چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

جلال الدین و جمال مذهب شیعه


جلال الدین و جمال مذهب شیعه

مولانا جلال الدین محمد بلخی که در سده هفتم هجری می زیست, از نام آورترین پارسی سرایان و عارفان ایران زمین در گستره ای زمانی به وسعت تمام تاریخ است

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی که در سده هفتم هجری می‌زیست، از نام‌آورترین پارسی‌سرایان و عارفان ایران‌زمین در گستره‌ای زمانی به وسعت تمام تاریخ است. آنچه از بررسی و واکاوی رسائل تاریخی، ادبی و عرفانی همچون تذکره‌الشعراها و طبقات‌العارفین‌ها و همچنین واکاوی آثار جاودانه مولوی برمی‌آید آن است که وی در ابتدا مسلمانی حنفی‌مذهب بود، اما از آن روزگار که با مراد محبوبش، شمس تبریزی آشنایی یافت دچار دگردیسی فکری شد و گام به وادی پرشر و شور عرفان نهاد.

جستجو و کاوش در دواوین و رسائل منثور و منظوم عرفانی مولوی پژوهشگر را به این نکته رهنمون می‌سازد که در ژرفای اندیشه و عمق گفته‌های این عارف و شیدای شهیر، مهر و هواخواهی اهل بیت پیغمبر اکرم(ص) و آل علی(ع) کاملا نمایان است و این مهم چندان کتمان‌ناپذیر جلوه می‌نماید که بسیاری از پژوهشگران عرصه ادب و عرفان، مولوی را باورمند به مذهب تشیع پنداشته‌اند.

زنده‌یاد جلال‌الدین همایی که در آستانه سی و یکمین سالگرد در گذشتش (۲۸ تیر) به سر می بریم، در کتاب ارزشمند و مشهور خویش ـ مولوی‌نامه ـ به شرح و واکاوی آثار مولوی پرداخته، از جمله پژوهندگانی است که میان مولوی و تشیع رابطه‌ای دوسویه مفروض داشته‌ است، به این معنی که از سویی این مفتون عشق الهی اعتقادها و باورهایش را از عرفان شیعی الهام می‌گرفت و از سوی دیگر با توانمندی کلام و سحر سخن خویش، زیباترین مفاهیم عرفانی بویژه نوع شیعی آن را ترویج و تبلیغ می‌نمود.

آنچه بدیهی است، همایی نه تنها گفتاری از کتاب خویش را به اثبات تشیع مولوی اختصاص داده و براهین و دلایل افزونی در این راستا بیان داشته، بلکه در جای‌جای کتاب خویش نیز به فراخور سخن مستنداتی را در این‌باره ارائه داده است. به باور همایی شعر مشهور مولوی «از علی آموز اخلاص عمل‌/‌ شیر حق را دان منزه از دغل» که جریان هماوردی تن به تن علی(ع) و عمر بن عبدود را در غزوه خندق روایت می‌کند و به زیبایی و فصاحت تمام مناقب و فضایل علی(ع) را بیان می‌دارد، خود نشانی است از مهر افزون مولانا نسبت به خاندان پیامبر.

در حقیقت، ارادت و اخلاصی که مولانا در آثار مختلفش به ویژه مثنوی، نسبت به خاندان پیامبر و آل علی(ع) نمایان ساخته، موجب شده است تا جلال‌الدین همایی با وجود آن که گریز از تعصب مذهبی در آثار مولوی کاملا هویدا است و بنابر گفته خود مولوی، مذهبش «با هفتاد و سه مذهب یکی» است، و مذهبش مذهب عشق است، « مذهب عاشق ز مذهب‌ها جداست ‌/‌ عاشقان را ملت و مذهب خداست» نوعی تشیع تعبیر نماید. در تایید این نکته همان بس که مولانا در مثنوی به این حدیث پیامبر اکرم(ص) «مَثل اهلِ بَیتی کمَثَلِ سَفینهِ نوحٍ مَن رَکبَها نجی و مَن تَخلّفَ عنها غَرق» اشاره کرده و چنین سروده است:

«بهر این فرمود پیغمبر که من ‌/‌ همچو کشتی‌ام به طوفان زمن ‌/‌ ما و اصحابیم چون کشتی نوح ‌/‌ هر که دست اندر زند یابد فتوح»

به باور نویسنده مولوی‌نامه، شرحی که مولوی در دفتر ششم مثنوی درباره حدیث غدیر آورده است هم علاقه وافر او به علی(ع) و باورمندیش به تشیع را هویدا می‌سازد:

«زین سبب پیغمبر با اجتهاد ‌/‌ نام خود و آن علی مولا نهاد ‌/‌ گفت هر کو را منم مولا و دوست ‌/‌ ابن‌عم من علی مولای اوست ‌/‌ کیست مولا آن که آزادت کند ‌/‌ بند رقیت ز پایت برکند ‌/‌ چون به آزادی نبوت هادی است ‌/‌مومنان را ز انبیاء آزادی است» در واقع، جلال‌الدین همایی بر آن عقیده است که مولوی هرچند تعبیر اهل تسنن از حدیث غدیر و تفسیر آنان از واژه مولا را در این شعر به کار برده است (مولا طبق تفسیر اهل تسنن = دوست)، اما با تعریفی دیگر که از مولا ارائه می‌کند و مولا را آزادی‌بخش و ادامه‌دهنده راه پیامبر معرفی می‌نماید، تفسیری شیعی‌ ارائه می‌دهد و دگربار ارادت ویژه خود به امام علی (ع) را اثبات می‌کند.

