پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

دگرگونی سرنوشت ساز


دگرگونی سرنوشت ساز

در حدود ده هزار سال پیش رابطه انسان با یكی از جانوران پیرامونش به نحوی سرنوشت ساز دستخوش دگرگونی شد این انسان كهن در بخش های پراكنده ای از كوهستان بزرگ زاگرس, از شمال شرقی عراق تا غرب ایران امروزی مسكن داشت

● تغییر در نحوه بهره برداری انسان كهن از جانوران

در حدود ده هزار سال پیش رابطه انسان با یكی از جانوران پیرامونش به نحوی سرنوشت ساز دستخوش دگرگونی شد. این انسان كهن در بخش های پراكنده ای از كوهستان بزرگ زاگرس، از شمال شرقی عراق تا غرب ایران امروزی مسكن داشت. پژوهش های دكتر «ملیندا زدر» (M.Zeder) رئیس بخش باستان شناسی دنیای كهن و باستان شناسی حیات وحش در موزه ملی تاریخ طبیعی و دكتر «برایان هس» (B.Hesse) از دانشگاه آلاباما واقع در بیرمنگهام (در ایالات متحده آمریكا) این نكته را بر ما آشكار می كند كه گروهی از انسان ها كه از دوران نئاندرتال ها در منطقه زاگرس به شكار بز می پرداختند، در آن برهه از زمان، دیگر به گله داری و پرورش این حیوان رو آورده بودند.

یافته های آنها حاكی از تغییری تدریجی است كه در پی آن تاثیری ماندگار هم بر گروه مردمان و هم بر زیست بوم منطقه برجای ماند ، منطقه ای كه اكنون نیز زیستگاه طبیعی بزهای وحشی به شمار می آید. نتایج حاصل از پژوهش های مذكور در شماره مورخ ۲۴ مارس سال ۲۰۰۰ نشریه «ساینس» به چاپ رسیده است. باستان شناسان مدت ها نتوانسته بودند بر سر شناسایی نخستین نمونه های اهلی كردن حیوانات و تعیین خاستگاه دامداری از میان سرزمین های مختلف در سراسر دنیا، از نواحی حاصلخیز شرق نزدیك گرفته تا منتهی الیه آمریكای جنوبی به توافق برسند. آنها معمولاً این گونه فرض می كردند كه حیوانات اهلی نسبت به نسل های قبلی یا نمونه های همزمان ولی وحشی خود جثه كوچكتری دارند.

پژوهش تازه «زدر» و «هس» این فرض را دست كم در مورد بزها كه نخستین احشام اهلی شده به دست انسان دانسته می شوند، زیر سئوال می برد كه آیا كوچكتر شدن جثه را به راستی می توان به عنوان نشانه ای قابل اعتماد برای یافتن اولین شواهد اهلی كردن این حیوان دانست یا خیر؟ دكتر «زدر» با مقایسه استخوان بندی بزهای امروزی اهلی و وحشی با یكدیگر و ثبت آمار جنسیت و سن آنها، به این نتیجه رسید كه جنسیت، اصلی ترین عامل موثر بر جثه حیوان است نه اهلی یا وحشی بودن آن. به علاوه او می توانست از وضعیت جوش خوردگی بخش هایی از بقایای استخوان بندی حیوان مرده به نتایجی در مورد سن آن به هنگام مرگ دست یابد. بنابراین توانست به الگویی برای چگونگی ذبح احشام در آن ایام براساس جنسیت آنها دست پیدا كند. بررسی این الگو، روشی جایگزین و البته قابل اعتمادتر برای ردیابی جانوران اهلی شده است. اما چگونه؟

او فرض را بر این گذاشت كه یك شكارچی به دنبال شكارهای بزرگتر می گردد؛ پس حیوان نر بالغ كه با هر بار شكار گوشت بیشتری نصیب او می كند برایش گزینه بهتری به حساب می آید؛ اما در مقابل یك دامدار (مانند دامداران امروزی) به فكر ازدیاد و بزرگ تر كردن گله خویش است و احتمالاً بیشتر تمایل دارد كه ماده ها را به همراه چندتایی حیوان نر، برای بارور كردن آنها، تا پس از سن بلوغ نگه دارد و نرهای دیگر را پیش از بلوغ ذبح كند و از گوشت آنها بهره مند شود.

بنابراین با دو روش كشتار حیوانات نزد شكارگران و دامداران روبه روایم كه هركدام نهایتاً باعث می شود در میان بقایای استخوانی جانوران، درون توده زباله های یك جایگاه باستانی كه محل زندگی آن مردم بوده است، الگوی مخصوصی قابل ردیابی باشد.

بدین ترتیب می توان نشانه هایی از نخستین مراحل اهلی كردن حیوانات را در میان سوابق باستان شناختی شناسایی كرد كه به زمانی پیش از بروز هرگونه تغییر محسوسی در جثه یا هیكل این جانوران اهلی شده مربوط می شود.

«زدر» و «هس» با تكیه بر این روش تازه، در جایگاه باستانی ده هزارساله «گنج دره» در ارتفاعات كوهستان زاگرس نشانه هایی از روش كاملاً شناخته شده گله داران امروزی در كشتن احشام یافتند. روشی كه در آن نرهای جوان را می كشند و ماده ها را برای مدت زمانی بیشتر نگه می دارند. پس از قدمت یابی دقیق بقایای استخوان های حیوان، نخستین هنگام اهلی كردن بز را در همین كوهستان ها در منطقه ای واقع در میان گستره طبیعی زیست این گونه جانوری دانستند. از آن دوران كهن حدود پانصد تا هزار سال كه گذشت، مردم به همراه بزهایشان به سوی زمین های پست جنوبی به راه افتادند و این حیوان را به خارج از زیستگاه طبیعی اش حركت دادند. گله داری و توسعه روش های تولید غذا برای شكارچیان پیشین، منابع غذایی قابل اعتمادی فراهم آورد تا بتوانند جمعیت خود را افزون تر كرده و به مناطق جدید كوچ كنند.

به این ترتیب تغییراتی كه انسان و زیست بومش هریك شاهد آن بودند ( ازجمله گسترش اقتصاد كشاورزی، كاهش تنوع زیستی و توسعه شهرها ) می رفت تا از آن به بعد دیگر به بخشی لاینفك از زندگی انسان بدل شد.

اگر اصول و روشی را كه دكتر زدر و دكتر هس به كار بردند، درباره شواهد مربوط به گونه های جانوری اهلی شده در سایر نقاط جهان نیز به كار ببندیم، احتمالاً بتوانیم آگاهی های بیشتری درباره تغییر بنیادی نحوه زندگی انسان كهن كسب كنیم. انسانی كه پیش از آن برای مدت بیش از یك میلیون سال، شكارگری آذوقه جوی بود، و در برهه ای از زمان به كشت زمین و دامداری روی آورد. این تغییر عمده در سراسر تاریخ زندگی بشر یكی از اساسی ترین تحولات به شمار می آید كه بر مبنای آن می توان دوران نوین زندگی انسان را از دوران قدیم بازشناخت.

www.mnh.si.edu/highlight/goats

ترجمه: فرزین آقازاده