پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
نگاهی به «حوالی اتوبان»
فیلم سینمایی «حوالی اتوبان» داستانی سرراست و البته تکراری دارد. زن و شوهری جوان که زندگی خوبی دارند و با وارد شدن یک زن، مسیر زندگی شان به کلی تغییر میکند و گذشته به آینده گره میخورد. ایده فیلم جذاب است و بحرانی که به وجود میآید ظرفیت خوبی ایجاد میکند تا فیلم را دیدنی کند اما به نظر میآید چیزهایی هم کم دارد.
محور اصلی داستان بر «گذشته» است و بحرانی که بعدا به وجود میآید. کارگردان تلاش کرده بر مناسبات میان شخصیتها در فیلم تاکید کند. گذشته آدمها همیشه مهم است و به راحتی نمیتوان از کنارش گذشت. هر کسی هم چنین مدعایی داشته باشد بالاخره در بزنگاهی گیر میافتد و تبعاتی برایش خواهد داشت. گذشته نه چندان خوب و سربسته باقی مانده، میتواند آینده را هم خراب کند. برخی کنشهای آدمهای «حوالی اتوبان» از قاعدهای منطقی پیروی نمیکند. در سکانسهای اولیه فیلم که بیشتر بر توصیف روابط و کاراکترها استوار است، کارگردان تمهید دقیقی نیندیشیده تا قصه را خوب شروع کند.
مثلا معلوم نیست چرا پردیس با بازی گلچهره سجادیه، بعد از این چند سال سعی میکند به زندگی سیما وارد شود؟ و اگر واقعا به قول خودش میخواهد فقط از دور نظاره گر خوشبختیاش باشد پس چرا از در دیگری وارد میشود و لحن و رفتارش بیشتر به کسی میماند که چنین قصدی ندارد؟! سیما آنقدر تلاش میکند تا قدر شوهر و خانه و زندگیاش را بداند، که مرتکب اعمالی احمقانه میشود. با وجود اینکه میداند فیلمینزد پردیس دارد اما باز هم پا در کفشش میکند و او را لو میدهد که کاملا مشخص است به ضرر خودش تمام میشود؛ پردیس هم فیلمش را رو میکند و به همسر سیما نشان میدهد که باعث طرد سیما از خانه میشود.
همه اینهاست که سبب میشود پردیس به گذشتهاش فکر کند. حالا دیگر جایی را هم جز همان خانه محقر و پر از فقر مادرش ندارد. همان جایی که میتواند دلش را به آن خوش کند و به مهر مادر علیل و خواهر سختکوشاش امید بندد. در واقع آدمیکه از گذشته ناخوشایند سیما وسط راهش سبز شده او را به خانهای میکشاند که روزی بی خبر از آنجا گریخته تا به خانه مجلل، پول و ماشین برسد؛ و حالا که رسیده باز هم چیزی کم دارد. چیزهایی که در خانه شوهر نیافته. میبیند که خواهرش در اوج نداری احساس خوشبختی میکند و منتهای آرزویش این است که ماشینی غیر از پیکان را برای عروسی گل بزند و تا صبح در خیابانها بگردند. به نظرم این مفاهیم اندکی سطحی و شعاری است و مخاطب جدی سینما را راضی نگه نمیدارد.
هرچند سیاوش اسعدی در اولین تجربه کارگردانیاش نشان داده که سینما را به خوبی میشناسد اما فیلم میتوانست با دیالوگهای سنجیدهتر و داستانی پرکشش، ذهن مخاطب را در یک فرآیند پیچیدهتر از این درگیر کند ولی بیشتر در مقاطعی کوتاه و برخی نماها تماشاگر را پای فیلم نگه میدارد. قصه آنچنان تامل برانگیز نیست که مخاطب با جدیت آن را دنبال کند. بهرغم اینکه داستان پتانسیل خوبی برای تعلیق دارد اما در فیلم دیده نمیشود و از همان اوایل میتوان به راحتی کل ماجرا را حدس زد. تلنگرهای فیلم میتوانست تاثیرگذارتر از کار دربیاید. فارغ از قصه، کارگردانی فیلم، خوب و تاکید ویژهای بر «فرم» شده است. دکوپاژ، دقیق و تاثیرگذار و نورپردازی عالی است. در بسیاری از فصول فیلم از کلوزآپ برای بیان احساس به خوبی بهره گرفته شده. بازی گلچهره سجادیه، بهناز جعفری و تاحدودی هم شهاب حسینی قابل توجه است. به نظرم بیشتر نقصهای فیلم به فیلمنامه و داستان که مشکل اصلی سینمای ایران است، برمیگردد که میتوانست پختهتر و جذابتر باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست