جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
داستان دو دیپلمات
۱) مجادله جواد لاریجانی و علی اکبر ولایتی
علیاكبر ولایتی و محمد جواد اردشیر لاریجانی چگونه در مسیر دیپلماسی گام نهادند؟
رابطه علیاكبر ولایتی و محمد جواد لاریجانی را گویی جرقهای كافی بود تا هر یك بر آتش اختلافات خود با دیگری بدمد و اسرار دیگری هویدا سازد؛ گویی این زخم كهنه را زمانی لازم بود تا سر، باز كند و بیرون بریزد.
یك گفتار و یك نوشتار از علی اكبر ولایتی و دو نوشتار از محمد جواد لاریجانی، چه اسرار كه نهان نساخت و چه اخبار مگو را كه عمومی نكرد و چه پردهها كه از زندگی آنها بالا نبرد. داستان این منازعه اما اهمیتش از آن روی فراوان بود كه محمد جواد لاریجانی و علی اكبر ولایتی، نه دو سیاستمدار تازه از راهرسیده كه دو دیپلمات كهنهكار ایرانی بودند؛ با سابقهای به قدمت عمر ۳۰ ساله جمهوری اسلامی. اكنون اما داستان زندگی این دو دیپلمات را به روایت باید نشست؛ در زمانهای كه آن دو تیشه بر ریشه خود میزنند و چه بسا خود نیز فراموش كردهاند كه چگونه برای سه دهه مسیر ناهموار سیاست را با كیاست مداوم خویش هموار كردند و راه صعود خویش در آسمان دیپلماسی كشور را گشودند. داستان دو دیپلمات را دوباره مرور باید كرد.
۱) محمد جواد اردشیر لاریجانی؛ دیپلمات لیبرال اما محافظهكار
«آقای لاریجانی بیدلیل به آن طرف (جناح راست) رفت، البته این طرف (جناح چپ) او را راه نمیدهند... آن طرف او را به لحاظ پرنسیپ نه به لحاظ عقیده راه میدهند و این طرف به لحاظ عقیده به او راه میدهند و نه از لحاظ پرنسیپ. او بین عقیده و پرنسیپ، پرنسیپ خود را انتخاب كرده است.»(۱)
چنین توصیف و تصویری را شش سال پیشتر عباس عبدی، سیاستمدار چپگرای ایرانی مطرح كرد، در گفتوگویی با یك طنزنویس مشهور ایران و آنگاهی كه طنزنویس گفتوگو، نظر این سیاستمدار را در خصوص دیپلماتی میپرسید كه غربیها «كسینجر ایرانی» مینامندش: محمد جواد اردشیر لاریجانی.
محمد جواد لاریجانی، سیاست مردی كه در این سالها گاه در پرده مانده و گاه از پرده برون آمده است، كمتر سخنی میگوید كه خبرساز نشود. یكبار سال ۱۳۶۸ است كه فتوای قتل سلمان رشدی صادر میشود و او اما میگوید: «دولت ایران نقشی در اجرای حكم اعدام سلمان رشدی ندارد.» بار دیگر نیز همزمان با نو شدن لباس دیپلماسی ایران در ماجرای هستهای و در پس روی كار آمدن محمود احمدینژاد است كه او ظاهر میشود تا بگوید: «از ابتدا اشتباه بود كه به مذاكره با سه كشور اروپایی با تمدن وحشی انگلیسی و فرانسه و آلمان نشستیم.» باری نیز چندی پیشتر تابوی سخن را در گفتوگو با روزنامه اسراییلی اورشلیم پست بود كه شكست تا بگوید: «اگر برای مصالح ملت لازم باشد، در قعر جهنم هم مذاكره میكنیم.» و البته نمیتوان فراموش كرد گفتوگوی صریح و بیپرده او را با نیك براون انگلیسی در گرماگرم رقابتها بر سر كسب كرسی ریاست جمهوری در انتخابات سال ۱۳۷۶.
بدین ترتیب در پس مواضع رنگارنگ محمد جواد لاریجانی در این سالهاست كه میتوان او را مرد هزار چهره نامید؛ سیاستمردی كه در نقطه تلاقی سیاست و دیپلماسی حركت میكند و از همین روی تمییز مصلحتگوییهای او از حقیقتگوییهایش، چندان ممكن به نظر نمیرسد. داستان، داستان مرد هزارچهره است: مردی كه یك دیپلمات است و پیش از آن اما یك ریاضیدان؛ درس حوزه خوانده است و اما سودای فلسفه دارد، در پی فلسفهای اسلامی و بومی میدود و اما خود را لیبرال میخواند. تحصیلكرده غرب و علوم غربی است اما علیه غرب و علوم غربی نیز گاه سخن میگوید؛ همه اینها هست و هیچیك اما نیست. داستان ما آیا داستان مرد هزارچهره نیست؟
محمد جواد لاریجانی فرزند میرزا هاشم آملی است؛ آیتاللهی كه زاده روستای پردمه لاریجان از توابع شهرستان آمل و در استان مازندران است و در سال ۱۳۱۱ (در ۲۸ سالگی) در حالی كه درجه اجتهاد خود را از آیتالله حائری یزدی در دست دارد، راهی نجف اشرف میشود. روحانیای كه ۳۰ سال را در نجف میماند تا فقیهی كامل شود. میرزا هاشم آملی اما در سال ۱۳۴۰ در حالی به ایران بازگشت كه فرزندان ذكور احاطهاش كرده بودند؛ علی، صادق، فاضل و محمدجواد. فرزندان آیتالله را البته مادری آیتاللهزاده نیز بود كه مادرشان دختر آیتالله حاج سید محسن اشرفی بود.
میرزا هاشم آملی اما آنگاهی به ایران آمد كه فرزندانش یك به یك لباس روحانیت بر تن دوختند و آداب فقاهت آموختند. محمد جواد اكنون یك روحانی جوان بود كه در بازگشت به ایران راهی دانشگاه صنعتی آریامهر میشد تا «مهندسی الكرونیك» بخواند. او پس از تحصیل روحانیت و علمانیت چه بسا در كار مهندسی فرهنگی بود كه راهی فرنگ شد؛ به كالیفرنیا رفت و وارد دانشگاه بركلی شد تا دكتر ریاضی شود و نقابی دیگر بر چهره كشد. انقلاب پیروز شده بود كه محمد جواد اردشیر لاریجانی به ایران آمد و در كار سیاست شد.
از اولین مشاغل او در آغاز دهه ۶۰، نمایندگی آیتالله موسوی اردبیلی، رییس دیوان عالی كشور، بود در شورای سرپرستی صداو سیما. محمد جواد لاریجانی در میانه عهدهداری این سمت، برای یك روز نیز بر صندلی ریاست سازمان صدا و سیما نشست. سیام تیرماه ۱۳۶۲ بود كه در پی اختلافاتی میان شورای سرپرستی سازمان و ریاست آن، محمد هاشمی از مدیرعاملی صدا و سیما عزل شد و حسن روحانی نماینده پارلمان در شورای سرپرستی، بر صندلی او نشست. ظهر اما به شب. رسیده بود كه خبر استعفای محمد هاشمی با اعلام خبر سرپرستی موقت محمد جواد لاریجانی بر سازمان صدا و سیما همرا شد! ماجرایی كه اكبر هاشمی رفسنجانی شنیدن خبر آن را در خاطرات روزانهاش چنین ثبت كرده است: «تعجب كردم، آقای موسوی اردبیلی تلفنی كردند و گفتند امام عصبانی شدهاند و دستور دادهاند فورا شورای سرپرستی عزل شوند. احمد آقا هم تلفنی همین را گفتند. من گفتم دخالت نمیكنم. آقای روحانی وقت خواست.»(۲)
شبی گذشت، حسن روحانی به دیدار اكبرهاشمی برود و از ریشه اختلافات شورا با محمد هاشمی بگوید در حالی كه همان روز به روایت هاشمی رفسنجانی: «احمد آقا آمد و جریان ناراحتی امام از عزل محمد را گفت و اضافه كرد كه امام معتقدند قانون اساسی معنایش این نیست كه سه قوه در اداره صداوسیما شركت كنند و تاكید داشت كه من به آقایان زوارهای و روحانی (نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صدا و سیما) بگویم (از شورای سرپرستی) استعفا دهند.»(۳)
امام وارد ماجرا شده بود و گویی همین كافی بود تا تلاش محمد جواد لاریجانی برای ملاقات و گفتوگو با اكبر هاشمی رفسنجانی ناكام بماند. راهها برای دیدار و مذاكره با آیتالله نیز بسته بود كه شورای سرپرستان از استعفای خود سخن گفتند و نامهای نیز به رهبر انقلاب نوشتند. بخت یار محمد جواد لاریجانی نبود و بدین ترتیب او كامی از ریاست خود بر صدا و سیما نگرفت و بازگشت. «اخوی محمد» به دستور امام، تار از پود ریاست او برید.
