شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
از سرمای جامعه شناسی تا گرمای مردم شناسی
قسمت من هم این بود که برای فرار از دوره سربازی و به بهانه تحصیل به هند بیایم. اما گویی فرار از آن دوره نابخردانه سربازی اسباب خیر بسیاری برای من شد. به هر حال این سرزمین افسانه ای فرهنگ ها و گروه ها چیزهای بسیاری برای آموختن دارد که در اینجا به یک تجربه کوچکش اشاره می کنم. پذیرش اولیه من در هند از دانشگاه علیگر بود. که خود ماجرایی دارد و بدتر از چندین سال سربازی است. در آنجادر گروه جامعه شناسی برای دکتری و در مورد بررسی فهم و مواجهه علمای شیعه از غرب مشغول به تحصیل شدم. بعد مدتی استاد محترم شروع به گیردادن و سخت گیری بیهوده کرد. عملا اتلاف وقت زیادی را برای من به همراه داشت. هرچند خود من هم دل خوشی از این رشته و ادامه تحصیل در آن نداشتم. اما به هر حال بعد اختلافی که با این استاد پیدا کردم تقاضای تغییر استاد به گروه دادم. یکی دیگر از اساتید هم قبول کرد که استاد راهنمای من بشود. یک ماه و نیم هم با او کار کردم و قرار بر این بود که بعد از جلسه فصلی گروه که موضوع تغییر استاد من در آن بطور رسمی مطرح و تصویب می شد، من شروع کنم به نوشتن کار. اما جلسه گروه آمد و استادان که نمی دانم درمیان شان چه گذشته بود، ما را این وسط گوشت قربانی کردند. استاد جدید زد زیر حرفش و استاد قبلی هم با لجاجت بیشتری شروع کرد به سخت گیری، طوری که می گفت که من باید هر روز برای امضای دفتر حضور غیاب به اتاق او بروم. یک مدرک ناقابل اینقدر هم ارزش نداشت که من بیهوده خودم را معطل آن کنم آن هم در علیگر.
رفتم به دانشگاه دهلی، به دپارتمان انسان شناسی. تفاوت گروه انسان شناسی با جامعه شناسی بیش از آن بود که فکر می کردم. در این گروه جدید نه کسی با دانشجوی دکترایش لج داشت و نه با همکار خودش دانشجو رادر میانه قلع و قمع می کردند. البته پذیرفتنی است که این گروه و اساتیدش هم در خفا زد و بند ها و رقابت های خودشان رادارند. اما به هر حال حداقل خیلی شخصیت انسانی دانشجو را در قربانگاه چند صفحه کتابی که خوانده اند، فدا نمی کردند. برخوردهای اساتید و سایر اعضای گروه با دانشجوی تازه وارد خیلی متفاوت از گروه جامعه شناسی بود. رابطه محترمانه، صمیمانه و دوستانه. برخلاف گروه جامعه شناسی که اساتید دانشجویان گروه های دیگر را نه می شناسند و نه می خواهند که بشناسند، در این گروه اساتید دیگر در پیداکردن استاد راهنمای من خیلی به من کمک کردند.
نمی دانم که چه سری در این رشته ها هست که آدمهای اینهمه متفاوت از هم را تربیت می کنند. شاید سردی پوزیتیویستی جامعه شناسی آدمهایی آنگونه را می سازد و تلاش مردم شناسی برای فهم همدلانه دیگری او را به رابطه انسانی با سایرین هدایت می کند. در مجموع تجربه محدود خودم هم به من نشان داده که متخصصان مردمشناسی بسیار خونگرم تر و مهربان تر از خدایگان معرفت اجتماعی در پس معبدکان دکان گونه جامعه شناسی هستند. به هر حال ما که خیلی دل خوشی از جامعه شناس جماعت نداشتیم( هر چند از لحاظ علمی این رشته با مردم شناسی خیلی فرقی ندارند و باید با هم و در کنار هم باشند) ولی این تجربه هم ما را بر این دل ناخوشی استوار تر کرد.
http://www.ethnolog.blogfa.com/۸۶۰۶.aspx
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت چین سیستان و بلوچستان انتخابات امیرعبداللهیان شورای نگهبان حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس نیکا شاکرمی
سیل ایران هواشناسی تهران شهرداری تهران باران سازمان هواشناسی آتش سوزی یسنا فضای مجازی پلیس زلزله
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا مسکن تورم بانک مرکزی قیمت دلار حقوق بازنشستگان بازار خودرو دلار ارز ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی سوئد مهران غفوریان رضا عطاران بی بی سی تلویزیون صداوسیما موسیقی سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه اسرائیل فلسطین روسیه آمریکا ترکیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس
پرسپولیس فوتبال استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام تراکتور بازی لیگ قهرمانان اروپا
آیفون اینستاگرام اپل ناسا گوگل صاعقه تلفن همراه عکاسی کولر
کبد چرب فشار خون گرما