سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

سراب بیکاری جوانان


سراب بیکاری جوانان

اقتصاددانان در سراسر جهان به روش های بهتری برای سنجش فعالیت های اقتصادی نیاز دارند اتکا به نرخ های رشد تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی سلامت اقتصادی منجر به بحران مالی در سال ۲۰۰۸ شد, چرا که تقریبا همه این نرخ ها فاقد علامت های هشدارآمیز نسبت به شکل گیری این بحران شامل حباب ۸ تریلیون دلاری در بازار مسکن ایالات متحده آمریکا و همچنین حباب دارایی در اسپانیا, ایرلند و بریتانیای کبیر بودند

اقتصاددانان در سراسر جهان به روش‌های بهتری برای سنجش فعالیت‌های اقتصادی نیاز دارند. اتکا به نرخ‌های رشد تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی سلامت اقتصادی منجر به بحران مالی در سال ۲۰۰۸ شد، چرا که تقریبا همه این نرخ‌ها فاقد علامت‌های هشدارآمیز نسبت به شکل گیری این بحران - شامل حباب ۸ تریلیون دلاری در بازار مسکن ایالات متحده آمریکا و همچنین حباب دارایی در اسپانیا، ایرلند و بریتانیای کبیر - بودند.

در کنار خانواده‌ها، موسسات مالی، سرمایه‌گذارها، حکومت‌ها و اقتصاددانان به خوش‌بینی مالی دچار شدند. خوش‌بینی‌ای که به تحمل ریسک‌های بیش از اندازه و فزونی «نسبت بدهی به دارایی خالص» بانک‌ها و خانواده‌ها منجر شد. پیش از وقوع این بحران، حتی عدم تعادل در اقتصاد کلان منطقه یورو درک نشد.

برآوردهای بیکاری نیز به طرز شگفت‌انگیزی گمراه‌کننده هستند. بیکاری به همراه شاخص‌های تولید ناخالص داخلی، به طور نگران‌کننده‌ای به مشکلی جدی تبدیل شده‌اند و مناقشه‌های سیاسی- اقتصادی را به جلو می‌برند. بیکاری بالای جوانان به شکلی مفرط در تیترهای درشت روزنامه‌ها– فرضا نزدیک ۵۰ درصد در اسپانیا و یونان و در کل بیش از ۲۰ درصد در منطقه یورو– ظاهر می‌شود. اما این ارقام ناشی از نقصِ در روش سنجش است که ظاهرا شرایط را بسیار بدتر از آن چه هست، نشان می‌دهد.

این مشکل از چگونگی سنجش بیکاری ناشی می‌شود: نرخ بیکاری بزرگسالان با تقسیم تعداد افراد بیکار بر تعداد کل افرادی که به دنبال کار می‌گردند [کل نیروی کار ] محاسبه می‌شود. از این رو، اگر نیروی کار شامل ۲۰۰ کارگر باشد و ۲۰ نفر بیکار باشند، نرخ بیکاری ۱۰ درصد است.

اما میلیون‌ها جوان که در دانشگاه تحصیل یا در برنامه‌های آموزشی مهارت‌های کسب‌وکار شرکت کرده‌اند، به عنوان بخشی از نیروی کار به شمار نمی‌روند، چرا که نه کار می‌کنند و نه به دنبال کار می‌گردند. بنابراین، در محاسبه نرخ بیکاری جوانان، تعداد یکسان افراد بیکار در کسرِ تعداد بسیار کوچک‌تر (به عبارتی نیروی کار کوچک‌تر) قرار می‌گیرند. همین موضوع نرخ بیکاری را بیشتر نشان می‌دهد.

در مثال بالا، اجازه دهید که [مثلا] بگوییم ۱۵۰ نفر از ۲۰۰ کارگر، به دانشگاه می‌روند و دانشجویان تمام وقت دانشگاه می‌شوند. در این صورت، تنها ۵۰ نفر باقی می‌مانند. با این که، تعداد افراد بیکار همچنان ۲۰ نفر است، نرخ بیکاری ۴ برابر شده و به ۴۰ درصد می‌رسد. بنابراین نتایج مخدوش ناشی از این شیوه محاسبه بیکاری، این است که هر چقدر جوانان بیشتری دوره‌های آموزشی یا تحصیلی اضافی را دنبال می‌کنند، افزایش نرخ بیکاری جوانان بیشتر می‌شود.

