دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

کی آمد کی رفت


کی آمد کی رفت

بسیاری معتقدند طراح اصلی پروژه توسعه سیاسی که از محورهای اصلی شعارهای جریان دوم خرداد به شمار می رفت, کسی جز حسین بشیریه نبود فردی که شاگردانی همچون حجاریان, تاج زاده و را در دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران پرورش داد و پس از دوم خرداد نیز جلسات متعددی را در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور که در آن زمان تحت نظر معاون سیاسی وقت وزارت کشور, یعنی تاج زاده بود , برگزار کرد

بسیاری معتقدند طراح اصلی پروژه "توسعه سیاسی" که از محورهای اصلی شعارهای جریان دوم خرداد به شمار می رفت، کسی جز "حسین بشیریه" نبود؛ فردی که شاگردانی همچون حجاریان، تاج زاده و ... را در دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران پرورش داد و پس از دوم خرداد نیز جلسات متعددی را در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور (که در آن زمان تحت نظر معاون سیاسی وقت وزارت کشور، یعنی تاج زاده بود)، برگزار کرد و از این طریق حلقه ارتباط وی با شاگردان قدیمی اش حتی پس از به قدرت رسیدن آنها نیز محفوظ ماند. البته آنچه که به وی شهرت فراوانی داده بود، پیش بینی وی از آتیه سیاسی جامعه و کشور بود: "بعد از دولت اصلاحات دیگر دولت دینی بر سر کار نخواهد آمد و سکولاریسم در جامعه نهادینه خواهد شد!" اما گذر زمان اتفاقاتی کاملاً عکس آنچه را که بشیریه پیش بینی کرده بود، نشان داد! و این شد که نام بشیریه بیشتر بر زبان ها افتاد!

نگارنده به عنوان دانشجویی که بسیاری از کتب دکتر بشیریه را به صورت مطالعه آزاد و برخی را هم در قالب واحدهای درسی مطالعه نموده ام، آنچه برایم بیش از همه جالب توجه بوده است، میزان تعداد کتب ترجمه ای دکتر بشیریه است. چرا که بسیاری از کتبی که امروز منتسب به وی شناخته می شود، چیزی جز ترجمه آثارغربی توسط او نبوده و نیست و البته این نکته آنقدر مبرهن، واضح و غیرقابل انکار است که حتی شاگرد دیرینه بشیریه، یعنی حجاریان نیز بعد از ترجمه کتاب "لویاتان" اثر مشهور "توماس هابز" توسط بشیریه در وصف آن چنین می نویسد: "ترجمه این کتاب بدان جهت مهم و اساسی است و کار دکتر بشیریه به این لحاظ حیاتی است که بحث سکولاریسم، موضوع مورد نیاز ما در شرایط فعلی است." ناگفته نماند این اثر هابز که توسط دکتر بشیریه ترجمه شد، نخستین شرح جامع دولت مدرن و ویژگی های آن، بویژه بحث جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) به عنوان یکی از شاخصه های دولت مدرن است. البته نقد تفکر و اندیشه بشیریه خود به تنهایی نوشتاری جداگانه می طلبد اما طراح اصلی توسعه سیاسی، جمله معروفی دارد که به خوبی بیانگر نوع دیدگاه و سطح اندیشه و تفکر اوست:

"توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون، و دموکراتیزاسیون هم یعنی سکولاریزاسیون" و زمانی که اندکی در معنا و ابعاد این جمله عمیق شویم به خوبی پی به خاستگاه بسیاری از نظریات و شعارهای جریان دوم خرداد می بریم که تحت عناوینی همچون توسعه سیاسی، دولت مدرن و ... بیان می شد و چگونه سعی در ناکارآمدسازی اندیشه دینی و گسترش سکولاریزم در جامعه و نخبگان دانشگاهی را داشت. هر چند دیگر جمله معروف حسین بشیریه که گفته بود: "مفتخرم که در جوانی دست های خود را با آب وضو نیالوده ام" نیز به خوبی نمایانگر نوع اندیشه و دیدگاه وی به مسائل دینی بود.

بشیریه بدون حاشیه خاصی تا خرداد ۸۴ به تدریس خود در دانشگاه تهران ادامه می دهد تا اینکه پس از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری به صراحت اعلام می کند که به آمریکا رفته و دیگر قصد بازگشت به کشور را ندارد. اما آنچه امروز در مقایسه با آن زمان بسیار قابل توجه به نظر می رسد، رفتار دوگانه رسانه های اصلاح طلب در زمان اتفاق یک واقعه واحد در دو زمان جداگانه است! زمانی که بشیریه بنا بر تصمیم خویش اعلام می کند که قصد سفر به خارج از کشور و تدریس در یکی از دانشگاه های ایالات متحده را دارد، گویی اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده بود زیرا این خبر را حتی در حاشیه اخبار آن روز ها نیز به زحمت می توانستیم، بیابیم اما حال که بشیریه طبق مقررات و آیین نامه دانشگاه، به دلیل غیبت غیرموجه ۲ ساله، مجاز به تدریس در دانشگاه شناخته نمی شود، این خبر مبدل به محور اصلی اخبار بسیاری از رسانه های این جریان می گردد.

دکتر بشیریه عضو سابق هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۸۴ پس از انتخابات ریاست جمهوری به بهانه فرصت مطالعاتی ۶ ماهه از کشور عزیمت کرد. وی پس از پایان زمان فرصت مطالعاتی اش، با درخواست یک سال مرخصی از مسئولین دانشگاه، از حضور مجدد در دانشگاه سر باز زد. اما با اتمام زمان مرخصی یکساله خود باز هم به تهران بازنگشت و پس از گذشت یکسال و نیم ازاتمام مدت مرخصی و فرصت مطالعاتی خود و بازگشت به ایران و مراجعت به دانشگاه با حکم لغو هیئت علمی از طرف دانشگاه مواجه شد. طبق مصوبه مجلس دوم مورخ ۲۴/۱۲/۶۴، اعضای هیئت علمی دانشگاهها در صورت غیبت ۲ ماه متوالی یا ۴ ماه غیر متناوب از تدریس در دانشگاه منع خواهند شد.

اما آنچه امروز بسیار درخور توجه است، رفتاری است که از سوی مدعیان قانونگرایی در این زمینه سر می زند! کسانی که دم از جامعه مدنی و قانون می زنند اما زمانی که قانون در مقابل خواسته هایشان بایستد محکوم به بایکوت است و تنها بهانه ای نیز که می تواند لباس توجیه مناسبی برای اخراج قاونی بشیریه باشد، محکوم نمودن دولت به ایجاد تک صدایی و دیکتاوری است!

البته کارنامه مدعیان جامعه چندصدایی و خواستار آزادی بیان و اندیشه در این زمینه به مراتب سیاه تر از آنچیزی است که افکار عمومی تصور آن را می کند. یکی از اساتید برجسته تاریخ مشروطه و اندیشه سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در دوران ۸ ساله اصلاحات از دانشگاه اخراج می شود در حالی که هیچ قانون و یا مقرراتی پشتوانه این اخراج نبوده است و امروز پس از نزدیک به یک دهه از اخراج او هنوز پاسخی قانع کننده از سوی کسانی که وی را اخراج کردند و در پس آن شعار زنده باد مخالف من را سر دادند، دریافت نشده است. البته از این دست اخراج های اساتید مذهبی در دوران اصلاحات فراوان است. مصطفی معین، وزیر علوم وقت زمانی که مورد اعتراض اخراج غیرقانونی دکتر جوینی قرار می گیرد، در پاسخ می گوید: "این حق دانشگاه است که هرکس را بخواهد اخراج کند!" اما امروز درحالیکه امثال حسین بشیریه مطابق آیین نامه و به دلیل غیبت غیرموجه ممنوع التدریس می شوند، فریاد افراطیونی که کارنامه سیاه اعمال آنها در گذشته، متاسفانه و بنا بر دلایلی پوشیده مانده است گوش افلاک را پاره می کند...

جدای از نکات فوق که به آن اشاره شد، مبحث جنبش نرم افزاری، موضوعی است که تا کنون به کرات از سوی مقام معظم رهبری، از دانشجویان، اساتید و در یک کلام دانشگاهیان خواسته شده است وبی شک نخستین شرط رسیدن به جنبش نرم افزاری نیز تولید علم بومی است؛ مبحثی که امروزه و به خصوص در رشته های علوم انسانی دانشگاه های سراسر کشور بسیار مهجور مانده است. متأسفانه امروز و به خصوص در فضای عمومی و سطح دانشگاه ها، ترجمه و تقلید از کتب غربی معادل علم و سواد شده و ادامه چنین روندی نمی تواند چشم انداز روشنی را برای جنبش نرم افزاری در آینده ترسیم کند، لذا حداقل انتظار این است تا برخی از دانشجویان تحت تأثیر فضاسازی های کاذبی که برخی از رسانه و با اهداف ۱۰۰ درصد سیاسی انجام می دهند، قرار نگرفته و در مقابل اینکه خروج چنین اساتیدی از کشور را فرار مغزها می نامند، جمله تاریخی حضرت امام (ره) را نصب العین خویش قرار دهند: "می گویند مغزها فرار کردند، بگذار فرار کنند، جهنم که فرار کردند، مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند"

امیرحسین ثابتی

(صحیفه نور، جلد۱۰، صفحه ۸۴)