یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

زنان و اعتیاد


زنان و اعتیاد

برای سال ها, حتی قرن های بسیاری بر این باور بودند كه زنها نمی توانند الكلی یا معتاد شوند بنابراین نیازی به بررسی چگونگی معتاد شدن, درمان و بهبودی آنان نبود این عدم پذیرش و در نتیجه نبود فرضیه اعتیاد و بهبود تا تولد جنبش زنان در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ ادامه داشت

گسترش دیدگاه‏های نظری:

برای سال‌ها، حتی قرن‌های بسیاری بر این باور بودند كه زنها نمی‏توانند الكلی یا معتاد شوند. بنابراین نیازی به بررسی چگونگی معتاد شدن، درمان و بهبودی آنان نبود. این عدم پذیرش و در نتیجه نبود فرضیه اعتیاد و بهبود تا تولد جنبش زنان در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ ادامه داشت. این انقلاب اجتماعی و سیاسی زن را به‌گونه‏ای دیگر تعریف كرد و او را از مرد جدا ساخت و همان‌گونه كه فمینیست‏ها آرزو داشتتند، زن را با مرد برابر ساخت. در نتیجه این تغییرات زنان نیز در جرگه‏ الكلی‏ها و معتادین قرار گرفتند و زمینه بررسی و تحقیق درباره اعتیاد مبتنی بر جنسیت آغاز شد. امروزه ادبیات این موضوع گسترده و با نفوذ است و زن و اعتیاد و درمان‌های بخصوص زنان را مورد بررسی قرار می‏دهد، با این وجود اكنون چه‏كاری برای انجام دادن باقی مانده است؟

كار بسیار موفقیت‏هایی كه زنان توانستند برای دیده شدن و پذیرش اعتیادشان به‌دست آوردند، همراه با تعارضات اجتماعی، سیاسی و روانی بوده است. نیازی كه زنان برای جدا شدن از مردان برآن تاكید داشتند و برای كشمكش‏های اجتماعی، سیاسی شناخته شدن و برابری جنسیت آنان لازم بود، جنبه منفی پنهان و متناقضی را در هنگام درك و درمان اعتیاد به‌همراه داشت. این چارچوب مقابله‏ای مقایسه جنسیت، ممكن است زنان را در حالتی رقابتی با مردان قرار دهد تاز از این راه حفظ قدرت بپردازند كه این خود موجب می‏شود آنها توان پذیرفتن تجربه اصلی انسان در مورد از دست دادن كنترل یا ضعف را نداشته باشند در حالی‌كه برای بهبودی ضروری است. در اینجا روشی برای تفكر در مورد زنان و اعتیاد ارایه می‌شود كه دیدگاه جنسیتی را گسترش می‏دهد: مدل رشد( devlopmental model ) الگویی از اعتیاد و بهبود.

تناقضات دیدگاه زنان:

تجارب مربوط به معتادشدن و خود را معتاد محسوب كردن، اغلب در تضاد با بسیاری از نظرات اجتماعی - سیاسی مرتبط با مبارزه طولانی زنان برای برابری با مردان است. این تناقضات موجود در دیدگاه‏ها می‏تواند باعث ایجاد تعارضاتی برای زنان شود و به خودی خود موانعی را برای پذیرش و درمان اعتیادشان به‌همراه داشته باشد. این موضوعات شامل(۱) معانی مختلف مفهوم اكتساب قدرت (۲) نگاه كردن به زنان به عنوان اقلیت از دیدگاه جنسیتی.

كسب قدرت:

ایده كسب قدرت برای زنان در رابطه با موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شامل مقابله با وضعیت موجود، بخصوص نابرابری و برتری مردان و فشار شدید آنان برای تغییر و به‌دست آوردن برابری است. این چالش شامل مقایسه گذشته با حال، مقایسه جنسیت‏ها و اقلیت و اكثریت با توجه به قدرت و میزان بهره‌مندی افراد از آن است. مبارزه برای برابری مستلزم تیزبینی و تحلیل نابرابر یا ناعادلانه است و بنابراین باعث كاهش قدرت می‌شود.

زنانی كه در كوشش برای كسب قدرت هستند دچار تعارضاتی می‏شوند كه در آن واحد می‏خواهند هم برنده رقابت شوند و هم به‌طور فزاینده قدرتشان بیشتر می‏شود. زمانی كه خواهان نجات از اعتیاد هستند با تعارضی داخلی دست به گریبانند كه با تمایل آنان برای كسب قدرت بیشتر رفع نمی‌شود. اما این امر مستلزم بازسازی روابط آنها با خودشان است، یعنی ابتدا پذیرش ضعف نسبت به مواد، سپس زندگی خود را بر صداقت و مسوولیت شخصی استوار كردن كه منجر به پیروزی از نوع دیگری می‏شود: آزادی از سلطه یك واقعیت خطرناك. این تفاوت‏ها برای كسب قدرت می‏تواند برای زنان در هنگام بهبودی مشكل ایجاد كند. برای عده‏ای از آنان، وارد شدن به دوران بهبودی ممكن است در آغاز احساس ضعف را به‌وجود آورد و منجر به رها كردن جنبش بزرگ‌تر زنان شود. فهم این تفاوت‏ها می‏تواند باعث كاهش این تضاد شود: زنان می‏توانند در روند روبه رشد بهبودی‏ وارد شوند و در همان حال تعهدشان به جنبش زنان و منافع حاصل از آن را حفظ نمایند.

