دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

ادبیات لالایی ها


ادبیات لالایی ها

یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین لحظات عمر انسان، زمانی است که کودک کم سن و سال است و در آغوش گرم و پر مهر مادر به خواب می رود. این لحظات آن قدر بر روح و روان آدمی اثر می گذارد که نتایج …

یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین لحظات عمر انسان، زمانی است که کودک کم سن و سال است و در آغوش گرم و پر مهر مادر به خواب می رود. این لحظات آن قدر بر روح و روان آدمی اثر می گذارد که نتایج آن تا سالیان متمادی ادامه دارد. پس بی جهت نیست در اغلب فرهنگ ها نسبت به لحظات خوابیدن کودک در آغوش مادر توجه نشان داده شده و در رهگذر این توجه کردن ادبیات فولکلوریکی با نام «لالایی ها» پدیدار شده است.

این که انسان نسبت به ریتم و آهنگ حساسیت و توجه خاصی دارد، امری اجتناب ناپذیر است. زیرا انسان از همان لحظه خلقت که در شکم مادر است با شنیدن ضرباهنگ قلب مادر خود به خود به ریتم و آهنگ عادت می خواند و در مقاطعی که این ریتم، به خصوص پس از تولد ادامه می یابد، او به یک رشد طبیعی دست پیدا می کند. پس به همین دلیل است لالایی هایی که مادران برای کودکانشان می خوانند، در وهله اول وزن و آهنگ دارد: چنانچه در این بین هرچند کودک از مضامین لالایی هایی که مادرش می کند، چیزی دستگیرش نمی شود. اما این کودک از موسیقی ساده نهفته در لالایی و شکل شاعرانه آن بسیار لذت می برد. بنابراین طبیعی است کودکی که در حال گریه کردن است تنها با شنیدن لالایی مادرش و یا حتی شخص دیگری به آرامش دست پیدا می کند و گریه نمی کند. البته ناگفته نماند این توجه به وزن و آهنگ در نزد کودک با سخن گفتن او نیز ادامه پیدا می کند.

آن گونه که کودکان بعد از زبان باز کردن، همواره کلمات دوهجایی چون، بابا، آآ و... را بسیار بر زبان جاری می سازند.

باید گفت اکثر جوامع و فرهنگ ها لالایی های خاص خودشان را دارند که برخاسته از نوع فکر و عقاید آن جامعه در مقاطع گوناگون تاریخی، سیاسی، دینی و... است. هرچند تمام لالایی ها در یک امر مشترک هستند و آن این است که «کودکم آرام بخواب، من حواسم به توست!» اما همانطور که گفته شد، در بطن خودشان بیانگر عقاید و اندیشه های جوامع خود هستند، به عنوان مثال در لالایی کشور خودمان اغلب مسائل دینی بیان می شود، چون «امام هشتم پشت و پناهت، شاه چراغ پشت و پناهت» گاهی مسائل سیاسی بیان می شود، چون لالایی که در گیلان خوانده می شود و در آن از شجاعت میرزاکوچک خان یاد می شود. گاهی هم از شجاعت و جنگاوری یاد می شود که این نوع لالایی خیلی زیاد است. یا نه، در لالایی مادران انگلیسی که در فرهنگ آن کشور ثبت شده، همواره نشانه هایی از وعده های مادر به کودک است و یا این که در لالایی مادران یونانی وعده هایی از رسیدن به بندراسکندریه ذکر شده است.

اگر از کنار اثرات موسیقیایی لالایی ها بگذریم، بحث زبان شناسی آن مطرح می شود. زیرا کودکی که از همان دوران نوزادی در معرض اشعار مختلفی قرار گرفته و این اشعار بر زبان مادرش جاری بود ه، دایره واژگانی اش، وسیع تر و پرمعنی است. از آن طرف این دایره واژگان همراه با وزن، قافیه و حتی آرایه های ادبی است و خود به خود کودک به عمق کلمات بیشتر پی می برد و با آنها ارتباط نزدیکتری می یابد. این همان چیزی است که این روزها والدین انتظار دارند کودکشان بعد از ورود به دبستان به آن برسند. اما این که این اتفاق در مدارس پیش می آید یا نه، بماند!

به هر حال ادبیات لالایی ها، ادبیاتی ریشه دار و فولکوریک است و به نوعی یکی از نیازهای انسان در آغازین ماه های زندگی اش تلقی می شود. پس ضروری است به جای آن که مادران وظیفه لالایی را به نوارها و موزیک های گاه نامتناسب با فرهنگ ایرانی بسپارند، خودشان دست به کار شده و با حفظ کردن چند بیت شعر با مضمون لالایی این امر خطیر را خود به اجرا رسانند.

اکبر خورد چشم