دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
جمعیت جهان افسانه ای درباره پول
آینده بشر به ویژه از لحاظ تعداد نفوس انسانی و تامین نیازهای اولیه، موضوعی است كه اما و اگرهای بسیار دارد. عدهای بر این باورند كه هر لحظه از میزان منابع طبیهی جهان با جمعیت رو به انفجار كاسته میشود و گفته خود را مستند به آمار و ارقام سرسام آوری میكنند. برخی دیگر تردید دارند كه زمین با ۸/۷۰ در صد سطح آبی و زمینهایی كه تنها ۷۳/۱۰ درصد آن برای كشاورزی استفاده میشود، و هر روز به مدد علم و فناوری شیوههای نوینی در بخش انرژی تجربه میكند، پتانسیل تامین زندگی ساكنان خلاقش را نداشته باشد. درستی ادعای هر یك از این دو طیف به واقعی بودن آمار گروه اول و منطق استدلات گروه دوم بستگی دارد.
سازمان «ائتلاف برای زندگی معنوی»،یك گروه محافظه كار و مدافع خانواده در آمریكاست كه میكوشد نگرش مردم را از طریق بیداری معنوی و توجه به فلسفه مسیحیت تغییر دهد. این مقاله كه بر روی سایت سازمان قرار داده شده است، بحران جمعیت راهیاهویی بی اساس عنوان مینماید كه در راستای اهداف اقتصادی و منافع سیاسی برخی كشورها دنبال میگردد.
همه انسانهایی كه امروز روی كره زمین زندگی میكنند، میتوانند پهلو به پهلوی یكدیگر درون محدوده شهری «جكسون ویل فلوریدا» بایستند. همین تعداد از افراد میتوانند با یك خانه و قطعهای زمین در ایالات تكزاس زندگی كنند؛ بقیه «جهان» خالی از سكنه خواهد بود.
آیا این مسئله، شبیه یك بحران جمعیت ِ «جهانی» به نظر میرسد؟ با این همه، به سادگی طرح دیگری از سوی گروههای ویژه سرمایهگذار از جمله «فدراسیون بین المللی برنامهریزی والدین»
اسكروچ در داستان «سرود كریسمس» نوشته چارلز دیكنز میگفت: «اگر آنها مرگ را ترجیح میدهند، بهتر است بمیرند و اضافیِ جمعیت را كم كنند.»
حقیقت آن است كه برای اسكروچ یا IPPF نه بحران جمعیتِ «جهان» و نه رشد سریع جمعیت وجود دارد تا آن را كنترل كنند.
چرا دینای توسعه یافته این همه تلاش میكند تا جمعیت كشورهای در حال توسعه را كاهش دهد؟
یكی از پاسخهای این سؤال را میتوان از زبان دكتر «چارلز راون هولت»، مدیر پیشین دفتر جمعیتشنید، وی میگوید: «كنترل جمعیت برای حفظ عملكرد طبیعی مصالحِ تجاریِ ایالات متحده در سراسر جهان، ضرورت دارد.»
این سخن چیزی از دیدگاه صرفاً شخصی دكتر «روان هولت» است، زیرا در سند رسمی دولت آمریكا با عنوان «تأثیرات رشد جمعیت جهان برای ایالات متحده و منافع خارجی آن» ذكر گردیده است. این سند از سوی شورای امنیت ملی با هدایت «هنری كیسینجر»Henry Kissinger پیش نویس شد و به طور ممحرمانه ذیل نام یادداشت مطالعه امنیت ملی ۲۰۰۰ در ده دسامبر ۱۹۷۴ منتشر گردید.
در سند مزبور، به صراحت چنین اظهار شده است: اقتصاد ایالات متحده، نیاز به مقادیر فزاینده و هنگفت مواد معدنی از خارج و به ویژه كشورهای كمتر توسعه یافته دارد. این واقعیت سبب میشود ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كشورهای عرضه كننده در راستای منافع آمریكا باشد. هر جا كاهش فشارهای جمعیتی از طریق پایین آوردن نرخ تولد بتواند جنبههایی از این ثبات را افزایش دهد، خط مشی جمعیت با منابع مورد تقاضا و منافع اقتصادی ایالات متحده، در ارتباط خواهد بود.
برای مخفی ساختن نیاز آمریكا و رفع سوء ظن جهان سوم، كمك به كنترل جمعیت از طریق UNFPA l و سازمانهای غیردولتی از قبیل IPPF صورت میگیرد. به دلیل مشابهی، تلاشهای پرشوری برای ظهور «وفاق» بین المللی در مورد ضرورت كنترل جمعیت در كنفرانس جمعیت و توسعه قاهره در سال ۱۹۹۴ و یا هر جای دیگری انجام میشود. «مازاد جمعیتِ» جهان سوم نباید به این «كاهش» عمدی ظنین شود.
در اینجا حقایقی وجود دارند كه شما احتمالاً تا كنون چیزی درباره آن نشنیدهاید:
پیشبینی میشود تعداد كل بچههایی كه سالانه در جهان به دنیا میآیند، در اوایل قرن ۲۱ به ماكزیمم مقدار خود برسد. بر طبق آخرین آمارِ بخشِ جمعیتِ سازمان ملل (آن را با UNFPA اشتباه نكنید)، ۷۱ كشوری كه نصف جمعیت جهان را تشكسل میدهند، اكنون رشدی پایینتر از نرخ باروری جایگزین دارند.برای اولین بار در آمارهای ثبت شده تاریخی، نرخ جهانی تولد، سریعتر از نرخ مرگ و میر در حال كاهش است؛ به عبارتی اورپا رو به زوال میرود. به طور متوسط، هر زن اروپایی ۴۸/۱ بچه در طی زندگیاش به دنیا میآورد، در حالی كه برای حفظ سطح جمعیت، هر زن باید به طور متوسط ۱/۲ بچه داشته باشد. جمهوری مالت، ایرلند، لهستان و به طور شگفتانگیزی سوئد، تنها كشورهای اروپایی هستند كه جمعیت خود را باز آفرینی میكنند. نرخ تولد در نروژ، فرانسه و انگلیس آنقدر پایین است كه حفظ سطح فعلی جمعیت آنها، در خطر قرار دارد.
نخست وزیر فرانسه میگوید: «اروپا در حال محو شدن است...[و] به زودی كشورهای ما خالی خواهند شد». نرخ باروری فرانسه طی یازده سال ۳۲% سقوط كرد.
نرخ تولد در جمهوریهای سابق شوروی، حدود یك درصد است. تنها پنج كشور مسلمان با رشد طبیعی، جمعیت خود را جایگزین میكنند. یك زن روسی به طور متوسط هفت سقط جنین در طول زندگی انجام میدهد.
آمریكای لاتین، آفریقا و آسیا نیز كاهش نرخ باروری را ـ اگرچه نه به این سرعت ـ تجربه میكنند.
در سال ۱۹۷۲ باروری در ایالات متحده به زیر سطح مورد نیاز برای دستیابی به رشد جمعیت صفر، سقوط كرد. از آن زمان تا كنون، این نرخ، زیر سطح جایگزینی قرار دارد. مدتی پیش دفتر سرشماری آمریكا مجبور شد پیشبینی جمعیت برای سال دوهزار میلادی را بیش از یكصد میلیون نفر پایین آوَرَد.
در سال ۱۹۸۰ بیش از چهار نفر شاغل برای حمایت مالیاتی از بازنشستگی در بالای ۶۵ سالگی وجود داشتند. تا ۲۰۲۰ فقط یك كارگر مالیات دهنده به تأمین اجتماعی، برای پشتیبانی از یك موقعیت بازنشستگی وجود خواهد داشت تا دولت بتواند هزینههای بازنشستگی را بپردازد. چنین فشاری روی مالیات دهندگان شاغل میتواند آنها را به شورشی بین نسلی علیه پرداخت مالیات برای نگهداری از سالخوردگان وادار كند. تنها راه حل منطقی افراط گرایانی كه ادعای فزونی جمعیت دارند، «قانونی كردن» قتل ترحمی و از بین بردن سالمندان و از كار افتادگان است
پنجاه سال پیش وقتی سربازان ما به «سواحل نرماندی» در اروپا حمله كردند، بدهی ملی ما ۲۶ میلیارد دلار بود و اكنون بیش از ۲/۱ تا ۵ تریلیون دلار است. فقط اندكی بیش از دویست سال زمان لازم بود تا كشور ما به بدهی یك تریلیونی و كمتر از ده سال تا بدهی پنج تریلیونی برسد. این عدد میتوانست طی ده سال بیش از دو برابر شود.
