یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

موسیقی الکترونیک تحولی در آهنگ سازی


موسیقی برای همیشه عوض شده و ابزاری در عرصه آن پدید آمده اند كه عده ای را هیجان زده كرده و دیگران را به هراس انداخته است

دیوارهای‌ موسیقی‌ فرو ریخته‌اند و جریان‌ موسیقی‌ در گوشه‌ و كنار دنیا به‌ راه‌ افتاده‌ است‌. آهنگسازها بی‌آنكه‌ نیازی‌ به‌ دانستن‌ نت‌ و ابزار موسیقی‌ داشته‌ باشند، به محض‌ آنكه‌ آهنگی‌ به‌ ذهنشان‌ می‌رسد، آن‌ را اجرا و ضبط‌ می‌كنند. معلمهای‌ موسیقی‌، این‌ روزها ناچارند روشهای‌ قدیمی‌ تدریس‌ را كنار بگذارند و یكی‌ از این‌ سازهای‌ الكترونیكی‌ را بخرند و یا با افزایش‌ محبوبیت‌ این‌ سازها و بی‌نیازی‌ هنرجویان‌ به‌ شیوه‌های‌ قدیمی‌، در فقر دست‌ و پا بزنند. البته‌ كریستوفوری‌۲ هنگامی‌كه‌ «پیانوفورته‌۳» خود را اختراع‌ می‌كرد، ابداً تصورش‌ را هم‌ نمی‌كرد كه‌ دنیای‌ موسیقی‌ را تكان‌ خواهد داد. او فقط‌ به‌ زعم‌ خودش‌ داشت‌ سازی‌ جدید را اختراع‌ می‌كرد. در سالهای‌ ۱۷۰۰، مورخین‌ احتمالا برای‌ همگامی‌ با “موسیقی‌ جدیدی‌” كه‌ برای‌ پیانو نوشته‌ شده‌ بود، دچار مشكل‌ شده‌ بودند. هنگامی‌ كه‌ كریستوفوری‌ در سال‌ ۱۷۰۹، پیانو را عرضه‌ كرد، احتمالاً مورخین‌ موسیقی‌ تصور كردند این‌ بدعتی‌ است‌ كه‌ به زودی‌ از بین‌ خواهد رفت‌، چون‌ همیشه‌، «هارپ‌»ها و « ك لاویه‌»ها سازهای‌ واقعی‌ موسیقی‌ بوده‌اند.

ما این‌ امتیاز را نسبت‌ به‌ موسیقی‌دانهای‌ سالهای‌ ۱۷۰۰ داریم‌ كه‌ می‌توانیم‌ نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ گذشته‌ موسیقی‌ بیندازیم‌ و ببینیم‌ چه‌ پیش‌ آمد كه‌ ناگهان‌ در قرن‌ بیستم‌، تحولی‌ انفجاری‌ در موسیقی‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌.هر مرحله‌ یا هر «دوره‌» موسیقی‌، «نامی‌» یا دسته‌بندی‌ای‌ دارد: دوره‌های‌ باروك‌، كلاسیك‌، رومانتیك‌، امپرسیونیستی‌، نئوكلاسیك‌ و غیره‌. «دوره‌» در واقع‌ بیانگر سبك‌ یا فرم‌ موسیقی‌ است‌، ولی‌ چنانچه‌ به‌ هر یك‌ از این‌ دوره‌ها توجه‌ كنیم‌، به‌ آهنگسازانی‌ بر می‌خوریم‌ كه‌ سعی‌ داشته‌اند عرصهٔ موسیقی‌ را گسترش‌ بدهند و قوانین‌ موجود را بشكنند. آهنگسازها احساس‌ می‌كردند كه‌ فاصله‌ها دارند هر روز بیشتر می‌شوند و موسیقی‌ دوران‌ آنها، خسته‌ كننده‌ و كسالت‌بار شده‌ است‌. تنها چیزی‌ كه‌ برای‌ آنها باقی‌ مانده‌ بود، تكرار بود و تكرار و تنها كاری‌ كه‌ از دست‌ آنها برمی‌آمد، این‌ بود كه‌ قانونی‌ را در اینجا تغییر دهند و صدای‌ جدیدی‌ را درآنجا به‌ وجود بیاورند كه‌ چندان‌ تغییر مهمی‌ ایجاد نمی‌كرد. البته‌ موسیقی‌دانهای‌ محافظه‌ كار در مقابل‌ این‌ تغییرات‌ گوشهای‌ خود را می‌گرفتند و آنها را مسخره‌ می‌كردند و موسیقی‌ آنها را آشوبگرانه‌ می‌دانستند. امّا از آنجا كه‌ موسیقی‌دانها همیشه‌ انسانهای‌ خلاقی‌ بوده‌اند، اگر دنیا برایشان‌ كوچك‌ شود. اقمار جدیدی‌ را كشف‌ می‌كنند و بعد هم‌ ستاره‌های‌ تازه‌ای‌ را می‌آفریند!!

بتهوون‌. ساكسوفون۴ و گانگ‌۵ را به‌ اركستر افزود. شوبرت‌ مثل‌ یك‌ دیوانه‌، شروع‌ به‌ تغییر فواصل‌ كرد. واگنر با موسیقی‌، خشم‌ خود را علیه‌ جنگ‌ نشان‌ داد. برامس‌ از جنگ‌ علیه‌ واگنر استفاده‌ كرد. دبوسی‌ نغمات‌ موسیقی‌ شرق‌ را به‌ عاریت‌ گرفت‌ و نغمه‌های‌ جدیدی‌ را پدید آورد. اركسترهای‌ موسیقی‌ پیوسته‌ بزرگ‌تر و صدای‌ موسیقی‌، رساتر می‌شد. همچنین‌ طول‌ مدت‌ قطعات‌ موسیقی‌ نیز طولانی‌تر شده‌ بودند. نگاهی‌ به‌ آثار واگنر و یا ساتی۶ كه‌ فقط‌ از یكی‌ از آثارش‌، ۸۴۰ صدا شنیده‌ می‌شود، برای‌ روشن‌ كردن‌ این‌ نكته‌ كافی‌ است‌. البته‌ شوئنبرگ‌۷ را نیز نباید از یاد برد كه‌ معتقد بود ۱۲ نت‌ یك‌ اكتاو را می‌توان‌ با هر نظم‌ و ردیفی‌ نواخت‌ (البته‌ تا زمانی‌ كه‌ از قوانین‌ او پیروی‌ می‌شد!.)

سرانجام‌ در آستانه‌ قرن‌ بیستم‌ دیوارهای‌ قلمروهای‌ همه‌ این‌ دوره‌ها، فرو ریختند. قرن‌ صنعت‌، ماشین‌، علم‌، اینترنت‌ و جنگهای‌ هولناك‌ كه‌ همه‌ كره‌ زمین‌ را در برگرفتند، نیروی‌ اتمی‌، سفرهای‌ فضایی‌ و پرتاب‌ موشكها، فرا رسید. موسیقی‌ همیشه‌ محیطی‌ را كه‌ در آن‌ زاده‌ می‌شود، نشان‌ می‌دهد. تا این‌ زمان‌، موسیقی‌، صدای‌ پرنده‌ها و باد و اقیانوس‌ را منعكس‌ می‌كرد. اینك‌ صدای‌ ماشینها، هواپیماها، رادیوها و ماشینهای‌ چمن‌زنی‌ نیز به‌ محیط‌ ما افزوده‌ شده‌ بودند و ما برای‌ شنیدن‌ صدای‌ پرنده‌ها، باید گوشهایمان‌ را تیز می‌كردیم‌. محیط‌ زندگی‌ ما پر از سر و صدا، تخریب‌ و همهمه‌ است‌، بنابراین‌، موسیقی‌ نیز همین‌ محیط‌ را نشان‌ می‌دهد. موسیقی‌ قرن‌ بیستم‌ را ریاضی‌دانها و دانشمندان‌ و برنامه‌ریزان‌ كامپیوتر نوشتند و كمپانیهای‌ صفحه‌ پركنی‌، نوعی‌ از موسیقی‌ را كه‌ به‌ نظر آنها موسیقی‌ خوبی‌ بود، دیكته‌ كردند. دوران‌ هیجان‌انگیز و در عین‌ حال‌ هراس‌آور موسیقی‌ آغاز شده‌ بود. كسی‌ نمی‌دانست‌ موسیقی‌ در هزاره‌ بعد به‌ كدام‌ مسیر خواهد رفت‌.

موسیقی‌ دوران‌ ما، مرزهای‌ خود را به شدت‌ گسترده‌ كرده‌ و عملاً آنها را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ پشت‌ سر نهاده‌ است‌. موسیقی‌ الكترونیكی‌ كه‌ كمتر موسیقی‌دانی‌ در كتابها و كلاسهای‌ موسیقی‌ بر آن‌ تاكید می‌كرد و بیشتر به‌ تفنن‌ و بازیگوشی‌ شبیه‌ بود، با چنان‌ سرعت‌ حیرت‌انگیزی‌ بر تمامی‌ عرصه‌های‌ موسیقی‌ مسلط‌ شده‌ است‌ كه‌ دیگر، كسی‌ نمی‌تواند آن‌ را انكار كند. این‌ موسیقی‌، صداهایی‌ را در اختیار آهنگسازها قرار داده‌ است‌ كه‌ قبلاً تصورش‌ را هم‌ نمی‌كردند. آیا آنچه‌ از این‌ موسیقی‌ به‌ دست‌ خواهد آمد، نهایت‌ آمال‌ و بهشت‌ آهنگسازهاست‌؟ و یا ماشین‌ جایگزین‌ استعداد و الهام‌ خواهد شد و موسیقی‌ به تدریج‌ در همان‌ دام‌ تكرار و كسالتی‌ خواهد افتاد كه‌ پیشگامان‌ نخستین‌ این‌ موسیقی‌ در پی‌ رهایی‌ از آن‌ بودند؟

تنها آهنگسازان‌ جوان‌ هستند كه‌ می‌توانند در این‌ باره‌ تصمیم‌ بگیرند .

هربرت راسكول می‌گوید: «دست‌ آخر، اگر این‌ موسیقی‌ جواب‌ نداد، می‌توانیم‌ دو شاخه‌ ساز را از پریز بیرون‌ بكشیم‌!»

۱. Max Matthews

۲. Cristofori

۳. Pianoforte

۴. Saxophone

۵. gong

۶. Satie

۷. Schoenberg

هربرت راسکول



همچنین مشاهده کنید