مادامی که شیوه‌های سنجش استاندارد، بیکاری جوانان را بزرگنمایی می‌کنند؛ احتمالا بیکاری بزرگسالان را نیز کمتر از میزان واقعی آن نشان می‌دهند. چون کسانی که از جست‌وجو‌ی کار دست کشیده‌اند، در جرگه بیکاران به شمار نمی‌روند. وقتی رکود بزرگ تعداد این «کارگران دلسرد شده» را افزایش می‌دهد، نرخ‌های بیکاری بزرگسالان ظاهرا افت می‌کند – و تصویری مخدوش از واقعیت ارائه می‌کند.

خوشبختانه روش بهتری وجود دارد: نسبت بیکاری جوانان – تعداد جوانان بیکار نسبت به کل جمعیت ۱۶ تا ۲۴ ساله – در قیاس با شاخص نرخ بیکاری جوانان، شاخص بسیار معنادارتری است. یورو استات، آژانس آماری اتحادیه اروپا، بیکاری جوانان را با استفاده از هر دو روش محاسبه می‌کند؛ اما تنها نتایج مربوط به شاخص نقص‌دار، برخلاف خطاهای عمده آن، به طور گسترده‌ای گزارش می‌شود. به طور مثال، نرخ ۴۸/۹ درصدی بیکاری جوانان اسپانیا در قیاس با نسبت ۱۹ درصدی بیکاری جوانان این کشور به طور معناداری شرایط وخیم تر جوانان را بیان می‌کند. همچنین، نرخ بیکاری جوانان یونان ۴۹/۳ درصد است، اما نسبت بیکاری جوانان این کشور تنها ۱۳ درصد است. نرخ ۲۰/۸ درصدی بیکاری جوانان در سراسر منطقه یورو بسیار بیشتر از نسبت ۸/۷ درصدی بیکاری جوانان است.

در جریان تظاهرات دانشجویان فرانسه در سال ۲۰۰۶، نرخ ۲۲ درصدی بیکاری جوانان این کشور در قیاس با نرخ‌های ۱۱،۱۲ و ۱۳ درصدی در بریتانیای کبیر، ایالات متحده آمریکا و آلمان نامطلوب به نظر می‌رسید؛ اما فایننشیال تایمز نشان داد که تنها ۷/۸ درصد از فرانسوی‌های زیر ۲۵ سال بیکار بودند – درصدی که تقریبا با نسبت بیکاری جوانان در سه کشور دیگر مساوی است. در واقع در فرانسه جوانانی که دانشجوی تمام وقت بودند، بیشتر بودند.

نقص در محاسبه میلیون‌ها جوانی که یا در کلاس‌های دانشگاه یا در برنامه‌های آموزش مهارت‌های کسب و کار حضور می‌یابند، اعتبار نرخ بیکاری را زیر سوال‌ می‌برد در حالی که برخی از جوانان برای فرار از ورود به بازار پرسنگلاخ کار در مقاطع بالاتر به تحصیل خود ادامه می‌دهند، انتخاب آنها برای فراگیری مهارت‌های جدید نباید روی ادراک سلامت اقتصادی کشورشان تاثیر منفی بگذارند.

البته سیاستگذاران باید روی مشکل بیکاری جوانان تمرکز کنند؛ اما از آنها باید تقدیر نیز کرد، چرا که این مشکل به اندازه فونت تیترهای روزنامه‌ها بزرگ و جدی نیست. متاسفانه، این نتایج مخدوش به معرفت عمومی تبدیل شده اند- حتی اقتصاددان قابل احترامی مانند پُل کروگمن، برنده جایزه نوبل به تازگی به رقم مخدوش«بیکاری ۵۰ درصدی جوانان» استناد کرد.

از این رو، چهار سال پس از فوران بحران مالی، روش‌های سنجش و ارزیابی سلامت اقتصاد به طور هشدارآمیزی ناکافی هستند. همان طور که هر خلبانی می‌داند، پرواز بدون رادار یا پیش‌بینی‌های دقیق آب و هوایی احتمالا به سقوط ختم می‌شود.

نویسنده: استیون هیل