تا این تاریخ، بیش از ۳۵ میلیون طفل آمریكایی ـ بیشتر از جمعیت كل كانادا ـ با سقط جنین «قانونی» كشته شدهاند. این بهایی سنگین ـ چه از نظر نابودی اخلاقی جامعه و چه از جنبه مالی ـ برای هر آمریكایی بوده است. بر آورد میشود زیان اقتصادی ناشی از این كشتار برای كشور ما، به چیزی بین دوازده و پانزده تریلیون دلار برسد؛ خیلی بیشتر از آنكه برای جبران بدهی ملی ما لازم است.
دولت كلینتون وسوسه شد تا ناكامی پیشین در مبارزه با فقر «جهان» را توسعه دهد. حقیقت آن است كه از سال ۱۹۶۰ دولت ایالات متحده با دلارهای مالیاتی شما، و از پول كافی برنامههای مربوط به فقر، بودجه خرید تمامی پانصد كمپانی «فورچون»و همه زمینهای كشاورزی آمریكا را تأمین كرده است.
گزارشگر اخبار، «پاول هاروی»به نكته جالبی اشاره دارد:
«اگر ما كل مردمی را كه در حال حاضر در كشور زیر خط فقر زندگی میكنند در نظر بگیریم، تهیه پولی كمتر از ۱۰۹۹۰ دلار برای یك خانواده از هر چهار خانواده شهری، و دادن پانزده هزار دلار به هر خانوده برای افزایش درآمد از خط فقر به حدود ۲۵ هزار دلار، ۳/۱۲۶ دلار برای دولت هزینه در بر خواهد داشت. با وجود این، سالانه ۶۴۲ میلیارد دلار صرف كاهش فقر میشود و ما هنوز به نتیجه نرسیدهایم؛ چرا؟»
این واقعیت یاثبات شده است و اكثر اقتصاددانان با آن موافقند كه بخش عظیمی از دلارهای مالیاتی كه برای مبارزه با فقر جمع آوری میگردند، به جیب كارمندان، مشاوران و مدیرانی با دستمزدهای كلان سرازیر میشوند؛ مثل اینكه سطلی پر از سوراخ را برای خاموش كردن آتش استفاده كنید. شما مسافتی را برای ریختن آب روی آتش، میدوید، اما وقتی به آن میرسید، قسمت اعظم آب سطل، خارج شده است. همین وضعیت هم برای دلارهای مالیاتی كه به منظور كنترل جمعیت جهان اخذ میشوند، وجود دارد. IPPF و دیگر گروههای ویژه سرمایهگذار، دریافت كنندگان بیشتر این وجوه هستند.
● آیا جهان د رحال تهی شدن از منابع غذایی است؟
پیشگویان، این باور را در ما ایجاد كردهاند كه در پنجاه سال آینده، جمعیت جهان به یازده میلیارد نفر خواهد رسید و در نتیجه همه ما از گرسنگی خواهیم مرد. یكی از شناخته شدهترین آنها، «پاول ارلیك. است. وی در سال ۱۹۷۲ هشدار داد كه ۶۵ میلیون آمریكایی و صدها میلیون نفر در مناطق دیگر تا سال ۱۹۸۵ از گرسنگی میمیرند. لازم به یادآوری نیست كه پیشبینی چنین تلفات عظیمی، هرگز به وقوع نپیوست.
دكتر «كالین كلاوك»از دانشگاه آكسفورد، در كتابش «گرسنگی یا فراوانی» اظهار میدارد كه امروزه شیوههای مشخص كشاورزی، همگانی هستند؛ «نواحی بالقوه برای كشاورزی در جهان میتوانند نیازهای مصرفی با ماكزیمم استانداردهای تغذیه زمان معاصر را برای ۱/۵۳ میلیارد نفر، یا بیش از ده برابر جمعیت فعلی جهان، فراهم كنند.
