یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ادبیات معاصر ایران و راه جهانی شدن گامی فراتر از خویش


ادبیات معاصر ایران و راه جهانی شدن گامی فراتر از خویش

ادبیات كلاسیك ایران به لحاظ ظهور ستارگان بلند آوازه اش از اشتهار جهانی برخوردار است و هیچ دلیلی ندارد كه ادبیات معاصر ایران نیز به چنین جایگاه رفیعی ارتقا نیابد

ادبیات كلاسیك ایران به لحاظ ظهور ستارگان بلند آوازه اش از اشتهار جهانی برخوردار است و هیچ دلیلی ندارد كه ادبیات معاصر ایران نیز به چنین جایگاه رفیعی ارتقا نیابد. اما اگر امروز از ادبیات معاصر كشورمان كمتر در جهان جلوه ای دیده می شود، باید به طور جدی علل این موضوع مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و موانع موجود برطرف گردد.

نخستین نكته در خصوص جهانی شدن ادبیات، بررسی عمیق و كارشناسانه این موضوع و سرمایه گذاری حساب شده در این عرصه است.

كشورهای پیشرفته دنیا از آنجا كه به لزوم نشر زبان و فرهنگ خویش پی برده اند، همواره در تلاش بوده اند تا با معرفی ادبیات و هنر كشورشان در دیگر كشورهای جهان، احترام ملل دیگر را نسبت به كشور خود برانگیزند. در واقع، این كشورها از ادبیات و هنر به عنوان سفیری كه می تواند موجبات افتخار و سربلندی را برای آنان به همراه آورد، بهره فراوان جسته اند. تا جایی كه حتی در پستهای سیاسی، از شخصیتهای فرهنگی و هنری خود به عنوان "سفیر" استفاده كرده اند و یا اگر شخصی را به عنوان سفیر معرفی كرده اند، آن شخص از اطلاعات جامع و كاملی درباره هنر و ادبیات كشورش برخوردار بوده است.

از سوی دیگر، رایزنیهای فرهنگی می توانند نقش بسیار حساس و ارزنده ای در معرفی و اشاعه فرهنگ و ادبیات سرزمینی ایفا نمایند؛ به شرطی كه چنین افرادی با هنر و ادبیات بیگانه نباشند. به تعبیر دیگر، اگر در چنین جایگاهی، از اشخاصی دعوت به عمل آید كه از جنس هنر و ادبیات باشند و دغدغه نشر و ترویج ادبیات ملی خود را داشته باشند، یقیناً نتیجه حاصل غیر از آن چیزی خواهد بود كه امروز شاهد آن هستیم.

فعال شدن رایزنیهای فرهنگی، با شایسته ترین شخصیتهای فرهنگی ممكن خواهد بود و مفهوم فعال شدن، برقراری ارتباط های گسترده با اشخاص و محافل فرهنگی دیگر كشورها و غنیمت شمردن فرصتهای فرهنگی است.

از دیگر سو، سازمانها، نهادها و وزارتخانه هایی كه هر یك به نحوی می توانند با این موضوع مرتبط باشند، باید سهم خود را در عرضه و فراهم آوردن تسهیلات لازم به انجام برسانند و به طور مجدانه از هیچ تلاشی برای انجام این امر و سرعت بخشیدن به اجرای آن، فرو گذار نكنند.

متأسفانه در حال حاضر در برخی از كشورهای دنیا میزان آشنایی حتی محافل دانشگاهی آنان از ادبیات فارسی به شاعرانی همچون خیام، حافظ، مولانا، فردوسی و چند نام دیگر كه جملگی در قرون گذشته می زیسته اند، خلاصه می شود. برای مسؤولان فرهنگی ما جای شرمندگی بسیار دارد كه ادبیات ایران از قرن هشتم هجری به بعد در جهان ناشناخته مانده است. البته، در بعضی از كشورها آثاری از شاعران و نویسندگان معاصر كشورمان چاپ و منتشر شده است، اما این حركتها نیز به همت اشخاص علاقه مند صورت گرفته و هیچ ربطی به دستگاههای عریض و طویل فرهنگی ما نداشته است.

اصولاً مشكل بزرگ ما در این قلمرو، به متولیانی باز می گردد كه هیچ گاه درصدد تهیه و اجرای روشها و راهكارهای كاربردی و

آینده نگرانه نبوده اند و هر چند گاه یك بار برای مقابله با اعتراض اهل فرهنگ كشور، به اقدامهایی سطحی و كوتاه مدت مانند اعزام یك گروه از شاعران و نویسندگان به یكی از كشورها بسنده كرده اند كه حتی همین حركتها هم از آنجا كه جنبه انحصاری پیدا كرده است، از قابلیت لازم برخوردار نبوده و در واقع هیچ گاه امكان ارتباط فرهنگی قشر عظیمی از اهالی ادبیات با جوامع دیگر مهیا نشده است. در حالی كه به همین بهانه و با بودجه های فرهنگی كه باید صرف چنین اموری می شد، اشخاص دیگر به سفر دور دنیا رفته اند.

در حالی كه شاهد جریان یكسویه ترجمه آثار ادبی ملل دیگر به زبان فارسی هستیم و گاه از یك اثر خارجی شاهد چندین ترجمه ایم اما متأسفانه در زمینه ترجمه آثار شاعران و نویسندگان كشورمان و معرفی زندگی و آثار آنان هنوز اقدام در خور تأملی صورت نپذیرفته است. لذا وقتی علاقه مندان به ایران و ادبیات فارسی در سفرهای خود به ایران، با تعجب و تأثر از كمبود منابعی در این زمینه با ما سخن می گویند، چاره ای جز تصدیق شرمسارانه نداریم.

وجود منابع بسیار و امكانات فراوان داخلی حكایت از این واقعیت تلخ دارد كه عدم انجام حركتی در این زمینه از آنجا ناشی می شود كه مدیران و متولیان فرهنگی یا با اهمیت و ضرورت انجام این امور ناآشنا بوده اند و كوتاهی آنان صرفاً از آنجا ناشی شده كه كار نابلد بوده اند و یا دستهایی عامداً مرتكب چنین خیانتی شده اند و كوشیده اند تا ادبیات معاصر ایران را كه ادبیاتی متعهد و آرمانگر است، ناشناخته و مهجور باقی بماند.

جریان عجیبی هم همواره ناله برآورده كه ادبیات معاصر ایران قابلیت جهانی شدن ندارد و سعی كرده با شبهه افكنی و ایجاد یأس، انگیزه حضور در میدانهای بین المللی را در ذهنها و قلبها به نابودی بكشاند.

این جریان حتی زمانی كه می خواهد راه حلی ارایه دهد، مسیر حركت را وارونه ترسیم می كند و درصدد ترویج این باور غلط است كه راه جهانی شدن و استقبال ملل دیگر از ادبیات ما آن است كه از فرهنگ، ارزشها، آرمانها و اعتقادات خود فاصله بگیریم و مقلد آثار ادبی ملل دیگر باشیم. در حالی كه رمز و راز موفقیت به گواه شاعران و نویسندگان برجسته جهان، بازگشت به خویش و بیان دردها و آرزوهای یك ملت با تمامی ویژگیهای آن می باشد. بدون تردید، یكی از رموز موفقیت در این عرصه خودباوری عمیق و یقین به هدف است؛ زیرا اگر هدفی مقدس و قطعی شمرده شود و با اراده و پشتكار لازم همراه گردد، قطعاً نتیجه بخش خواهد بود.

نكته مهم دیگری كه نباید مورد غفلت قرار گیرد، وضع زندگی شاعران و نویسندگان است. ارنست همینگوی نویسنده معروف آمریكایی و برنده جایزه نوبل ادبیات می گوید: "برای نوشتن یك داستان خوب، نویسنده باید قبل از همه چیز خیالش از بابت قرضهایش راحت باشد و احتمال گرسنگی را در ماههای آینده ندهد!"

خلق شاهكارهای بزرگ ادبی نیازمند زمان و شرایط مساعد و مناسبی است كه باید نسبت به پدید آوردن آن بی تفاوت نبود.

كوتاه آن كه جهانی شدن ادبیات معاصر ایران، نیازمند اندیشه و اراده ای انقلابی است.