علی اكبر ولایتی، نخست وزیر ایران نشد اما وزیری امور خارجه در كابینه میرحسین را عهدهدار شد. اكنون محمد جواد لاریجانی، سیاستمرد از فرنگ بازگشته نیز، راهی دستگاهی رابطه با فرنگیان میشد و لباس معاونت وزارت بر تن میكرد؛ محمد جواد لاریجانی معاون علی اكبر ولایتی شد و به دستان او بود كه سنگ بنای «دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه» گذاشته شد. اختلافات اما وزیر و معاون را از یكدیگر جدا ساخت. اگر چه اكنون ولایتی آن جدایی را بر مدار توصیه وزارت اطلاعات تعریف میكند و جواد لاریجانی اما از قهر و خروج خود سخن میگوید. جواد لاریجانی از دولت برید و جانب پارلمان را گرفت. او نماینده چهارمین مجلس ایران شد؛ مجلسی كه ریاست آن با سیاستمدار همسو، علی اكبر ناطق نوری بود. اینچنین شد كه او خشت پژوهشگاهی دیگر را نیز گذاشت تا سیاستمداری موسس نام بگیرد.
محمد جواد لاریجانی خشت اول «مركز پژوهشهای مجلس» را گذاشت؛ مركزی كه چه بسا فواید آن بسی بیشتر از تصویر سادهدلافهای است كه رئیس وقت باز میگوید: «آنگاهی كه علیاكبر ناطقنوری از مشاورههای این مركز برای نخستین سخنرانی خود در باب «سنگ در جهانبینی اسلام» یا در كنگره «دامپزشكها» یاد میكند. كه علیاكبر ناطقنوری اكنون خرسند از آن است كه با مشاورت این مركز در نمایشگاهی درباره انواع سنگ و فرآوردهها و صادرات آن سخن گفت و به تبعش وزیر صنایع و معادن عربستان كه در نمایشگاه حضور داشت به دوستان ما گفته بود كه آقای ناطق از متخصصین بهتر حرف زد.»(۴) كه علیاكبر ناطقنوری اكنون سخنرانیای از خود در كنگره دامپزشكها را به یاد میآورد و اینكه در نتیجه مشاورههای این مركز او توانسته بود از بیماریهای دامی و بیماریهای مشترك انسان و حیوان در سخنرانیاش بگوید و كارشناسان حاضر را انگشت در دهان تحیر بگذارد.(۵)
محمد جواد لاریجانی اما در كسوت معاونت وزارت خارجه به یك دیپلمات تبدیل شده بود و بدین ترتیب او اكنون در خانه ملت نه صرفا یك وكیل بوروكرات كه یك دیپلمات آماده به یراق بود.
اینچنین بود كه او اكنون پا به ركاب مقام ریاست، راهی فرنگ میشد تا چرخ دیپلماسی را به واسطه نمایندگی ملت و به موازات دستگاه دولت روغن كاری كند. باری با ناطقنوری به كرواسی میرفت و باری دیگر نیز به اوكراین و آذربایجان و زمانی نیز به ایتالیا. خود، اهل صراحت در مذاكره بود اگر چه در صراحتپیشگی، چه بسا در كنار ناطقنوری درس شجاعت میآموخت. با علیاكبر ناطقنوری به كرواسی رفته بود كه ناطق (به روایت خاطرات خود) جلسهای خصوصی را با رییس جمهور كرواسی ترتیب داد تا بر سر ارسال سلاح برای مسلمانان بوسنیایی به مذاكره بنشیند. درخواست مشخص بود: راه ارسال سلاح را بگشایید و درصد خود را از روی سلاحها بردارید.
