چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
کوتاه, جذاب, زیبا
اهدای جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۳ به آلیس مونرو، نویسنده کانادایی، تجلیلی است که خیلی از زمینهها را دربر میگیرد، ولی برای داستان کوتاه، دستاورد خاصی محسوب میشود، مخصوصا که پس از سالها به داستان کوتاه به عنوان ریشه اصلی رماننویسی نگریسته شده است.
ماه گذشته بود که ویلیام ترور، نویسنده کهنه کار همدوره آلیس مونرو، جایزه یک عمر داستان کوتاه نویسی «چارلزتون ـ چی چستر» را دریافت کرد و هفته گذشته هم سارا هال جایزه سالانه داستان کوتاه «بی بی سی» را از آن خود کرد. با این همه، هیچ چیز در حد و اندازه جایزه نوبل نیست، هم از نظر افتخار و هم دستاورد مالی قابل توجه (هشت میلیون کرون سوئد برابر با ۷۷۰ هزار یورو، به علاوه پیش بینی افزایش فروش در فهرست جهانی نشر)؛ از طرف دیگر مونرو می تواند به حق احساس غرور کند از این که اولین زن کانادایی (و سیزدهمین زن در جهان ) است که آکادمی نوبل به او جایزه داده است.
مونرو هشتاد و دو ساله که در فهرست های بخت های نوبل ۲۰۱۳ پس از «هاروکی موراکامی» رتبه دوم را داشت و از سوی آکادمی برای «داستانگویی موزون که مشخصه آن وضوح و واقعگرایی روان شناختی است»، مورد تحسین قرار گرفت، به فهرستی از نویسندگان می پیوندد که اگر بخواهیم به اجمال عنوانی برای آن بگذاریم باید بگوییم: «حقیقتا بزرگ ترین تولید کنندگان آثار ادبی.» ارنست همینگوی، ویلیام فالکنر، سائول بلوء، هارولد پینتر، خوزه ساراماگو، نادین گوردیمر، دوریس لیسینگ، تونی موریسون، و شیموس هینی فقید فقط چند نفر از نویسندگانی هستند که از سال ۱۹۰۱ مورد تمجید قرار گرفته اند.
از طرفی کتابفروش ها نیز نفس راحتی خواهند کشید، چون مونرو برای خریداران کتاب نام آشنا و محبوبی است، برعکس، شاید «ویسلاوا ژیمبورسکا»، برنده نوبل ادبی سال ۱۹۹۶ یا «مو ین»، برنده سال گذشته. همچنین تبریکاتی که به مونرو گفته شد، آن گونه که معمول است، با ادب و احترام ملایم نبود، بلکه با شعف و شادمانی بود: هموطن اش، «مارگارت ات وود»، بحث نوبل برای او را مطرح کرد و در چند دقیقه پس از انتشار خبر برنده شدن مونرو، تعداد قابل توجه دنبالگران خود در توییتر را با شوق و ذوق باخبر کرد؛ یکی از نویسندگان معروف هم او را به عنوان «استاد واقعی فرم داستان کوتاه» مورد تحسین قرار داد.
البته آلیس مونرو خودش اهل توییت کردن نیست؛ او به طور کلی در نقطه دوری در جنوب غربی «اونتاریو» که مکان وقوع ۱۵ جلد از کتاب های داستان اش است، زندگی می کند. مانند پیتر هیگز، یکی از برندگان نوبل در رشته فیزیک که هنگام گذراندن تعطیلات موبایل خود را خاموش کرده بود، پیدا کردن مونرو هم کار سختی بود: پیتر انگلوند، دبیر دائمی آکادمی سوئد، سرانجام مجبور شد روی پیام گیر تلفن او پیغام بگذارد.
در واقع، مونرو به همراه دخترش در «بریتیش کلمبیا» بود؛ دخترش او را صبح زود بیدار کرد تا خبر برنده شدن اش را به او بدهد. مونرو فروتن و متواضع که ظاهرا از توجه رسانه ها گیج و مستأصل شده بود، از طریق ناشرش (پنگوئن راندوم هاؤس) بیانیه ای صادر کرد و در آن گفت: «خیلی خوشحالم که بردن این جایزه باعث خوشنودی بسیاری از کانادایی ها خواهد شد. از این بابت هم خوشحالم که این جایزه باعث توجه بیشتر به نویسندگان کانادایی خواهد شد.»
اینها جملات مناسب و به جایی از مونرو است، کسی که داستان اش با کانادا شروع و با کانادا تمام می شود. (او اعلام کرده است که جدید ترین مجموعه داستانی اش به نام «زندگی عزیز» که سال ۲۰۱۲ منتشر شد، آخرین کتاب او خواهد بود.) اتوبیوگرافی، بیوگرافی و داستان، همگی در آثارش با هم ترکیب می شود؛ آثاری که ماجرای شان در دهکده هایی در بخش روستایی اونتاریو رخ می دهد، جایی که در آن بزرگ شد و اکنون در آنجا زندگی می کند.
آلیس مونرو با نام اصلی آلیس لیدلا و به عنوان بزرگ ترین در میان سه فرزند، دهم جولای ۱۹۳۱ در خارج از وینگهام از والدینی که از سمت پدری، اسکاتلندی تبار و از سمت مادری ایرلندی بودند، به دنیا آمد. پدرش از نوادگان جیمز هاگ (نویسنده مطرح) بود، ولی خود آلیس مونرو ادعا می کند که دنیای ادبیات هیچ نقشی در روند بزرگ شدن او نداشته است. مونرو در داستان کوتاه «دورنمای کاسل راک» (عنوان مجموعه ای منتشر شده در سال ۲۰۰۶) که اتوبیوگرافی ترین داستان او است، تاریخچه سفر خانواده لیدلا از اسکاتلند به «نووا اسکوتیا» را ردگیری می کند و همچنین به موفقیت کوتاه مدت والدین اش به عنوان صیاد خز روباه نقره ای در زمان رکود بزرگ اقتصادی (زمانی که این کسب و کار دچار رکود شد، آنها سراغ تجارت بوقلمون رفتند) و سال های شکل گیری خودش در دهه های ۴۰ و ۵۰ ، می پردازد. او در گفت وگویی که سال ۱۹۹۴ با فصلنامه «پاریس ریویو» انجام داد، گفت: «من هرگز مشکلی برای پیدا کردن مصالح داستانی ندارم و منتظر می مانم تا مصالح داستانی خودش پیدا شود و همیشه هم پیدا می شود. سر و کار داشتن با مصالحی که از آنها اشباع شدهام، برایم دردسرساز است.»
مونرو پیش از این سال ۱۹۸۰ نامزد جایزه بوکر و سال ۲۰۰۹ برنده جایزه بوکر بین المللی شده بود.
کاترین تیلور
دیلی تلگراف
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست