چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تحول علوم انسانی پیش نیاز مهندسی تمدن اسلامی


تحول علوم انسانی پیش نیاز مهندسی تمدن اسلامی

علوم انسانی متداول در دانشگاه ها فاقد مبانی الهی و نگاه معنوی به انسان و جهان است و آنچه که به عنوان علوم انسانی در حوزه های علمیه شکل گرفته, مجموعه توصیفات کلی و فردی با گرایش اسلامی است

علوم انسانی متداول در دانشگاه‌ها فاقد مبانی الهی و نگاه معنوی به انسان و جهان است و آنچه که به عنوان علوم انسانی در حوزه‌های علمیه شکل گرفته، مجموعه توصیفات کلی و فردی با گرایش اسلامی است. اما نیاز امروز ما به علوم انسانی، نیاز به مفاهیم اجتماعی اسلام از انسان در حوزه تنظیم روابط و نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می‌باشد. بنابراین در حوزه مفاهیم علوم انسانی در سه بخش مفاهیم ارزشی، فلسفی و کاربردی نیازمند تحول و تعریف صحیح از انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، مدیریت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، هنر و... مبتنی بر آموزه‌های ناب دینی هستیم.

علوم انسانی نقش اساسی و ویژه‌ای را در مهندسی و مدیریت تمدن اسلامی دارد، زیرا انسان به عنوان کانون آفرینش و به عنوان موجودی خلاق، دارای اختیار و متصرف در کائنات نقش غیر قابل انکار و تعیین کننده‌ای را در معارف دینی به خود اختصاص داده است. پرداختن به جایگاه علوم انسانی از این منظر می‌تواند گره‌گشای مسائل پیش رو در تمدن‌سازی دینی باشد.

از طرفی توجه به پیامد‌ها و مخاطرات استفاده از علوم انسانی غربی در نظام‌سازی و حکومت دینی، ما را بر آن می‌دارد که در فرآیند طراحی و مهندسی فرهنگی و تهیه نقشه جامع علمی کشور به این مسئله با حساسیت ویژه‌ای برخورد نماییم.

مقام معظم رهبری در بیانات متعددی نیاز جامعه اسلامی به علوم انسانی مبتنی بر دین و پرهیز از استفاده از علوم انسانی غربی در مهندسی و مدیریت نظام اسلامی را متذکر شده‌اند.

«ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه‌ای، بدون این که هیچ گونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می‌آوریم در دانشگاه‌های خودمان و در بخش‌های مختلف اینها را تعلیم می‌دهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد.(۱)

«بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی هستند که مبنایش مادیگری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش‌های خودمان را در قالب‌های درسی به جوان‌ها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست. این از جمله‌‌ چیزهایی است که بایستی مورد توجه قرار بگیرد.(۲)

مشکل علوم انسانی از دو منظر قابل بررسی است. علوم انسانی رسمیت یافته در دانشگاه‌ها فاقد مبانی الهی است و علوم انسانی تولد یافته در حوزه‌های علمیه مجموعه توصیفات کلی، فردی با گرایش اسلامی است.

اما نیاز امروز ما به علوم انسانی اسلامی، نیاز به مفاهیم اجتماعی اسلام از انسان در حوزه تنظیم روابط و نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. این نیاز جدید جامعه اسلامی در علوم انسانی برخاسته از تفکر سکولار غرب قابل تأمین نیست و هر آنچه به عنوان میراث گذشته در اختیار داریم، یک سری مفاهیم کلی فردی و غیر کاربردی است که کفایت لازم برای مهندسی تمدن اسلامی را ندارد. لذا محتاج یک نهضت علمی و نرم‌افزاری برای دستیابی به افق‌های جدید علم و تولید علوم از جمله علوم انسانی اسلامی می‌باشیم.