ناطقنوری: «گفتم من آدم صریحی هستم و خارج از پروتكل حرف میزنم. رئیس مجلس هم هستم. صاف بگویید چند درصد بدهیم... وقتی كه این حرفها رازدم، آقای (محمد جواد) لاریجانی تعجب كرده بودند و دچار وحشت شده بودند كه این آقا (رئیسجمهور كرواسی)، یك دفعه ببرد».(۶)
محمد جواد لاریجانی چه بسا اینچنین با صراحت در مذاكره آشنا شد اگر چه گاهی توصیههایش به رئیس، سودمند نیز میافتاد. ناطقنوری به جلسهای خصوصی با رئیسجمهور اوكراین نشسته بود تا بر سر خرید تسلیحات نظامی از اوكراین به مذاكره بپردازد و صراحت او آنگاهی كه در مسیر فروش تسلیحات میپرسید: «تا كجا با ما هستید؟»، آنقدر برای طرف خارجی، متعجبكننده بود كه محمد جواد لاریجانی، حاشیهساز مذاكره شود. «آقای جواد لاریجانی كه آدم زرنگ و باهوشی است، نامهای از زیر میز به من داد كه (در آن نوشته بود) ایشان جا خورده است و خیال میكند كه شما میخواهید بمب اتم از ایشان بگیرید به او بگویید چه میخواهید».(۷)
محمد جواد لاریجانی اكنون به یك دیپلمات ماهر و باهوش تبدیل شده بود. او دیپلمات بود و البته همزمان در كنار سیاست از علم و فلسفه نیز سخن میگفت.
او اگر زمانی لباس مهندسی و منطق و حسابت بر لباس روحانیت پوشیده بود، اكنون نیز لباس سیاست و نقاب یك دیپلمات با كیاست را بر تن پوشانده و البته افزوده بود: اینچنین بود كه در مجلس پنجم چهار ساله دوم وكالت راهی ایتالیا نیز شد تا در اجلاسی متشكل از روسای مجلس كشورهای دارای تمدن كهن ایتالیا، ایران مصر و یونان در مسیر گفتوگوی تمدنها از تمدن ایتالیاییها سخن بگوید. محمد جواد لاریجانی مرد هزارچهره، اینچنین، چهرهای دیگر آشكار میساخت و پرده از رخسار بر میداشت؛ این بار اما در چهره یك دیپلمات فیلسوف.
سال ۷۵، محمد جواد لاریجانی صرفا وكیل مردم در مجلس نبود كه او اكنون وكیل و سخنگوی محافظهكاران در اردوگاه راست نیز بود. رئیسمجلس در اندیشه دستیابی به كرسی ریاستجمهوری بود و محمدجواد لاریجانی را اكنون تلاشی افزون انتظار میرفت كه در این سالها اگر الطاف رئیس، شامل حال دیپلمات معذور از وزارت خارجی نمیشد، رقابت دو دیپلمات ممكن نبود و به واقع این حمایت علیاكبر ناطقنوری بود كه محمد جواد لاریجانی را به رغم خروج از دستگاه دیپلماسی، دیپلمات نگه داشته بود. سكه حمایت از علیاكبر ناطقنوری اما برای جواد لاریجانی روی دیگری هم داشت كه چه بسا كافی بود كلید اتاق ریاست جمهوری به علی اكبر ناطقنوری رسد تا محمد جواد لاریجانی نیز مهر خاتمنت بر وزارت ۱۶ساله دیپلمات رقیب علیاكبر ولایتی، زند و تكیه بر صندلی رقیب زند. اینچینن بود كه محمد جواد اردشیر لاریجانی راهی لندن شد و در تبلیغ رئیسجمهوری، رئیس خود، صراحتی به خرج داد كه به كار رقبا آمد و برای او دردسر آفرید. دیپلماسی كه مدعی انجام سه هزار مذاكره دیپلماتیك برای جمهوری اسلامی بود در سه هزار و یكمین مذاكره خود، نه مقهور بیگانه كه مقهور خودیها شد.
او به مذاكره با نیك براون، مدیر كل خاورمیانه وزارت خارجه انگلستان و در تبلیغ كاندیداتوری ناطق نوری به توجیه بیگانگان نشست غافل از آنكه حریف در ایران چشم بر او دوخته است و مترصد فرصتی است تا پرده از چهره او بردارد و نشستن احتمالی او بر كرسی خود در دولت احتمالی آینده را غیر ممكن سازد.
محمد جواد لاریجانی مصاحبهای مطبوعاتی را در لندن ترتیب داد و برنامههای علی اكبر ناطقنوری برای كشورداری را به گوش خبرنگاران بیگانه خواند. مهمتر از این مصاحبه مطبوعاتی اما صراحت لاریجانی بود در گفتوگو با نیك براون انگلیسی، آنچنانكه با افشا و انتشار متن مذاكرات در ایران، گره در كار رئیس و مشاور دیپلماتش افتاد. لاریجانی به طرف انگلیسی خود گفته بود كه ناطقنوری، سیاستمردی لیبرال است و رقیب او سید محمد خاتمی اما از جرگه سیاستسازانی است كه در سال ۵۸ سفارت آمریكا در تهران را به اشغال خود درآوردند. او حتی گفته بود ریاست بنیاد ۱۵ خرداد كه زمانی جایزه برای اعدام سلمان رشدی معین كرده بود را نیز یكی از هواداران محمد خاتمی عهدهدار است و حامیان خاتمه در ایران تندروهای چپمزاج تشكیل میدهند متن مذاكرات منتشر شد محمد جواد لاریجانی جانب تكذیب را گرفت. تكذیب اما كارساز نبود كه او متن دیگری منتشر كرد و آن را متن اصلی خواند، متنی كه البته هفتهنامه «عصر ما» ارگان مجاهدین انقلاب، چنین به ارزیابی آن پرداخت: «ایشان (لاریجانی) در بدو امر تلاش كرد متن منتشره (اولیه) را تكذیب كند. این اقدامات موثر نیفتاد چرا كه نفر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن كه در ملاقات حضور داشته و از مذاكرات صورتبرداری كرده بود، ضمن تایید متن، شجاعانه آمادگی خود را برای ادای توضیح و شهادت در هر مرجعی، اعلام كرد. پس از این مرحله، آقای لاریجانی به سفارت ایران در لندن متوسل و از ایشان درخواست ارسال متن دیگری كرده است. در متن جدیدی كه به آن عنوان «متن كامل مذاكرات» داده شده و گفته میشود با رایزنی خود آقای اردشیر لاریجانی تهیه و ارسال شده است تلاش ناموفقی در جهت پوشاندن نقاط ضعف متن قبلی به عمل آمده است. برای این منظور حداقل ۲۰ جمله و عبارت كه در خلاصه مذاكرات وجود داشته باشد، حذف شده است. ضمنا جملاتی نیز در جهت تلطیف اظهارات قبلی اضافه شده است.»(۸)
در برابر محمد جواد لاریجانی اینك نه فقط رقیب ساكت و پنهان او و نه فقط سیاستمداران چپگرا حاضر بودند كه خط سومیها یا همان حامیان محمدیریشهری نیز لباس انتقاد بر تن كرده بودند.
روحالله حسینیان، روحانی عضو جمعیت دفاعی از ارزشها از جمله این منتقدان بود كه محتوای مذاكرات را یك «مصیبت» و «تكاندهنده» خواند و به اعتراض گفت: «لاریجانی خیال كرده اكنون سال ۱۳۲۰ است كه سفارت انگلیس برای ما وزیر و وكیل تعیین كند!»
در پس این ماجراها دیپلمات نابختیار، محمد جواد لاریجانی، آرامش همیشگی خویش را فرو نگذاشت و اینچنین است كه این دیپلمات صریحالدجه اما پیچیده محافظهكار، همچنان صراحت خویش در سخن را تعدیل نكرده است اگر چه بر پیچیدگیهای خود افزوده و لایه بر لایههای شخصیت خویش كشیده است.
