جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اسلامی سازی علم


اسلامی سازی علم

جهان بینی علمی مدرن غرب, كه از عصر روشنگری, اصلاحات و انقلاب علمی قرن هفدهم سر بر آورده است, اكنون در اغلب نقاط دنیا قدرت یافته است

جهان‌بینی علمی مدرن غرب، كه از عصر روشنگری، اصلاحات و انقلاب علمی قرن هفدهم سر بر آورده است، اكنون در اغلب نقاط دنیا قدرت یافته است. این قدرت عمدتاً با پیشرفت‌های تكنولوژیكی به‌دست آمده است كه توهمی از حقیقت آفریده‌اند؛ دور از حقیقت اصلی، با چنان وجهه‌ی نیرومندی كه در نظر اغلب انسان‌ها، شگفتی دستاوردهای تكنولوژیكی مدرن هم‌چون معجزه به‌نظر می‌آید: انتقال آنی صدا بین قاره‌ها، گزارش زنده رویدادها به محض آنكه كیلومترها دورتر اتفاق می‌افتند، سفر به سیارات دور دست و امثالهم، همگی ثمرات توسعه و پیشرفتی هستند كه دگرگونی بنیادین در جهان‌بینی پیشگامان تفكر علمی مدرن، آن‌ها را ممكن كرده است. امروزه، علم تنها به مطالعه‌ی طبیعت محدود نمی‌شود، بلكه می‌كوشد تا پایه‌های هستی‌شناسی سنتی دانش را نیز دگرگون كند.

این تعدی و درازدستی علم در حوزه‌ای كه از گذشته در اختیار دین بوده است، به مجادلاتی در مورد ارتباط بین علم و دین، نقاط اشتراك و افتراق و دیگرموضوعات مرتبط منجر شده است. این پرسش‌ها همواره توسط پیروان ادیان مختلف مورد بحث قرار گرفته و می‌گیرد، و این در حالی است كه همراه با پیشرفت‌های چشمگیر علمی به‌ویژه در حوزه‌هایی همچون بیوتكنولوژی، جنین‌شناسی و مهندسی ژنتیك، علم همچنان به تعدی بیشتر و بیشتر به نظام‌های اعتقادی انسان معاصر ادامه می‌دهد. این مشاجرات بحث‌های صرفاً فلسفی نیستند، بلكه موضوعاتی مرتبط با زندگی واقعی انسان‌ها هستند؛ موضوعاتی كه طرح ‌آن‌ها، انسان‌ها را به سمت گزینش‌هایی سوق می‌دهد كه بر بنیادی‌ترین ابعاد هستی او تأثیر می‌گذارند. دانش مدرن همراه با خود نظام اقتصادی جدیدی آفریده است كه در آن جایی برای خدا وجود ندارد. این نظام اعتقادی همراه با تمام ارزش‌ها و اصول اخلاقی خاص خود، در تلاش برای ایجاد یك جهان‌بینی مدرن در رقابت و تقابل با جهان‌بینی الهی است.

از آغاز بحث‌های مطرح‌شده در مورد ارتباط میان اسلام و علم نوین، بیش از صد سال می‌گذرد. ارنست‌ رنان (وفات ۱۸۹۲) را می‌توان نخستین اندیشمندی دانست كه بحث میان اسلام و علم را با هدف تهاجم به اسلام در سال ۱۸۸۳ مطرح كرد. پاسخ جمال‌الدین افغانی (وفات ۱۸۸۷) به ادعای رنان، نخستین پاسخ دنیای اسلام به جهان‌بینی علمی مدرن بود. با طرح چنین بحث‌هایی بود كه تا سازگاری میان اسلام و علم به‌معنای جدید آن، نمایان شد. از آن پس، بحث بسیار پیچیده شد. در طول نیمه دوم قرن بیستم، ارتباط اسلام نه فقط با علم، بلكه با كلیت دانش مدرن با تمام متدولوژی‌ها و مفروضاتش، به یك كانون جدل تبدیل شد. دیدگاههای مطرح‌شده در این بحث‌ها بسیاری از مفاهیم بنیادی اسلام را زیر سوال برده و درصدد دگرگونی یا تضعیف آن‌ها برمی‌آید. از همین روست كه ادامه چنین مشاجراتی می‌تواند پیامدهای گسترده و دور از انتظاری به همراه داشته باشد.

تا آنجا كه این بحث، دیگر یك فراغت یا تفریح فلسفی برای دانشمندان مسلمان به‌شمار نمی‌آید. آنچه مشهود است اینست كه قدرت علم نوین، تنها به صدا و تصاویری كه با استفاده از فناوری‌های جدید به منازل میلیون‌ها مسلمان تحمیل می‌شود، محدود نیست؛ بلكه گونه‌های بی‌شمار آن روزبه‌روز و به صورتی عمیق‌تر در بسیاری از تاروپودهای نظام‌های اعتقادی اسلام، رخنه می‌كند: علم مدرن تنها در صدد آن نیست كه پاسخی به پدیده‌های فیزیكی بدهد، بلكه علاوه‌بر آن‌ها، می‌كوشد تا "پاسخ‌هایی" به دكترین‌های بنیادینی كه منشا و سرنوشت عالم و زندگی بشر را بیان می‌كنند، ارائه دهد. لیف اشترن‌ برگ نخستین اندیشمندی بود كه گزارش جامعی از مشاجرات اخیر میان اسلام و علم را در كتاب خود، ارائه كرد. او با نگرشی تحلیلی و تجویزی و با بیانی شیوا، اندیشه و هدف خود را از طرح این بحث‌ها، به تفصیل توضیح داده و با توصیف و تحلیل دیدگاههای مختلف در این زمینه‌، ابعاد این بحث‌ها را به‌روشنی نشان می‌دهد. "ضیاءالدین سردار"، "سیدحسین نصر" ، "موریس بوكایله" و "اسماعیل الفاروقی" چهار اندیشمندی هستند كه آرا و نظریات آن‌ها در چهار بخش این كتاب به‌طور جداگانه مطرح شده است. در هر یك از این بخش‌ها نویسنده می‌كوشد با طرح دیدگاههای مختلف و ساختارهای مربوط به آن‌ها و با به‌كارگیری عناوین و موضوعات مشابه، تحلیلی ساده از دیدگاههای رقیب ارائه دهد. نویسنده با این اندیشمندان یا پیروان آن‌ها، ملاقات كرده و از این طریق به اطلاعات روزآمدی از زندگی و آثار آن‌ها دست یافته است.

لیف اشترن ‌برگ در این كتاب تنها به طرح این مشاجرات اكتفا نمی‌كند، بلكه می‌كوشد با در نظر گرفتن بستر تاریخی ارائه این دیدگاهها و ایده‌ها، ارتباط میان این مباحث و پدیده در حال ظهور "مدرنتیه اسلامی" برقرار كند. او با بررسی آثار نوشتاری و سخنرانی‌های این اندیشمندان و نقدهایی كه بر این آثار نگاشته شده، ایده‌های هر یك از آن‌ها را معرفی كرده و به بحث می‌گذارد. او به دلیلی نامعلوم، نظرات ضیاالدین سردار (متولد ۱۹۵۱) و تعداد اندكی از دیگر اندیشمندان و متفكران كه نظرات مشابهی را مطرح كرده‌اند، مقدم دانسته و در ابتدای كتاب خود در بخشی با عنوان "نگاهی دیگر به اسلام: سردار و اجمالیون" بیان می‌كند. او به شرح آثار اولیه سردار همراه با یادداشت‌های مختصری در مورد منور احمد انیس، مریل وین ریویس، س. پرویز منصور و جروم آر. راوتز می‌پردازد. سردار به مدت ۲ سال (۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹) با مركز تحقیقات حج در جده همكاری می‌كرد و در اوایل سال ۱۹۸۰ برای مدتی به‌عنوان مدیر مركز مطالعات سیاست و آینده در دانشگاه شرق ـ غرب شیكاگو مشغول شد و اكنون نیز استادپروازی سیاست علوم و تكنولوژی دانشگاه میدل‌سكس انگلستان است.

ولی او با وجود این مسئولیت‌ها تا آنجا كه حرفه‌اش اجازه داده است، خارج از موسسات رسمی فعالیت كرده و مسیرهای آزاد و مستقلی را برای ابراز نظراتش دنبال می‌كند. با بیرون ماندن از موسسات علمی و سایر مجامع رسمی، وی توانسته است با دیدی بهتر مشكلات علم و دنیای اسلام را نظاره كند. این امر او را قادر ساخته است كه یك تحلیل منحصر به فرد از مشكلاتی كه هم با بعد ایدئولوژیكی و هم با بعد عملی علم در دنیای اسلام پیوند خورده است، ارائه دهد. انتقادهای تند و شدید وی از موسسات متحجر و طرز تفكر شایع در دنیای اسلام، نیز از استقلال وی حكایت می‌كند.

در دهه ۱۹۸۰، گروه نامنسجم سردار و همكارانش، واژه‌ی "اجمالی" را به‌عنوان سمبل ایده‌ها و رهیافت‌هایشان در مورد موضوعات مربوط به بحث، انتخاب كردند. این واژه كه از دیوان شمس مولانا اقتباس شده است، در جهت انعكاس ماهیت كل‌نگرانه رهیافت‌های این گروه به‌كار می‌رود. دیدگاه "اجمالی" با این نگرش كه غرب (تمدنش، فرهنگش، اقتصادش و قدرت نظامی‌اش) تهدیدی برای دنیای اسلام به‌شمار می‌رود، تعریف می‌شود. این گروه ادعای جهان‌شمولی ایده‌ها را، كه به‌وسیله تمدن غربی ابراز شده است، تهدیدی برای جهان‌بینی اسلامی می‌داند و به علم و تكنولوژی غربی به ایده ابزاری برای ترویج اقتصاد و تمایلات سیاسی غرب می‌نگرد. این آگاهی‌های سردار در آثار او كه دامنه‌ی وسیعی از موضوعات، شامل علم، تكنولوژی، مباحث توسعه، فرهنگ و آینده‌پژوهی را در بر دارد، نمایان است.

او می‌داند كه طی مدت توسعه این بحث در باب اسلام و علم، "علم اسلامی" با مسایل و مشكلاتی مواجه شده است، چون مبلغانی كه ایده اسلامی‌شدن علم را ترویج می‌كردند، مفروضات و ذهنیت‌های مختلفی داشتند. از نگاه سردار، علم به عالم و جهان‌بینی‌اش مرتبط است. برای او، علم یك فعالیت یا پدیده عینی نیست، بلكه یك فعالیت فرهنگی است. به‌نظر او علم مدرن عمیقاً در تمدن غرب ریشه دوانده است كه آن نیز به نوبه خود تهدیدی برای تمدن و فرهنگ اسلامی به‌شمار می‌آید. سردار در "سیری در علم اسلامی" (۱۹۸۹) می‌نویسد: "دیدگاه اجمالی مشابه دیدگاه غزالی است." و نیز می‌نویسد: "اساس تفكر اجمالی، بازسازی، پیچیدگی و ارتباطات بینابینی است". سردار و دیگر اعضای گروه اجمالیون، اخیراً بیشتر از تلویزیون به‌عنوان ابزار اظهار ایده‌هایشان استفاده كرده‌اند. مكان فعالیت‌های آن‌ها هم در طی روند این بحث جابجا شده است و اكنون تقریباً در مالزی مستقر شده‌اند.

همچنین تغییراتی هم در علایق خود سردار ایجاد شده است: او اكنون بیشتر به پسامدرنیسم، نژادپرستی، آینده‌پژوهی و روابط اسلام و مسیحیت علاقمند شده است. در بحث اسلامی‌كردن علم، سید حسین نصر (متولد ۱۹۳۳) سرشناس‌ترین روشنفكر دانشگاهی است كه مفهوم "علم مقدس" را بیان كرده است. وی بیش از بیست كتاب به زبان انگلیسی و بسیاری دیگر نیز به زبان فارسی تألیف كرده است. نصر در تهران متولد شد؛ اكنون نیز در قید حیات است و در ایالات متحده تدریس می‌كند. پروفسور نصر بی‌وقفه از تجدید ساختار تفكر علمی اسلامی برمبنای دانش مكشوف جانبداری كرده است. كتاب‌های متعدد وی می‌كوشد تا شالوده فلسفی یك علم مقدس را ترسیم كند. علمی كه برپایه طبیعت غالب بنا نمی‌شود، اما می‌كوشد در مرزهای قوانین الهی عمل كند. خطوط اصلی نظرات نصر الهام‌گرفته از گستره وسیعی از دیدگاهها، از دكترین‌های صوفیانه سنتی گرفته تا نظرات سنت‌گرایان فرانسوی نظیر رنه‌گنون (وفات ۱۹۵۱) و فریجوف شوان است.

نویسنده: مظفر اقبال

مترجم: مهندس سیاوش ملكی‌فر


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.