چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سلام کوهستان
به رودخانه می رسم. خنکای نسیم صبحگاهی از روبرو و دوطرفم که کوچه ای از صف سبز درختان است به استقبالم می آید: «خوش آمدی بچه شهر!» من اصلا دوست ندارم طبیعت مرا اینقدر رسمی صدا بزند. دلم می خواهد خودمانی تر حرف بزند.
یک دفعه صدای شرشر آبشار و صدای شعر کبک ها از خود بی خودم می کند. این صدای آب و کوهستان است. از صخره ها بالا می روم. چرا؟ کبک بگیرم؟ عکس بیاندازم و یا...
کبک ها را می بینم که خیلی سریع تر از من از صخره ها بالا می روند؛ عجب راه می روند. به یاد یک ضرب المثل معروف می افتم: «کلاغ آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش هم یادش رفت!»
حالا من این بالایم جای همه شما خالی؛ اینجا عجب جایی است. پایین صخره، دره ای است که آب «چشمه علی» از آن می گذرد آن دورها، زمین های کشاورزی را می بینم.
چقدر دلم می خواهد یک عکس از اینجا بگیرم و به شما تقدیم کنم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست