چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
غرب و رابطه ایمان و عقل
ایمان و عقل مسئله بسیار مهمی بوده و هنوز هم هست. هنوز هم آنچه شما در بحثهای کلامی شاهد هستید و از آن سو ترجمه میشود و میآید گرفتار بحران ایمان است. این بحران ایمان مربوط به غرب است و در کشور ما اصلا موضوعیت ندارد. شما نمیتوانید بفهمید معنای بحران ایمان یعنی چه؟ من نمیتوانم بفهمم؟ زیرا ما هنوز در پروسه ایمان سیر میکنیم و حتی اگر آدمی باشد که در جامعه ما نماز نخواند به هرحال باورهایی در او وجود دارد. بحران ایمان مربوط به زمانی است که کسی خودش را در صحرای وحشتناک و ظلمانی بیایمانی ببیند. ممکن است در ظاهر رفتار آحاد جامعه ما رگههایی از عدم تقید به شعائر وجود داشته باشد ولی باطنا چارچوب تصورشان، چارچوب دینی و ایمانی است. بحران ایمان موضوع ما نیست باید دههها طول بکشد تا ما گرفتار بحران ایمان شویم. درست است در بعضی از افراد ممکن است موضوعیت پیدا کرده باشد ولی حرکت اجتماع مبتنی بر بیایمانی نیست. اگر به ماه رمضان نگاه کنید، به تاسوعا و عاشورا نگاه کنید، به مناسبتها نگاه کنید، رفتار عموم جامعه و خانوادهها را نگاه کنید هنوز اثری از بحران ایمان نداریم. در هر حال پس از دوران عقلگرایی اولیه در یونان باستان حالا ایمان وارد میدان شده بود.ایمان یک مقوله ماورایی قابل دیدن نبود. نه فرشتگان را میشد دید نه خدا را با این چشم سر میشد دید و دو، دوتا چهارتای عقلی کرد، نه آنچه در کتب عهد عتیق و عهد جدید آمده بود قابل تبیین بود.
صرفا گفته میشد باید به اینها ایمان و اعتقاد داشته باشید. پنبه عقل را هم که زده بودند و میگفتند حق ندارید با گزارههای عقلانی وارد این مقوله شوید. دست و پای هرکس را که اینگونه عمل کرده بود بریدند، دانشمندان را تکفیر کردند و از بالای برجها پایین انداختند و سوزاندند. در کلیسا دادگاههای تفتیش عقاید راه انداختند. لذا به تدریج تفکری در آنجا بسط پیدا کرد مبنی بر اینکه کلیسا قادر نیست از ایمان دفاع عقلانی کند و در نتیجه ایمان در مقابل عقل قرار گرفت. گروههای فکری به سه دسته تقسیم شدند. گروهی معتقد بودند که عقل باید به نفع ایمان کنار رود، گروه دیگر میگفتند ایمان باید به نفع عقل کنار رود، گزاره سومی هم بود که تقریبا هر دو را برابر میدانست. هیچکدام از این سه گروه نیز نتوانستند دلیل محکمی ارائه کنند که قابل پذیرش باشد. فلسفه این دوران چون قابل دفاع نبود به نام اسکولاستیک معروف گردید. (مدرسی) اسکول یعنی مدرسه. اسکولاستیک یعنی مدرسی. یعنی چیزی که بیان شده و بقیه مجبورند یاد بگیرند. در مدرسه خیلی تفکر و تعقل وجود ندارد. شما بهعنوان دانشآموز- نه بهعنوان دانشجو- فقط مطالب را میآموزید. دانشمندان برای سنین نوجوانی و کودکی، شان تعفل و تفکر قائل نیستند چون تازه فرد زندگی را تجربه میکند. از این جهت به مدارس این مقطع میگویند اسکول یعنی چیزهایی که افراد نمیتوانند در حقانیتشان تردید کنند، آنها میآموزند. یک بچه ابتدایی با راهنمایی نمیتواند بر سر یک فرمول ریاضی یا نحوه چینش کلمات یک بیت شعر شک کند، نهایتا میتواند اینها را خوب بفهمد و نمره ۲۰ بگیرد. نگاه مکتب فلسفی دوران قرون وسطی در این حد است. میگویند شما بیشتر از این نمیتوانید جلو بروید. نهایتا میتوانید رشد کنید و یک مکتب فکری هماهنگ و منطبق با ما به وجود آورید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست