی مهم، این است كه هدف از آفرینش انسان و آفرینش جهان برای او، این نبود، و نیست كه او در حیات مادی و زندگی دنیوی، كامجویی بیش‏تری كند و وسیله‏ی لذت‏گرایی او به طور كامل فراهم باشد، بلكه فلسفه‏ی آفرینش او و آفرینش جهان برای او، این بوده است كه راه حق‏شناسی و حق‏پرستی را بپوید و از دین رهگذر، به كمال مطلوب خویش كه همانا قرب به خداوند و لقاء الله است، برسد . در آیاتی كه پیش از این یادآور شدیم به این نكته اشاره شده است . خداوند، نخست، آدمیان را مخاطب ساخته و آنان را به عبادت پروردگاری كه آنان را آفریده است، فرا می‏خواند: «یا ایها الناس اعبدوا ربكم الذی خلقكم والذین من قبلكم لعلكم تتقون (۹) » . آن گاه یادآور می‏شود كه پروردگاری كه آنان باید او را پرستش كنند، كسی است كه زمین و اسمان را برای آنان آفریده و از آسمان، آب نازل می‏كشد، و از زمین، گیاه و میوه می‏رویاند تا رزق بشر تامین گردد، و بنابراین، نباید برای خداوند، شریك برگزینند: «الذی جعل لكم الارض فراشا والسماء بناء الله وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقالكم فلا تجعلوا لله انداد الله وانتم تعلمون (۱۰) »

قران كریم، این حقیقت را كه هدف آفرینش اشك و جهان، این است كه انسان‏ها آزموده شوند و در میدان ایمان و عمل صالح از هم‏گوی سبقت را بربایند و سعادت و كمال مغلوب خویش را در آغوش گیرند، در آیات بسیاری و به روش‏های گوناگون، بیان كرده است . خداوند در سوره‏ی كهف آیه‏ی هفتم می‏فرماید: «انا جعلنا ما علی الارض زینهٔ لها لیبلوهم ایهم احسن عملا» ; اما، آفریده‏های زمینی را زینت‏بخش زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازماییم كه كدام یك نیكوكارترند .

سیوطی، در ذیل این آیه، از پیامبر اكرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) حدیثی را روایت كرده كه بسیار آموزنده است‏یكی از اصحاب پیامبر، از آن حضرت از معنای این آیه می‏پرسد . پیامبر ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) پاسخ می‏دهد . «لیبلوكم ایكم احسن عقلا واورع علی محارم الله و اسرعكم فی طاعهٔ الله (۱۱) ; خداوند، می‏خواهد شما را بیازماید تا روشن شود كه كدام یك از شما عاقل‏ترید و در پرهیز از محارم الهی پروا پیشه‏تر و در اطاعات خداوند شتابان‏تر; یعنی در، این آزمون بزرگ الهی، با پشتوانه‏ی عقل می‏توان پیروز گردید . این عقل است كه ستایش و پرستش خداوند را به عنوان شكرگزاری نعمت‏های الهی بر انسان واجب می‏كند و ایشان را به دوراندیشی و آینده‏نگری بر می‏انگیزد تا سعادت ابدی خویش را قربانی لذت‏های زودگذر و حیات كوتاه دنیوی نكند .

با چنین تاملات عقلانی است كه انشای می‏كوشد در پرهیزگاری و فرمانبرداری از خداوند، گوی سبقتت را از دیگران برباید و به كمال مطلوب و سعاد برین دست‏یازد .

از آن چه گفته شد، این مطلب به دست آمد كه انسان كامل، كسی است كه در عقیده و عمل، هرگز از مسیر حق منحرف نمی‏گردد، و راه حق را به درستی می‏شناسد، و به نیكوترین وجه ممكن، می‏پیماید . چنین انسانی است كه جهان برای او آفریده شده است، و برقراری نظام كیهانی، به میمنت وجود او است .

انسان كامل، حجت‏خداوند در زمین است، و اگر لحظه‏ای حجت‏خداوند در زمین نباشد، وجودش لغو خواهد بود، و چون كار لغو، از خداوند صادر نمی‏شود، حیات زمینی، مختل می‏گردد . در احادیث‏بسیار وارد شده است كه اگر زمین به دل صحبت و امام باشد، اهل‏اش را فرو خواهد برد (۱۲) : «لو ان الامام رفع من الارض ساعهٔ لساخت‏باهلها» .