نکته: جلال‌الدین همایی، همانندی‌های فراوانی میان مضامین کلام مولانا و دعای عرفه که منتسب به امام حسین(ع) است یافته و از این‌رو استدلال می‌کند که در آثار مولوی بهره‌گیری از فرمایش‌های آن حضرت‌ متجلی و آشکار است

استاد همایی، در همین‌باره با تاکید افزون چنین بیان می‌دارد: «من در عمق افکار و عقاید مولوی و گفته‌های وی در مثنوی جنبه‌ای از محبت و هواخواهی علی(ع) وآل علی(ع) و خاندان پیغمبر اکرم صلوات الله علیهم اجمعین دریافته‌ام که می‌توان آن را با اساس و پاره اصلی تشیع به معنی عام کلمه تطبیق داد.»

به باور این مولوی‌شناس نامی، بسیاری دیگر از اشعار مولوی نیز چنین معنایی را در ذهن تداعی می‌کنند. به عنوان نمونه وی در یکی از اشعارش از حسین(ع) با عنوان سبطین یاد می‌کند و آنان را گوشواره عرش ربانی می‌خواند:

«چون ز رویش مرتضی شد درفشان ‌/‌ گشت او شیر خدا در مرج جان ‌/‌ چون که سبطین از سرش واقف بودند ‌/‌ گوشوار عرش ربانی شدند.»

بایسته یادکرد است، مولوی در کتاب فیه مافیه، هنگام بیان روایت آموزش وضو توسط حسنین(ع)، دگربار علاقه خویش را به اهل بیت پیامبر و بویژه امام حسین(ع) اثبات می‌نماید و در تشبیهی زیبا نه تنها این امام همام را دل و کانون حقیقت می‌نامد، بلکه بزرگ ترین دشمن ایشان، یزید بن معاویه را بر جایگاهی که فرسنگ‌ها دور از حقیقت می‌نماید، می‌نشاند:

«دل است همچون حسین و فراق همچون یزید ‌/‌ شهید گشته دوصد ره به دشت کربلا»

مولوی چنان دلباخته آل رسول است که عداوت و کینه آنان را در حکم کفر و ارتداد می‌پندارد و حتی کاربرد واژگان ناشایست را برای دشمنان اهل بیت روا و بایسته می‌داند:

«هر که باشد از زنا و ز زانیان ‌/‌ این برد ظن در حق ربانیان ‌/‌ آنچه گفت آن باغبان بوالفضول ‌/‌ حال او بد دور از اولاد رسول ‌/‌ گر نبودی از نتیجه مرتدان ‌/‌ کی چنین گفتی برای خاندان»

از آنچه گفته شد، تعبیر درست شادروان همایی درباره مقام و منزلت والای خاندان حضرت محمد(ص) در نزد مولوی اثبات گردید، با‌ وجود این همانگونه که پیشتر نیز بیان شد سیمای امام حسین(ع)، به عنوان یکی از امامان دوازده‌گانه شیعه، در تفکر مولانا واجد جایگاهی خاص و ویژه است. در حقیقت، فراز و رفعت مقامی که حسین بن علی(ع) در اندیشه مولانا دارد بس خیال انگیز می‌نماید و خلوص نیت او را درباره پیشوایان تشیع کاملا برملا می‌دارد. این مفهوم را همانطور که جلال‌الدین همایی نیز اشاره داشته است، اشعاری که مولوی سروده به وضوح مشخص و نمایان می‌کند، چه در آن زمان که از امام حسین(ع) با عنوان گوشواره عرش ربانی یاد می‌کند و چه در آن زمان که بر دشمنان و قاتلان نواده پیامبر(ص) می‌تازد و آنان را با دیو و غول همسان می‌پندارد:

«تا چه کین دارند دایم دیو و غول ‌/‌ چون یزید و شمر با آل رسول»

مولانا در دفتر ششم مثنوی، تفسیری منظوم از واقعه جانسوز عاشورا ارائه می‌کند که همایی به شرح و تعبیر آن نیز پرداخته است. بی‌تردید، یکی از جنبه‌های بارز این اشعار علاقه مولوی به اهل بیت پیامبر و شیفتگی او نسبت به منش امام حسین(ع) است.

در پایان این کوتاه‌جستار خالی از لطف نیست اگر گفته آید جلال‌الدین همایی، همانندی‌های فراوانی میان مضامین کلام مولانا و دعای عرفه که منتسب به امام حسین(ع) است یافته و از این‌رو استدلال می‌کند که در آثار مولوی بهره‌گیری از فرمایش‌های آن حضرت متجلی و آشکار است. گفتنی است با توجه به آن که امروزه در بهره افزون برگرفتن مولانا از قرآن کریم و احادیث معتبر هیچ تردیدی نمی‌توان روا داشت، می‌توان اقرار کرد این مهم نیز چندان دور از ذهن نمی‌نماید.

امیر نعمتی لیمائی