دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بحثی پیرامون علم و اراده


بحثی پیرامون علم و اراده

علم و اراده دو مظهر از مظاهر حیات انسانی هستند که در عین حال وجه تمایز حیات انسانی با سایر درجات حیات حیات حیوانی و نباتی می باشند

علم و اراده دو مظهر از مظاهر حیات انسانی هستند که در عین حال وجه تمایز حیات انسانی با سایر درجات حیات (حیات حیوانی و نباتی) می‌باشند.

به وسیله‌ی قوه‌ی علم انسان اندیشه‌ها را درک می‌کند و به عبارتی حق را از باطل تشخیص می‌دهد و به وسیله‌ی اراده به رد یا پذیرش آن اندیشه‌ها و یا یکی از دو مورد حق و باطل اقدام می‌کند.

در باب علم سخن فراوان رفته‌است اما در باب اراده به رد یا پذیرش آن اندیشه‌ها و یا یکی از دو مورد حق و باطل اقدام می‌کند.

در باب علم سخن فراوان رفته‌است اما در باب اراده که از دستاوردهای علم استفاده می‌کند و در حقیقت بعد از علم دومین وظیفه‌ی «قلب» است کمتر سخن گفته شده‌است. ما در این مقاله قصد آن داریم که کمی بیشتر به بحث پیرامون اراده و درجات آن و اقسام آن از دیدگاه قرآن بپردازیم.

اراده: عبارت است از نیروی کشش و گزینشی که انسان را به سوی مقصد معینی جهت می‌بخشد هم‌چنین می‌توان آن را نیروی انگیزه‌بخش به شمار آورد که از آن علاقه به پدیده‌های نیکو و نفرت از پدیده‌های زشت پیدا می‌شود.

● درجات اراده

۱) اراده انسان و تمایل به غذا برای بقای جسم؛

۲) اراده انسان و تمایل به نکاح برای بقای نسل؛

۳) اراده انسان و تمایل به عقاید و ارزش‌ها برای ارتقای نوع انسان.

هدف تربیت اسلامی رشد هر یک از سه درجه فوق‌الذکر می‌باشد و اراده تمایل به عقاید و ارزش‌ها رهبری دو اراده‌ی دیگر را به عهده دارد تا انسان را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب برساند در غیر این صورت انسان در سطح اراده‌های حیوانی که در حد غذا و نکاح خلاصه می‌شود متوقف می‌گردد. اگر اراده تمایل به عقیده و ارزش‌ها رو به ضعف بگذارد و اراده غذا و نکاح قوت می‌گیرد و هدف می‌شوند و آن‌چه در شمار آرمان‌های سوء است تبدیل به آرمان‌های عالی شده و در نهایت تربیت به فساد و انحراف منجر می‌شود.

● اقسام اراده‌های ناشی از تمایل به عقاید و ارزش‌ها

۱) اراده‌ی احسان «إن أردنا إلّا إحسانا و توفیقاً» (نساء/۶۲)

۲) اراده‌ی اصلاح «إن أرید إلّا الإصلاح ما استطعت» (هود/۸۸)

۳) اراده‌ی هدایت «أتریدون أن تهدوا من أضل الله» (نساء/۸۸)

۴) اراده‌ی نصیحت «و لا ینفعکم نصحی إن أردت أن أنصح لکم» (هود/۳۴)

۵) اراده‌ی آسان‌سازی «و ما أرید أن أشق علیکم» (قصص/۲۷)

۶) اراده‌ی تواضع و اصلاح «لایریدون علوّا فی الأرض و لا فساداً» (قصص/۸۳)

۷) اراده‌ی آخرت «و منکم من یرید الآخرة» (آل‌عمران/۱۵۲)

۸) اراده‌ی رضای الهی «تریدون وجه‌ الله» (روم/۳۹)

اراده‌های فوق‌الذکر اراده تمایل به عقاید و ارزش‌ها برای ارتقا بخشیدن به نوع انسان‌هاست.

به تعبیر مولوی هم:

آدمی اول حریص نان بود

چونکه قوت نان ستون جان بود

(اراده‌ی تمایل به غذا برای بقای جسم) و البته بعد از اشباع شهوت بطن (شکم) نوبت به اشباع شهوت فرج می‌رسد که در حقیقت مکمل شهوت بطن می‌باشد.

چون به نادر گشت مستغنی‌ِ ز نان

طالب نام است و مدح شاعران

که طالب نام و مدح شاعران‌بودن کنایه از تمایل انسان‌ها به ارزش‌ها و کمالات معنوی است.

همان بحثی را مازلو هم در نردبان معروفش به آن پرداخته‌است.

خودیابی → عشق و احترام → تعلق اجتماعی → نیازهای ایمنی → نیازهای فیزیولوژیک

تربیتی که آرمان‌ نهایی‌اش را رفاه مادی- فرهنگ مصرف و استهلاک می‌گرداند، منشأ پیدایش انواعی از ارده‌ها و تمایلات فرعی فاسد می‌گردد که دارای آثار منفی است این اراده‌ها عبارتند از:

۱) اراده‌ی دنیا: «منکم من یرید الدنیا» (آل‌عمران/۱۵۲)

۲) اراده‌ی فحشاء: «قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید» (هود/۷۹)

۳) اراده‌ی عدوان و تجاوز: «فأراد أن یستفزهم من الأرض فاغرقناه و من معه جمیعاً» (إسراء/۱۰۳)

۴) اراده‌ی محوکردن حقایق: «یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم» (صف/۸)

۵) اراده‌ی فسادانگیزی: «و یریدون أن تضلوا السبیل» (نساء/۴۴)

۶) اراده‌ی خیانت: «و إن یریدوا خیانتک» (انفال/۷۱)

۷) اراده‌ی نفاق و دورویی: «یریدون أن یؤمنوکم و یأمنوا قومهم» (نساء/۹۱)

۸) اراده‌ی جبن و بزدلی: «إن یریدون إلّا فراراً» (احزاب/۱۳)

۹) اراده‌ی تقلب و تحریف: «یریدون أن یبدلوا کلام الله» (فتح/۱۵)

۱۰) اراده‌ی نیرنگ: «فأرادوا به کیداً فجعلناهم الأسفلین» (صافات/۹۸)

۱۱) اراده جاه و مقام: «ما هذا إلّا بشر مثلکم یرید أن یتفضل علیکم» (مؤمنون/۲۴)

تمامی این اراده‌ها با دل‌بستن انسان به شهوت بطن (غذا و شکم) و شهوت فرج (نکاح) و توقف در حد اشباع شهوت بطن و فرج پیدا می‌شود و مایه‌ی سقوط نوع انسان می‌گردد. اینجاست که می‌توانیم با استفاده از تقسیمات اراده در راستای تزکیه‌ی نفس و رسیدن به فلاح و مفلح‌شدن، بیشتر و دقیق‌تر گام برداریم و عمیق‌تر مفهوم آیات «قد أفلح من زکاها و قد خاب من دساها» را درک نماییم چرا که راه تزکیه و تعالی نفس، تقویت اراده‌ی تمایل به عقاید و ارزش‌هاست و این ممکن نیست مگر در سایه‌ی فهمی دقیق از آموزه‌ها و در نهایت اتصالی وثیق به خداوند که منشأ همه‌ی خیرهاست چرا که هر خیری که در جهان ظهور می‌کند ناشی از اراده‌های خیر خداوند است و بس.

نویسنده: دکتر محمود ویسی