پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تجلی عرفان حقیقی


تجلی عرفان حقیقی

یکی از اصحاب رسول خدا(ص) که در اثر سیر و سلوک و عبادت و شب زنده داری به مقام یقین و فناء فی الله دست یافت و در زمره عارفان بالله قرار گرفت زیدبن حارثه است.
اسحاق بن عمار روایت کرده …

یکی از اصحاب رسول خدا(ص) که در اثر سیر و سلوک و عبادت و شب زنده داری به مقام یقین و فناء فی الله دست یافت و در زمره عارفان بالله قرار گرفت زیدبن حارثه است.

اسحاق بن عمار روایت کرده که از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: روزی رسول خدا(ص) نماز صبح را با مردم خواند سپس به جوانی که در مسجد بود نگاه کرد، دید او چرت می زند و سرش پایین می افتد رنگ سیمایش زرد و تنش لاغر و چشمانش به کاسه سر فرو رفته است، حضرت به او فرمود: «کیف اصبحت یا فلان»؟ ای فلانی چگونه صبح کردی؟ یعنی حالت چطور است؟ جوان عرض کرده «اصبحت موقناً» صبح کردم در حالی که دارای صفت یقین شده ام. رسول خدا(ص) از سخن او در شگفت شد و خوشش آمد و فرمود: برای هر یقینی حقیقت و نشانه ای است، نشانه یقین تو چیست؟ جوان عرض کرد ای رسول خدا، همانا علامت یقین من این است که: مرا محزون کرده و شبها را (برای شب زنده داری و عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (برای روزه داری) تشنه ام، و از دنیا و آنچه در آن است بی میلم، تا آنجا که گویا عرش خدا را می بینم که برای حسابرسی خلایق برپا شده و مردم برای حساب اعمال خود اجتماع کرده اند و من در میانشان هستم، و گویا بهشتیان را در بهشت می نگرم که از نعمتهای الهی بهره مندند و بر اریکه های بهشتی تکیه زده و یکدیگر را معرفی می کنند، و گویا جهنمیان را می بینم که در دوزخ عذاب می سوزند و ناله و فریاد آنها بلند است به گونه ای (عالم ملکوت برایم منکشف شده) که آهنگ زبانه آتش جهنم را در گوش خود می شنوم که طنین افکن است. پیامبر اعظم(ص) به اصحابش فرمود: «این جوان، بنده ای است که خداوند قلبش را به نور ایمان منور کرده است، پس به او فرمود: مراقب باش که به همین حالت (و معنویت) باقی بمانی. جوان گفت: «ادع الله لی یا رسول الله ان ارزق الشهاده معک» ای پیامبر! دعا کن تا خدا مقام (والای) شهادت در رکاب تو را نصیبم گرداند. حضرت برای او دعا کرد و از آن تاریخ چندان نگذاشت که جوان در یکی از جنگهای پیامبر(ص) که خود حضرت در آن حضور داشت، شرکت نمود و بعد از ۹ نفر به شهادت رسید.(۱)

ــــــــــــــــــــــــــ

۱- اصول کافی، ج۲، ص ۳۵