بنابراین در حوزه مفاهیم علوم انسانی در سه بخش مفاهیم ارزشی، فلسفی و کاربردی نیازمند تعریف صحیح از انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، مدیریت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، هنر و... مبتنی بر آموزه‌های ناب دینی هستیم که مجموعه این تعاریف توانمندی در ارائه توصیف پدیده‌ها در سطوح مختلف نظام خلقت را داشته باشد تا بر این پایه علوم انسانی مورد نیاز جامعه اسلامی امکان تولید بیابد.

اگر چنین نباشد و حوزه علوم انسانی در این منظومه کماکان از فقر اساسی رنج ببرد و نتواند تعاریف خود را در حوزه ارزش و اخلاق سامان دهد و آن را با حوزه بینش و فلسفه، به امر پرستش خداوند متعال پیوند زند، قطعاً توفیقی در حوزه کاربرد نیز نخواهد داشت. جریان دادن اصول موضوعه و پیش‌فرض‌های مبتنی بر توحید، در متدهای علمی که تصویری تمام‏نما از لاحَولَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّهِ الْعَلی الْعَظیم در فلسفه حرکت و منطق اسلامی است، می‏تواند فضایی نورانی و وسیع را فراروی دانشمندان حوزه علوم انسانی و تجربی قرار دهد و انگیزه آنها را در تولید تعاریف کاربردی جدید بر پایه توحید ساماندهی کند. بنابراین جریان یافتن اصول موضوعه پرستش و توحید (در حوزه علوم انسانی) به مفاهیم عقلی، استنتاجی و فلسفی (در حوزه بینش) می‏تواند فلسفه فیزیک، شیمی و زیست الهی را به‏عنوان فلسفه‏های خاص به حوزه کاربرد و دانش ارزانی دارد تا دانشمندان اسلامی با ابزاری جدید و نگرشی تازه به هستی و روابط حاکم بر آن، به تولید معادله بپردازند.

تبدیل «کیف پرستش» به «کمّ پرستش»، یک ضرورت اساسی در دکترین جامعه‏پردازی اسلامی است. زمانی که از خمس به‏عنوان اخراج یک‏پنجم از درآمد با نیت قربت و یا از طواف به‏عنوان گردش هفت شوط گرد خانه خدا با نیت قربت و یا از نماز به‏عنوان اقامه دو یا سه یا چهار رکعت با نیت قربت سخن به میان می‏آید، به‏خوبی معنای تبدیل کیف به کمّ پرستش در حوزه فقه فردی درک می‏شود. حال باید همین ضرورت به‏عنوان یک راهبرد، بر تمامی حوزه‏های مفاهیم ارزشی، بینشی و دانشی الهی سایه‏افکن شود تا نهایتاً یک مجموعه منسجم و یکدست با جهتگیری قرب و تعبد حاصل آید؛ امری که تاکنون جوامع اسلامی از آن محروم بوده‏اند.