«دنیس آوری»، سرپرست مركز محصولات غذایی جهانی، در مؤسسه «هودسن»نوشته است:
«باید سپاسگزار باشیم كه در دهههای آتی، فرزندان و نوادگان ما، از وفور برداشت، لذت خواهند برد؛ حتی از تعداد افرادی كه باید تغذیه شوند، در نیمه نخست قرن آینده، به دو برابر یا یازده میلیارد نفر برسد. بیو تكنولوژی، شامل مهندسی ژنتیكِ برنج، ذرت، سبزیجات و دیگر گیاهان زراعیِ مقاوم در برابر آفات، و سازگاری گسترده شیوههای نوین كشاورزی كه منابع آب و خاك را حفظ میكنند، به ما این فرصت را میدهند كه گرسنگی را حتی از فقیرترین كشورهای جهان سوم، ریشه كن كنیم. این خواب و خیال نیست؛ كشاورزی پیشرفته، محصولات غذایی را در سه دهه گذشته دو برابر كرده است.»مطالعهای كه از سوی دپارتمان مسائل اجتماعیِ «ایالت نیوجرسی»انجام شد، نشان داد كه حدود دو سوم زمینهای كشاورزی این ایالت، بلا استفاده است. این مسئله از آن حیث قابل توجه است كه نیوجرسی، بیشترین تراكم جمعیت را در بین ایالتهای آمریكا دارد. در واقع تنها یك درصد مناطِق آمریكا برای كشاورزی به كار میروند. بیشتر زمینهای غنی زراعی آمریكا به دلایل اقتصادی بدون استفاده ماندهاند. گشت و گذار كوتاهی در اطراف ایالت «ویس كان سن»،گواهی بر این مدعاست. به كشاورزان آمریكایی بهایی منصفانه در ازای محصولاتشان بپردازید تا آنها بتوانند بیشتر جمعیت جهان را غذا بدهند.
اگر امروز قحطی وجود دارد محدود به مناطق ایزوله جغرافیایی و نتیجه جنگها و عدم توافقات سیاسی است، نه افزایش جمعیت. كمبود غذا در برخی مناطق، به علت ناتوانی جهان از عرضه مواد غذایی نیست، بلكه ناشی از اشكال در حمل و نقل مواد غذایی است.
به دلیل جنگ و منازعات سیاسی، اكثر كشورها كمكهای خارجی را نمیپذیرند.
● آیا رشد جمعیت لزوماً سبب فقر بیشتر میشود؟
حقیقت آن است كه بخشی از پرجمعیتترین مناطق جهان مانند ژاپن و هلند، بالاترین استانداردهای زندگی را فراهم كردهاند.«محبوب الحق»، وزیر بازرگانی پیشین پاكستان و مشاور فعلی برنامه توسعه سازمان ملل میگوید: «اولین مشكل دنیا، الگوهای مصرفی كشورهای ثروتمند، و نه افزایش جمعیت كشورهای فقیر است.»
منابع طبیعی ابداً كمیاب نمیشوند، بلكه فراوانتر میگردند؛ كرچه نفت، زغال سنگ، آهن و... بیشتری در زمین وجود ندارد، اما انسانِ همواره خلّاق، به یافتن منابع جایگزین و یا روشهای استفاده كاراتر از منابع قدیی ادامه میدهد.
جهان منابع كافی دارد:
تا كنون بزرگترین ذخایر نفت در جهان، شناخته شدهاند؛
تا كنون بزرگترین ذخایر گاز طبیعی در جهان، شناخته شدهاند؛
رودخانهها و دریاچههای كره زمین، آب شرب كافی به اندازهای دارند كه تمام سیزده فوت عمق زمین را در برگیرد؛
ایالات متحده تقریباً به ازای هر نفر هشتصد درخت دارد؛
افزایش دی اكسید كربن جوّ، به مراتب رشد درختان را افزایش داده است؛
زبالههای جامد ایالات متحده اكنون میتواند بسیار ارزانتر بازیافت شوند.
واقعیتی بدیهی است كه انسانها در هنگام مشكلات، خلّاقتر میشوند. IPPF از افسانه افزایش جمعیت، به منظور توجیه فشار در مورد برنامههای آموزش جنسی استفاده كرده است؛ برنامه هایی كه بودجه آنها از طریق پول مالیات تأمین میشود. سكس بدون حاملگی، حاملگی بدون بچه، بچههای بدون پدر و مادر. در نتیجه نهایی، تحمیل سقط جنین و كشتن نوزادان در سراسر جهان است؛ همانطور كه اكنون در بخشهایی از هند، چین و روسیه انجام میشود.
فقرا فقیرتر میشوند و ثروتمندان، به غنیتر شدن ادامه خواهند داد.
ترجمهی مریم رفیعی
سایت:www.allianceforlifeministries.org
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست