پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

سكته صنعتی در آغوش سند استراتژی


این یك سناریوی خواندنی است سناریویی با بیش از یكصد و پنجاه سال سابقه كه هنوز هم در پیچ كوچه ای بن بست درجا می زند

حالا دیگر همه می توانند داستان های شنیدنی از صنعت ایرانی تعریف كنند. داستان هایی از جنس قطعه های هزار و یك شب كه گره ای محكم با افسانه های باستانی داشته اند.«ما می خواهیم صنعتی شویم» این شعار همین دیروز یا فردایی نیست كه مدیران تصمیم گیر صنعت كشور هر روز تیراژ خطوط تولیدی خودرو را افزایش دادند و در بلندگوهای تبلیغاتی از انسجام صنعت ایرانی سخن گفتند. ماجرای صنعتی شدن قصه تلخ تاریخ اقتصادی ایران است كه همواره از نداشتن فرهنگ تولیدی و نبود اندیشه صنعتی به دور خود چرخ زده است. حالا تنها دو دهه است كه برنامه های الوان و فاقد ضمانت اجرایی برای عبور از پیچ مرگ صنعتی نوشته می شود روزگاری پیش از این هم صنعتگران آریایی بسیار دویده اند تا تابوی صنعتی را بر سر در اقتصاد كشور میخ كنند.این تلاش تا حدی بوده است كه امروز به تولیدكنندگان بخش های خصوصی و صنعتگران خارج از چارچوب حاكمیت لقب «مجنون» و یا از جان گذشتگان اقتصادی را می بخشند. این تراژدی و نامگذاری جدید واقعی ترین تصویر از فضای صنعتی ایران است. فضایی كه در آن محیط اجتماعی درست در جهت مخالف صنعت شكل گرفته است و هنوز هم در آن حجره نشینان و دلالان سایه ای رنگ اقتصاد از عزت و احترامی دور از ذهن برخوردار هستند. باید این تمثیل ها را باور كرد. به غیر از این دیگر نمی توان به راحتی عكسی از این جریان تولیدی برای آرشیو تاریخ ثبت كرد. اینجا ایران است. همان جایی كه روزی امیركبیر را رگ زدند چون ذهنیتی صنعتی داشت و امروز اندیشمندان صنعتی را سنگ می زنند چون تنها خواسته اند كه راهبری مطابق و هماهنگ با دنیای واقعی و به دور از نوستالژی غیرعقلانی برای صنعت كشور تدوین كنند.واقعیت ما، واقعیتی ایرانی و بومی شده است. حقیقتی كه كندوكاو در آن دنیایی از تجربه های جدید را پیش روی جهانیان قرار می دهد. تجربیاتی كه البته می تواند مورد استفاده كسانی قرار بگیرد كه بیشتر از هر پدیده ای در پی انتحار اقتصادی و چرخش منفی صنعتی هستند. كافی است تا جریان طراحی استراتژی صنعت را یك بار دیگر مرور كنیم. ۴ سال پیش همان تیم معروف تدوین كنندگان برنامه های توسعه با سفارشی از سوی ساختمان اصلی صنعت كشور استراتژی توسعه صنعت را تدوین كردند. در دهم تیرماه ۱۳۸۱ تمامی چهره های صنعتی در سالنی بزرگ گوش تا گوش یكدیگر تكیه دادند و رئیس جمهور اصلاح طلب ایرانی لوحی را به رسم یادبود به مسئول تدوین این راهبرد هدیه كرد. در آن روز اسحاق جهانگیری وزیر صنایع آنقدر خوشحال بود كه با خنده به نمایندگان رسانه های ارتباطی بزم صنعتی و پایان دوره سكوت تولید ایرانی را نوید داد. اما این پایان ماجرا نبود. یك پائیز گذشت و ۱۰ نفر از اساتید نام آشنای اقتصاد محافظه كاری با انتشار بیانیه ای این استراتژی را تسلیم در مقابل اتوپیای غربی معرفی كردند. از آن پس كتابچه قطور راهبرد صنعت ایرانی به محاق رفت. چند سال گروهی از كارشناسان اقتصادی با صرف هزینه چند صد میلیون تومانی یك استراژی را تدوین كردند و تنها در عرض چند روز تعداد دیگری از حاضرین در میدان سیاست و اقتصاد كشور خطی قرمز به روی آن كشیدند. تمام این ماجرا حالا دیگر بیش از ۴ سال است كه وقت نه چندان گرانبهای اقتصاد ایران را پر كرده است. به تازگی از سوی وزارت صنایع اعلام شده كه در راستای سندهای بخشی برنامه چهارم، سند توسعه صنعتی تا پایان امسال به مجلس می رود تا با تبدیل به قانون، تكلیف مسیرهای عبوری صنعت مشخص شود، فارغ از این كه تكیه ای بر تجربه قبلی و كاركرد گروه اساتید دانشكده اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف داشته باشد. اگر روزی مدیران صنعتی، استراتژی توسعه صنعت كشور را تنها راه ختم به خیر شدن این كاروان یكصد و پنجاه ساله می دانستند امروز نه آنچنان آشكار، اما با دیالوگی كه تمام تولیدكنندگان كشور توان درك آن را داشته باشند از خداحافظی با استراتژی سخن می گویند. البته این موضوع را نباید فراموش كرد كه سند دكتر نیلی و رفقای اقتصادی اش وحی صنعتی و تنها طناب نجات سرطان اقتصاد _ صنعتی ایران نیست اما به طور حتم تنها مستند منسجمی است كه توانسته نقاشی های سنتی اقتصاد و اندیشه های واپس گرای صنعتی را دور بزند و با توجه به مفاهیم نوین صنعتی راه حلی برای خروج از این بن بست بحران زده ارائه دهد. این در واقع درست نقطه عطف این سند است. حضور در ظرف جهانی شدن و طراحی استراتژی خاصی مطابق با تحركات جهانی سكوی پرتاب سند تیم صنعتی شریف است كه از همین ناحیه با مقاومت و مخالفت بسیار شدید رادیكالیسم اقتصادی مواجه شده است. آن هم در شرایطی كه جهان توسعه یافته با سرعتی نزدیك با سرعت نور در حال حركت به سمت آخرین ایستگاه صنعتی شدن است. ولی در اینجا، پایتخت تنش های سیاسی در محیط های خانوادگی اقتدار، سند صنعتی در هاله ای از بده بستان های سیاسی گرفتار آمده است و درست در جهت عكس سرعت صنعتگران جهانی، تصمیم گیران ایرانی مدت زمانی است كه در یك ایستایی كامل بر سر اجرا یا عدم اجرای آن برای یكدیگر خط و نشان می كشند. افتخار دنیای توسعه یافته دستیابی به صنعت نوین و استراتژی های مدرن صنعتی است. پدیده هایی كه صنعت را تبدیل به یك جریان كاملاً بدون وزن و دارای ارزش تبدیل كرده است. صنعت هزاره سوم به اندازه جعبه ای كوچك وزن دارد اما می تواند جعبه جهانی را تكان دهد. صنعت نرم افزاری و تولید برون مرزی سنجاق سینه جهان توسعه یافته است. سندهای راهبردی برای چنین ظرف هایی نیز با یك چرخش ۱۸۰ درجه ای شكلی دیگر از برنامه نویسی صنعتی را به نمایش گذاشته است. سند استراتژی صنعت ایرانی از این منظر یك سند سنتی است. سندی كه می خواهد توسعه صنعتی را به وسیله سال های ۸۰ و ۹۰ میلادی برای ایران اجرایی كند اما با سدی بزرگ به نام رادیكالیسم اقتصادی برخورد كرده است. سدی كه می تواند بزرگترین متولی صنعت كشور را به جایی بكشاند كه از خیر سرمایه گذاری كلان خود و تدوین استراتژی صنعتی بگذرد و غیرمستقیم بگوید هر آنچه كه حالا مورد ادعای محافظه كاران اقتصادی كشور است. تا به اینجای كار ما چندین قدم بزرگ از جهان توسعه یافته دورتر هستیم اما با دلی قرص و خیالی آسوده سال ها را از پی هم عبور می دهیم بدون آنكه در نهایت مثقالی عایدی قابل توجه در این كارنامه ۱۵۰ ساله ثبت شود.دنیا بسیار بزرگ شده است. صنعت توسعه یافته ها به كلی شكلی جدید را به روی پرده كشیده است. صنعت ما در جهان «صنعت بدون وزن» هر روز چاق تر می شود و حالا انگاری همان دورانی است كه صنیع الدوله ها را به خاطر اندیشه صنعتی به میخ می كشیدند. بدون تعارف باید پذیرفت كه مشكل صنعت ایرانی فرهنگ حجره نشینی و نبود اندیشه صنعتی است. اتفاقی كه در قالب جناح های مختلف اجتماعی شكل گرفته است و آیا این داستان واقعی ترین تراژدی صنعت كشور نیست.