چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سلاخ خانه شماره پنج
«کورت ونه گوت» به سال ۱۹۲۲ در امریکا متولد شد و در سال ۲۰۰۷ میلادی از دنیا رفت. او که در رشته شیمی فارغ التحصیل شده بود به جای حضور در آزمایشگاه و یا کارخانه راهی جنگ جهانی دوم شد. دست روزگار او را که در خانوادهای آلمانی بالیده بود به جنگ با آلمان نازی کشاند. ونه گوت با خود داستانی به نام «سلاخخانه شماره پنج» آورد که او را به عنوان یک نویسنده به شهرت رساند.
ماجرای داستان مربوط به نویسندهای می شود که میخواهد داستانی در مورد جنگ جهانی دوم بنویسد از این رو نزد دوست همسنگر خود می رود و سپس ماجرای شرکت کردن در جنگ و اسیر شدن خود را شرح می دهد. در لابه لای همین موضوع دو ماجرای دیگر پیش می رود.
یکی زندگی خانوادگی شخصیت داستان در دوران پس از جنگ و دوم انسان هایی فضایی که به زمین آمده و شخصیت را به کره دیگری می برند تا بر روی او آزمایش کنند. هرسه موضوع یعنی جنگ و اسارت، زندگی شغلی و خانوادگی و دزدیده شدن توسط آدم های فضایی به طور همزمان روایت می شوند. درواقع شخصیت داستان مدام از یک فضا به فضای دیگر پرت می شود. در طول تاریخ داستان نویسی رمانهای زیادی با به هم خوردن سیر منطقی زمان پیش رفته اند. بارها رمان ها از آخر یا از وسط آغاز شدهاند ولی بی اغراق یکی از بهترین نمونه های بی نظمی زمانی در این داستان به چشم می خورد.
زیرا یکی از موضوعاتی که به بحث گذاشته می شود یکپارچه بودن زمان است. در جایی یکی از آدم فضایی ها به ونه گوت می گوید که انسان می تواند به سراسر زندگیاش یکجا نگاه کند همان گونه که به کوههای راکی «زل» می زند و تمام آن را می بیند. ازهمین رو شخصیت داستان در تمام لحظات باخونسردی خاصی عمل می کند، چه اینکه به راز هستی پی برده است.
این خونسردی تا جایی ادامه پیدا می کند که وقتی همسر شخصیت داستان می میرد، فرزندان او از بی توجهی پدر خود شگفت زده می شوند و گمان می کنند وی بیمار شده است. بخش مهمی از داستان به بمباران شهر «درسدن » آلمان توسط امریکایی ها مربوط می شود. ونه گوت می گوید: ما در زیرزمین صداهایی می شنیدیم مثل این که یک غول زیپ لباس خود را بالا می کشد . رسوایی این بمباران همواره در پرده جنایت های هیتلر پوشیده ماند. هرچند یکی از دردناکترین وقایع تاریخ قرن بیستم بود. شاید نابود شدن «درسدن» در مقابل فجایع هیروشیما و ناکازاکی کمتر مورد توجه بوده است ولی در نوع خود بسیار دردناک می نماید. ونه گوت آثار زیادی درمورد جنگ نوشت اما آلمانی بودن او و حساسیتی که نسبت به ماجرای «درسدن» نشان داد قابل توجه است.
هرچند، خود این حساسیت را انکار می کند. نویسنده های نسل ونه گوت مثل «جان بارت»، «براتیگان»و «گینز برگ» معمولاً انسان هایی غیررسمی، معترض و حتی گاهی لاابالی بودند. زیرا باور داشتند رسوم و عقاید بی خاصیت غربی مولود بدبختی آنها است. در همین مصاحبه که از حضور شماخواهد گذشت می بینید که گاه قضایا را به شوخی برگزار می کند. و اگر بخش بیشتری از مصاحبه ترجمه می شد، می دیدید که چقدر شوخ طبعانه و با خونسردی همه چیز را به بازی می گیرد. در جایی یک روزنامه نگار او را چنین معرفی کرد: «با آن موهای مجعد و سبیل روشناش بیشتر شبیه راننده های ماشین سنگین آلمانی بود. در تمام مدتی که می خواستم از او وقت مصاحبه بگیرم مرا خنداند. مهربان بودو اگر رمانهایش را نمی خواندم باور نمی کردم که نویسنده سرشناسی است.» از ونه گوت آثار دیگری نیز ترجمه شده است. از جمله «گهواره گربه» که به صورت طنزآمیزی انسان را به یاد رشته دانشگاهی ونه گوت یعنی «شیمی» می اندازد. پریهای تایتان، پیانوی خودکار و آثار دیگری که معمولاً مخاطب را می خنداند در حالی که در بطن خود قصههای غمانگیزی دارد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست