جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شاعرانگی کلام از رهگذر نگاهی متفاوت


شاعرانگی کلام از رهگذر نگاهی متفاوت

بررسی مجموعه شعر «چهل کلید» سروده بیژن ارژن

چهل کلید عنوان مجموعه اشعاری است سروده بیژن ارژن شاعر کرمانشاهی کشورمان که در قالب رباعی، غزل و فراغزل گردآوری شده است. این مجموعه توسط انتشارات تکا (توسعه کتاب ایران) در شمارگان ۸۰۰۰ نسخه و با قیمت ۲۰۰۰ تومان روانه بازار کتاب گردیده است. بیژن ارژن از جمله شاعرانی است که در زمینه سرودن رباعی نوآوری هایی داشته است. علاوه بر سرایش رباعی در حوزه هایی چون قصیده و غزل نیز فعال است و «فراغزل» نیز از پیشنهادهای او در عرصه ادب معاصر است. از آثار اوست: پیراهنی از آه برایت دارم، ۱۳۷۷ (دفتر رباعی)، رنگ انار، ۱۳۸۲ (رباعی و غزل و فراغزل) و بی هم شدگان، ۱۳۸۴ (دفتر رباعی).

یکی از مضامین و موضوعاتی که امروزه موضوع اصلی و ویژه شاعران جوان قرارگرفته و در این باب طبع آزمایی ها و قلم فرسایی های زیادی شده است تبرک جستن دفتر شعر و تقدیم نمودن اشعار آن به آستان مبارک ائمه معصوم و پنج تن آل عباست. شعرای جوان در این باب در اوزان و قالبهای مختلفی عرض ارادت نموده اند و با زبانها و بیانهایی در خور ستایش و توجه این سنت ادبی را در کارنامه ادبی خود ثبت نموده و از خود به یادگار گذاشته اند. در این زمینه اکثر مدح و ستایشها و توصیفات در مدح و رثای سید و سالار شهیدان امام حسین(ع) و یاران وفادار ایشان و سپس در منقبت و بزرگداشت پیامبراکرم و دیگر ائمه معصوم (علیه السلام) آمده است. در این اثر نیز شاعر فصلی را به این مهم اختصاص داده است.

دفتر شعر چهل کلید شامل پنج فصل رباعی و در پایان کتاب بخشی به غزل و فراغزل اختصاص یافته است. فصل اول این مجموعه با عنوان (بازی قطار بچگی هامان آه) اشعاری با مضامین عامیانه است که گاه رنگ و بوی عارفانه و عاشقانه و اجتماعی به خود می گیرد و گاه نیز به شکل فانتزی و سمبولیک احساسات و عواطف و اندیشه شاعر را به مخاطب القاء می کند.

در این سروده ها گاه شاعر نوعی مضمون آفرینی و آشنایی زدایی محتوایی هم به کار برده است، منظور این است که این هنرمندیها نه در سطح زبان و تصویر بلکه در درونمایه شعر ظهور می کند. از این رو طنزهای پنهان و آشکار ابزارهای کار شاعر برای درونمایه های اجتماعی و انتقادی است. چنانچه وی توانسته است ابزارهای بیانی را مناسب با محتوای شعرش انتخاب نموده و نوعی هماهنگی صورت و محتوا در کارش دیده می شود. به عنوان نمونه در این سروده ها:

این عالم، مثل عالم اول نیست

غم هست ولی مثل غم اول نیست

این آن سیبی نیست که باید باشد

آدم هم دیگر آدم اول نیست!

آدم از چوب، سنگ یا آهن نیست

تنها کفش و کلاه و پیراهن نیست

بعد از یک عمر زندگی دانستم

این دنیا جای زندگی کردن نیست

فصل دوم این دفتر نیز با عنوان «این شعر چهار پایه کوتاهی است، دارای همان مضامین و اندیشه های اجتماعی، عارفانه، عاشقانه و عامیانه است که شاهد آنیم که شاعر در توصیف لحظه ای خاص و شاعرانه زندگی تواناست. بعضی حالات به ظاهر معمولی ولی سرشار از احساس را کشف می کند و به گونه ای ترسیم می کند که برای ما تازگی دارد. شاعر مهارتی خاص در شکار لحظه های ؛ناب شاعرانه دارد؛ شعر او تا حدود خوبی برخوردار است از کشف حالتهایی که یا بار عاطفی بسیار دارند و یا ارزش تصویری ویژه. این تصویرها غالبا تازه است و به نحوی خوب با عاطفه شاعر گره خورده است. در واقع این پیوند عاطفه و تخیل شاعر است که به شعر وی جان بخشیده است این تصویرها گاهی چنان ملموس و عینی اند که آدمی می تواند به خوبی آنها را در ذهن خویش تجسم کند:

خورشید مسافری که تنها می رفت

می رفت و به جست و جوی فردا می رفت

خورشید نبود، کرم شب تابی بود

از تپه سنگ پشت، بالا می رفت

افتاد ز دست خسته اش لیوانش

دستش افتاد و ریخت در او جانش

ماهی گیر پیر که تورش را داد

ماهی بخرد برای فرزندانش

فصل سوم این دفتر با عنوان «زیر باران کیسه سیمانی هست» شامل احساسات بارانی شاعر است در اشعار این فصل که حاصل نوعی چینش شاعرانه واژگان و درآمیختن احساسات و عواطف پنهان شاعرانه با آنهاست شاهد مضامین و معانی درخور توجه ای نمی باشیم و بیشتر شاعر به نوعی بازی با کلمات پرداخته تا مضمون پردازی و معنایابی در آنها؛ از این رو این سروده ها بیشتر جنبه تفننی و سرگرمی دارند و بار معنایی و محتوایی خاصی را به خود اختصاص نداده اند .

در فصل چهارم این دفتر با عنوان «از آن روزی که عاقبت می آید» بیژن ارژن با زبانی متفاوت و در قالب واژگانی تراش خورده احساسات و عواطف شاعرانه خود را در مورد موضوع جنگ و صلح و آزادی به نمایش گذاشته است. در این سروده ها که به نوعی متفاوت و ابتکاری می باشند شاعر با زبانی دیگر و نگاهی وسیع و جهانی حقایق ناگفته و گاه نامحسوس جنگ و عواقب ناخوشایند آن را به تصویر کشیده و توصیف می نماید:

تاریک شده ست جنگل آدم ها

آدم های کنار هم، یا تنها

دیروز درخت ها سه تار آوردند

امروز تفنگ بود و آتش، فردا...

پر می کردم سفره و آخورها را

پاک از خون، سنگ فرش و آجرها را

آن روز که شیرهای قیصر خوردند

زنده زنده گلادیاتورها

و فصل پنجم این دفتر با عنوان «حرف آخر پرنده به دوست نوشت» را ارژن تقدیم به ساحت مقدس و منور ائمه معصوم نموده است. در ابتدای این فصل شاعر احساسات و عواطف لطیف مذهبی خویش را به آستان کریمه حضرت زهرا(س) تقدیم نموده است.

فهیمه بافنده



همچنین مشاهده کنید