● چالش تاریخی در سه حوزه مفاهیم، ساختارها و محصولات

بایسته‌های جامعه اسلامی در حوزه مفاهیم علوم انسانی شبیه به همین روند را می‏توان در دو حوزه ساختار و محصولات علوم خصوصاًً علوم انسانی نیز مشاهده کرد. طبعاً اگر حوزه‌ای که مفاهیم در آن شکل می‏گیرند، محکوم روابط نامتعادل، بلکه متناقض باشد، قطعاً در دو حوزه دیگر که از حوزه مفاهیم جهت می‏گیرند، نباید انتظار معجزه داشت. زمانی که در حوزه مفهومی علوم انسانی توجه به انسان از پایگاه ایمان به وحی و انسان الهی نباشد حتماً باید منتظر بود که علوم بریده از وحی، فناوری نامأنوس با وحی و تمدن ستیزنده با وحی، حضور خود را بر جامعه اسلامی تحمیل کنند. «ما می‌بینیم که در زمینه‌های مختلف، تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب مبنای قابل و مورد اعتمادی نبوده، بخصوص در زمینه علوم انسانی که در علوم تجربی و در فناوری هم اثر خودش را نشان می‌دهد.»(۳) زمانی که در حوزه مفاهیم، مفهومی عمیق همچون جاذبه، به‏صورت مادی صرف تعریف می‌شود، نباید انتظار داشت که اندیشمندان ما به‏دنبال کشف افق بالاتری از جاذبه واقعی برآیند. در این حال طبیعی است که این مطلب تنها به‏عنوان یک موضوع از چند رساله محدود علمی در رشته‏های عرفانی‏ اعتقادی و نه یک موضوع گسترده و قابل‏ پژوهش - حتی در حوزه علوم تجربی و کاربردی - قلمداد شود. این نقص پیش از هر چیز، به نقص در مبانی فلسفی و مفاهیم منطقی مربوط می‏شود و تا این حوزه اصلاح نشود، سخن گفتن از دو حوزه ساختارها و محصولات که بحث فناوری و تمدن را دربرمی‏گیرد، فایده‏ای اساسی در پی نخواهد داشت.

● مفاهیم، پایگاه تفاهم اجتماعی‏

اصولاً اولین نقطه اتکای تمدن بشری مفاهیم است؛ چون که نقطه آغازین تفاهم اجتماعی و ابزار این تفاهم نیز مفاهیم است. انسان با این علامات و مفاهیم با دیگران ارتباط برقرار می‏کند؛ می‏آموزد و می‏آموزاند؛ بنیان جامعه را تعریف می‏کند و ساختار اجتماعی را می‏سازد. پس در یک کلام، با همین ابزار می‏توان پایگاه تفاهم اجتماعی را بنیان نهاد و همچون مدرنیته که چنین جایگاهی را در تمدن غرب به‏خود اختصاص داده است، با جهت‏گیری و ساماندهی و برنامه‏ریزی متفاوت - و اکنون با صبغه‏ای الهی - نوعی دیگر از تفاهم در حال شکل‌گیری است. برای تحقق این امر هیچ راهی جز جریان دادن ارزش‌های ناب الهی در دو حوزه تفکر و کاربرد وجود ندارد. تقوم وابستگی سه حوزه ارزش، بینش و دانش در عرصه مفاهیم، به‏عنوان نقطه شروع جامعه‏پردازی و مهندسی تمدن اسلامی، نویدبخش تأسیس یک ساختار اجتماعی کاملاً متفاوت با ساختار موجود است و بدون‏شک پس از طی دو مرحله تولید مفهوم و ایجاد یا بهینه‌سازی ساختار و از قِبَلِ تقوم این دو عرصه، خروجی متناسب با نظام ارزشی الهی در قالب «محصولات» می‏تواند فناوری و تمدن نوینی را به بشر ارزانی کند.

لازمه تحقق تمامی این مراحل بازنگری و بازآفرینی علوم انسانی نوین برمبنای اسلام ناب محمدی(ص) و کلام وحی است. قرآن کریم به کمتر از تجلی ایمان در عینیت رضایت نمی‏دهد و خداپرستی مُنْعَزَلْ در کنج دیر و صومعه را تأیید نمی‏کند. جامعه محیط ظهور خداپرستی است و مادامی که معنویّت منحصر به درون فرد گردد. نشانه تعبد اجتماعی نیز تبلور محصول نهایی بر پایه مفاهیم و ساختارهای الهی و گذر از دو مرحله مزبور است. این روند سه مرحله‏ای را تمدن مادی به ‏خوبی طی کرده است «گرچه امروزه به‏سبب فطرت‏گریزی، در آستانه سقوط قرار گرفته» و شاهد بوده و هستیم که چگونه توانسته است قرن‌ها سه حوزه ارزش، بینش و دانش مادی را ساماندهی کند و فناوری توانمندی را در جهت ارضای تمنیات نفسانی تولید نماید.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.