بر همین اساس است كه در دعای عدیله، درباره‏ی وجود اقدس امام عصر (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) آمده است: «بیقائه بقیت الدنیا، و بیمنه رزق الوری، وبوجوده ثبتت الارض والسماء . (۱۳)

از تامل و تدبر در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم، به روشنی به دست می‏آید كه امام، در هر زمان، مصداق و نمونه‏ی كامل‏ترین انسان روزگار خویش است، و از طرفی، هدف از آفرینش جهان، انسان كامل بوده است . نتیجه‏ی این دو مقدمه، این است كه وجود امام، فلسفه‏ی خلقت جهان به شمار می‏رود . تبیین این دو مطلب، چنین است:

انسان كامل خلیفه‏ی خداوند در زمین است .

قرآن كریم . یادآور می‏شود كه خداوند، خطاب به فرشتگان فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفهٔ (۱۴) » . فرشتگان، از این تصمیم الهی به شگفت آمدند و با توجه به این كه موجود زمینی، با لغزش و خطا همراه است و چه بسا دست‏به فساد و تباهی - كه با مقام خلیفهٔ اللهی سازگاری ندارد - خواهد زد، به خداوند گفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفات الدماء ونحن نسبح بحمدك ونقدس لك‏»

حاصل سخن فرشتگان، این است كه خلیفه‏ی خداوند، باید موجودی قدسی و پیراسته از تباهی و فساد باشد، و این ویژگی، از آن فرشتگان است كه موجودهایی نورانی و آسمانی‏اند، نه بشر كه موجودی است زمینی و خاكی خداوند . این سخن فرشتگان را رد نكرد، اما به آنان فرمود: «انی اعلم مالا تعلمون‏» ; یعنی درست است كه انسان موجودی است زمینی و خاكی، و موجود زمینی از آن جهت كه زمینی است، با زمینه‏های گناه و انحراف همراه است، ولی در این موجودی كه بنا است‏به مقام خلافت الهی برسد، ویژگی‏هایی نهفته است كه او را از فساد و تباهی باز می‏دادرد و به مقام و مرتبه‏ای می‏رساند كه فراتر از مقام و مرتبه‏ی فرشتگان است . از این روی، حقایق و اسرار هستی را به آدم ( علیه‏السلام) آموخت و آن گاه از فرشتگان خواست كه آن حقایق را باز گویند . آنان از عهده‏ی این كار برنیامدند، ایمان خود به علم و حكمت الهی را یادآور شدند:

«وعلم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكهٔ فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان كنتم صادقین قالوا سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العلیم الحكیم‏» (۱۵) ; خداوند، همه‏ی نام‏ها را به آدم آموخت . آن‏گاه آن‏ها را به فرشتگان عرضه كرد و گفت: «اگر راست می‏گویید (كه شما شایسته‏ترین موجود برای خلیقهٔ الهی هستید) این نام‏ها را برا من بیان كنید .» فرشتگان گفتند: «ما، جز به آن چه تو به ما آموخته‏ای، آگاه نیستیم . تو دانای بالذات و حكیم هستی .» .

از این آیات، نكات زیر به دست می‏آید:

۱) مقام متعالی و قدسی هر موجودی، ریشه در علم و آگاهی دارد . به عبارت دیگر علم و معرفت، سرچشمه‏ی كمال و تعالی وجودی است .

۲) علوم و معارف موجودات، عاریتی و بالغیر بوده و جلوه‏ای از علم ذاتی خداوند است .

۳) عالی‏ترین مرتبه‏ی این علم، در اختیار افرادی از بشر است كه به مقام خلیفهٔ اللهی رسیده‏اند و مقام علمی و قدسی آنان، فراتر از مقام فرشتگان است .

۴) گزینش‏های الهی، بر اساس علم و حكمت است، و فعل خداوند، از هر گونه كاستی، پیراسته است .

۵) از آیه‏ای كه پس از آیات پیشین آمده، به دست می‏آید كه این علم ویژه كه در اختیار خلیفه‏ی خداوند در زمین قرار دارد، فراتر از علوم و آگاهی‏های مربوط به ظواهر موجودات است، بلكه آن، علمی است كه به غیب و ملكوت آسمان‏ها و زمین تعلق دارد: «قال الم اقل لكم انی اعلم غیب السماوات و ای ارض‏» (۱۶) .

علی ربانی گلپایگانی

پی‏نوشت:

۱) بقره: ۱۲۴ .

۲) توبه: ۱۲ .

۳) هود: ۱۷; احقاف: ۱۲ .

۴) یس: ۱۲ .

۵) المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ .

۶) بقره: ۲۹ .

۷) بقره: ۲۲ .

۸) یونس: ۶۷ .

۹) بقره/۲۱ .

۱۰) بقره/۲۲ .

۱۱) الدر المنثور، ج ۵، ص ۲۱۷ .

۱۲) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب ان الحجهٔ لاتقوم لله الا بامام . در این باب، سیزده حدیث كه این مطلب را می‏رساند، نقل شده است .

۱۳) مفاتیح الجنان، دعای عدیله .

۱۴) بقره: ۳۰ .

۱۵) بقره: ۳۱ - ۳۲ .

۱۶) بقره: ۳۳ .

۱۷) انعام: ۷۵ .

۱۸) ص: ۲۶ .

۱۹) بقره: ۲۱۳ .

۲۰) انعام: ۸۷ - ۸۸ .

۲۱) انعام: ۸۹ .

۲۲) بقره/۱۲۴ .

۲۳) سجده: ۲۴ .

۲۴) انبیا: ۷۲ - ۷۳ .

۲۵) زخرف: ۲۶ - ۲۸ .

۲۶) در تفسیر البرهان، یازده حدیث كه مضمون فوق در آن‏ها بیان شده، روایت‏شده است . ر . ك: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۳۸ - ۱۴۰ . نیز ر . ك: المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۶ .

۲۷) اسراء، ۷۱ - ۷۲ . جهت آگاهی از تفسیر این دو آیه، به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ - ۱۷۰ رجوع شد .

۲۸) بقره: ۱۲۴ .

۲۹) جهت آگاهی از احدیث‏یاد شده به كتاب الحجهٔ از اصول كافی، ج ۱، رجوع شود . نیز مصامین یاد شده، در حكمت ۱۴۷ نهج‏البلاغه بیان شده است .

۳۰) بقره: ۱۲۴ .

۳۱) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب طبقات الانبیاء، حدیث ۲ .

۳۲) مریم: ۴۲ .

۳۳) هود: ۶۹ .

۳۴) نساء: ۱۲۵ .

۳۵) تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۸ .

۳۶) الامام: المؤتم به النسانا كان یقتدی بقوله او فعله، او كتابا او غیر ذالك: المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۴، كلمه‏ی ام .

الامام: كل من اقتدی به و قدم فی الامور، النبی ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) امام الائمهٔ، والخلیفهٔ امام الرعیهٔ، والقرآن امام المسلمین معجم المقاییس فی اللغهٔ، ص ۴۸، كلمهٔ ام .

۳۷) بقره: ۲۵۳ .

۳۸) اسراء: ۵۵ .

۳۹) انعام: ۸۶ .

۴۰) المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴ .

۴۱) مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷ .

۴۲) المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۳۸، كلمه‏ی «هدی‏» .

۴۳) حمد: ۶ .

۴۴) بقره: ۲۱۳ .

۴۵) اسراء: ۹ .

۴۶) جرجانی، التعریفات، ص ۱۱۲ .

۴۷) هدی الرجل: استرشد (المنجد) .

۴۸) طه: ۵۰ .

۴۹) اعلی: ۳ .

۵۰) شمس: ۷ - ۸ .

۵۱) اسراء: ۹۴ .

۵۲) اسراء: ۲ .

۵۳) بقره: ۱۸۵ .

۵۴) رعد: ۷ .

۵۵) انعام: ۸۷ - ۸۸ .

۵۶) قصص: ۵۶ .

۵۷) بقره: ۲۷۲ .

۵۸) عنكبوت: ۶۹ .

۵۹) مائده: ۱۶ .

۶۰) انبیا: ۷۳ .

۶۱) مسجده: ۲۴ .

۶۲) یس: ۸۳ .

۶۳) انعام: ۷۵ .

۶۴) قمر: ۵ .

۶۵) بقره: ۱۲۴ .

۶۶) انعام: ۷۵ .

۶۷) المیزان، ج ۱، ص ۲۷۲ - ۲۷۳، و ج ۱۴، ص ۳۰۴ .

۶۸) بقره: ۱۸۴ .

۶۹) رعد: ۳۶ .

۷۰) یوسف: ۴۰ .

۷۱) انعام: ۷۲ .

۷۲) المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵ .

۷۳) شورا: ۵۲ .

۷۴) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، باب الروح التی یسدد الله بها الائمهٔ ( علیه‏السلام) حدیث ۱ .

۷۵) همان، ح ۲ .

۷۶) فاطر: ۳۵ .

۷۷) ر . ك: المیزان، ج ۱۰، ص ۵۸ .

۷۸) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ .

۷۹) اصول كافی، ج ۱، كتاب الحجهٔ، ص ۱۵۰، باب ان الائمهٔ (ع) نورالله عزوجل .

۸۰) فاطر: ۳۵ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.