چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بودن به ادعا نیست


بودن به ادعا نیست

بین توانایی کسی که ادعای دروغینی می کند و میزان فریاد برآوردن آن ادعا, نسبت عکس وجود دارد به آن معنا که هرچه توان انسان کمتر باشد, ادعای او بیشتر و هرچه توان انسان بیشتر شود, ادعایش کمتر می گردد

هوالحیّ

"بودن" به ادعا نیست. پس به چیست؟ شاید شما شنیده باشید که می گویند فلانی «از مهتری، فقط جو دُزدی اش را بلده» این ضرب المثل را وقتی به کار می برند که کسی ادای کاری را ناشیانه در می آورد و ادعایی می کند. چنین فردی نه تنها محبوبیت مطلوب خود را پیدا نمی کند بلکه به سرعت میان مردم شناخته شده و ارزش فردی خود را هم از دست میدهد.

بین توانایی کسی که ادعای دروغینی می کند و میزان فریاد برآوردن آن ادعا، نسبت عکس وجود دارد به آن معنا که هرچه توان انسان کمتر باشد، ادعای او بیشتر و هرچه توان انسان بیشتر شود، ادعایش کمتر می گردد. آنکسی که مدعی است و مطلبی را به خود منسوب می داند چنانچه به دور از واقعیت چنین ادعایی کند، گرفتار گمان و توهم شده است؛ توهم دانستن و توانستن...

ادعا کردن در حالیکه مدرکی مستدل برای اثبات آن وجود ندارد تعبیری از دروغ و دو رویی است. مدعی دروغین، سخن از چیزی می گوید که حقیقت ندارد؛ و این می تواند معنای دیگری از نفاق باشد چرا که نفاق از زاویه ای، پنهان کردن و تظاهر به چیز دیگری است درست بر خلاف آنچه در درون می گذرد و از این جهت شاید بتوان گفت که مدعی در مرتبه ای مساوی با منافق است.

عالم بی عمل نیز در دسته مدعیان دروغین قرار داد و خداوند - در کتاب قرآن - عالمی که به علم خود عمل نکند را به سگ هار و در جایی دیگر به درازگوشی که کتاب‌هایی حمل می‌کند تشبیه کرده اند.

● عاقبت مدعی چیست؟

هیچ سخن و ادعایی بدون استناد به داشته ها که نشانه ان اعمال و سوابق عملی فرد است، نمی‌توانسته و نمی تواند برقرار بماند و مانند حجمی توخالی هر چند بزرگ باشد با تلنگری می شکند و فرو می ریزد.

صحت و درستی یک ادعا توسط عملکرد فرد تایید می شود و باید عمل مدعی به مورد ادعایش به چشم دیده شود. او باید بتواند ادعای خود را ثابت کند . مانند زمانی که اعراب پیامبر اسلام را متهم به جنون کرده و کتاب قرآن را اشعار خودساخته ایشان خواندند، خداونند در مقابل ادعایشان از آنها خواست اگر چنین ادعایی دارند پس یک آیه مانند آن را بیاورند اگر راست می گویند! و اینطونه أنها را به محک کشانی تا رسوا شوند

مدعی دروغین، خطا کار و موستوجب عقوبت است چرا که بنا بر اصل روانشناختی، "یکی از ویژگی های مهم انسان آگاهی او نسبت به دانش و توانایی های خویش است. یعنی انسان نه تنها از محیط ، دانش های مختلف را کسب می کند ، بلکه بر این دانش ها، علم و آگاهی نیز دارد ، یعنی می داند که می داند". و مدعی دروغین می داند که نمی داند ولی تظاهر می کند و می فریبد و البته که رسوا خواهد شد.

● نمونه هایی از عاقبت مدعیان

هر مدعی باید بتواند با استناد به مدارک و شواهد و با تکیه بر حقیقت ادعای خویش را اثبات نماید و در غیر آن دروغگویی بیش نخواهد بود که رسوا خواهد شد.

در کتاب تاریخ، بسیار است فصولی که در آن حکایت از ادعای دروغین، محک و رسوایی مدعیان آمده است. در هر جا که مدعی ظهور کرده به میدان محک کشیده شده است و آنجاست که حقیقت آشکار خواهد شد.

یکی از زیبا ترین و اموزنده ترین بخش تاریخ، دوران حیات انبیاست. در روایات آمده است که ابراهیم خلیل الله با پادشاه زمان خود درباره خداوند مباحثه می کردند؛ ایشان در توصیف صفات پروردگار به نمرود از خداوندی سخن می گویند که زنده می کند و می میراند. نمرود نیز که ادعای خدایی دارد در تقابل با ابراهیم خلیل الله می گوید که او نیز زنده می کند و می میراند و در لحظه برای اثبات ادعایش و به شیوه مغالطه، دو زندانی را آورده یکی را آزاد و حکم قتل دیگری را صادر می کند. پیامبر خدا که او را مدعی گستاخ و سفسطه جویی می بیند، استدلالی می آورد که نمرود را مبهوت و رسوا می کند. ایشان می گوید: پروردگار من خورشید را از مشرق طلوع می دهد، اگر تو نیز خدا هستی آن را از مغرب بر آور! ... و آنجا بود که نمرود خاموش می شود چرا که چون طبل تو خالی، میان تهی و ناتوان بود.

بودن به ادعا نیست. هر مدعی باید ادعای خود را اثبات نماید و حقیقت آن را آشکار سازد در غیر اینصورت دروغگوییست که طبل رسوایی را با دستان خود با ادعایش به صدا در می آورد

آل یاسین

مازیار محمد زاده



همچنین مشاهده کنید