زن به‌عنوان اقلیت دیدگاه جنسیتی

در كنار چالشی كه در مورد برچسب و انگ اعتیاد وجود دارد این مساله هم هست كه چطور باید كشمكش سیاسی برای برابری جنسیتی را با وجود چارچوب رقابتی و دو مقوله‏ای برابری جنسیتی و زبانی كه برای تاكید بر كنترل و قدرت استفاده می‏شود با تجربه فقدان كنترل آشتی داد. گرگوری باتسون این تناقض آشكار را مورد بررسی قرار می‏دهد و می‌گوید (۱۹۷۱): اعتیاد اساسا در مورد "خود" است و همیشه یك موضوع شخصی است. باتسون چارچوب تعیین كننده‏ای را برای فهم الكلیسم به‌عنوان كشمكش با خود مطرح می‏كند. به نظر وی، فرد الكلی در جنگی رقابتی و متقارن درگیر است. قسمتی از خود بر قدرت بیش از حد در كنترل نوشیدن الكل باور دارد. قسمت دیگر خود، قربانی واقعیت فقدان كنترل است. این بحثی دومقوله‏ای است كه فرد الكلی را در مقابل خود قرار می‏دهد، یعنی دفاع از وجود محدودیت‌ها و در همان حال، شكستن آنها. فرد به خود می‏گوید"می‏توانم نوشیدنم را كنترل كنم" در حالی‌كه مرتبا كنترلش را از دست می‏دهد. قسمت غالب و برنده هر فرد(باور به امكان كنترل) جای خود را به قسمت بازنده و سلطه‏پذیر می‏دهد (پذیرفتن واقعیت فقدان كنترل).

رهایی از این وضعیت ناخوشایند زمانی ممكن است كه فرد شكست ناشی از فقدان كنترل و عدم توانایی را بپذیرد. فرد الكلی با محدودیت‏های بشری مواجه می‏شود و ضعف را تجربه می‏كند و به نقطه"تسلیم" و"انتها" می‏رسد (۱۹۵۳ , ۱۹۴۹ Tie bout, ) عقیده كنترل را از دست می‏دهد و به بیرون از خود متوسل می‏شود. این از دست رفتن باور به قدرت خود برای كنترل الكل، شخص را از كشمكش داخلی و قطبی می‏رهاند.

چارچوب مقایسه جنسیتی می‏تواند بر همین ساختار قطبی عمل كند، بخصوص در"جنگ‌های" جنسیتی، اجتماعی و سیاسی كه زنان برای كسب قدرت در برابر مردان و "علیه" آنان ایستاده‏اند. قدرتی كه آنها را برابر سازد و این برابری را آشكار نماید.

نظریه‏های جنسیتیـ رقابتی ساختار دو مقوله‏ای را كه بر قطبی‏شدگی و تمایز تاكید دارد تقویت می‏نماید. این ساختار می‏تواند به تفكری خشك منجر شود و یا به نتایجی برسد كه زنان را از گرفتن موضع مخالف مردان بازدارد. این چارچوب دومقوله‏ای هم عدم پذیرش و هم حالت دفاعی داشتن را در برمی‏گیرد، زیرا یك برنده و یك بازنده را می‏طلبد، یك مهاجم و یك قربانی. زنان به مبارزه خواهند پرداخت تا جنبه‏هایی از تجربه خود كه در آن تایید به معنی قبول شكست و ضعف است را انكار كنند و عده‌ای از آنان ناچارند نداشتن كنترل و این شكست یا نقص را در چارچوبی خشك و غیرقابل انعطاف بپذیرند.

در بافت سیاسی، چارچوب جنسیتی زنان را به‌صورت اقلیتی كه همیشه در رده دوم و تحت سلطه مرد بوده، مورد تاكید قرار می‏دهند. از این دیدگاه، زنان قربانی سلطه مردان بوده‏اند. میدان مبارزه جنسیتی برنده- بازنده، نطفه اعتیاد را در خود بازسازی می‏كند. همانطور كه باتسون می‏گوید: كشمكش برای كنترل، علیه فقدان كنترل است. در این دوگانگی متضاد چارچوب رقابتی، بر اعمال"قدرت بر خود و دیگران" تاكید می‏كند: برای زنان مشكل است كه فقدان كنترل را بپذیرند و در عین حال ادعای قدرت خود را داشته باشند و هم‌زمان ضعف خود را انكار كنند. در تعریف اعتیاد زنان به مواد از طریق دیدگاه جنسیتی رقابتی، خطری وجود دارد و آن این است كه چنین بینشی می‏تواند به‌صورت متناقضی زنان را از تمركز بر خود دور نماید.

جنگ جنسیتی سیاسی، دشمن را طرف مقابل فرض می‏كند. زنی كه معتاد است، علیه خود مشغول جنگ است. اما برای او مشكل است كه مسوولیت شخصی‏اش را در فقدان كنترل بشناسد و بپذیرد و متقابلا دشوار است در عین حال بر تقویت قدرت و كنترل خود متمركز باشد و نقش فعال خود در اعتیاد را قبول كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.