محمد جواد لاریجانی اما در این سالها نه فقط معاونت و وزارت و وكالت در خانه ملت را عهدهداری كرده كه بسی صندلیهای دیگر را نیز از آن خود ساخته است. او زمانی مشاور دیپلماتیك برای آیتالله هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه بوده است و اكنون نیز اگر چه در خلوت مشاور برادر خویش در مذاكرات هستهای و دیپلماتیك است و گاه از سایه به روشن دیپلماسی نیز میآید و سخن میگوید و سفری میكند اما در جلوت به ریاست «مركز تحقیقات نظری فیزیك و ریاضیات» اكتفا میكند؛ مركزی كه او خود پایه آن را گذاشته و اكنون عنوانش را نیز متحول كرده است: «پژوهشگاه دانشهای بنیادی». مركزی كه به هدایت او اولین واردكننده تكنولوژی اینترنت به ایران بوده است: «زمانی كه اینجا تاسیس شد، مصادف بود با آغاز پیدایش شبكه اینترنت در دنیا به طوری دانشگاههای استنفورد و بركلی تازه اینترنت راه انداخته بودند و ما از همان زمان فناوری اینترنت را وارد كشور كردیم و عدهای را به مونپلیه فرستادیم تا آموزش ببینند و بعد این آموزش را تكثیر كردیم.»
اینچنین است كه محمد جواد لاریجانی در كنار سیاستورزی و مذاكرات دیپلماتیك، به ریاضیات و علوم بنیادین نیز میاندیشد و از همین روی در كار بنا نهادن یك «رصدخانه ملی» در كویر ایران نیز هست. دیپلمات ریاضیدان ما، اما اهل فلسفه نیز هست و از این روی در پژوهشگاه تحت مدیریت خود، كرسیای را برای فلسفه تحلیلی در نظر گرفته و هدایت آن را به دكتر وحید دستجردی داده است تا مروج فلسفهای باشد كه ره به سوی پستمدرنیسم میبرد؛ فلسفهای كه از یك سو او را به فیلسوفان نوگرای غربی پیوند میدهد و خرج فرنگیمآبی او میشود و از سوی دیگر، مواجهه او با مدرنیته غربی را ممكن میسازد و خرج مصارف و سیاستورزی داخلی او میشود. حالا آیا محمد جواد لاریجانی را جز به «مرد هزارچهره» توصیف میتوان كرد؟
۲) علیاكبر ولایتی؛ دیپلمات محافظهكار اما نه لیبرال
«آنها میگویند (ولایتی ) ضعیف است چهره نیست یا سابقه افتخارآمیز مبارزه ندارد و من میگویم دینامیك و پر كار(است) و پشتكار دارد و متقی و مكتبی است.»(۹)
توصیف فوق را روز چهارشنبه ۲۹مردادماه سال ۱۳۶۰، اكبرهاشمی رفسنجانی در تقویم خاطرات خود به ثبت رسانده است آنگاهی كه بهزاد نبوی در توجیه مخالفت خود با نخست وزیری ولایتی، به همراه دو عضو دیگر مجاهدین انقلاب به دفتر اكبرهاشمی رفسنجانی در پارلمان رفت و در مخالفت با ولایتی سخن گفت و در مخالفت با خود سخن شنید. علی اكبر ولایتی یكبار در هنگامه ریاست جمهوری بنیصدر تا نزدیكی صندلی نخستوزیری رفته و تشنه از چشمه كامی نگرفته، برگشته بود و اكنون ماجرا مكرر میشد. به رغم مخالفتها، ولایتی برای عهدهداری پست نخستوزیری در سیام مهرماه ۱۳۶۰ به مجلس معرفی و با تقدیر سیاسی خویش روبهرو شد. «۷۴ رای موافق در برابر ۸۰ رای مخالف» میرحسین با رای نمایندگان پارلمان به پست نخستوزیری تحمیل شد تا دو جناح حزب جمهوری منازعه و مواجهه خود را از دفتر حزب به دفتر نخستوزیری و ریاست جمهوری منتقل كنند. علیاكبر ولایتی اما اگر نخستوزیر ایران نشد وزیر امور خارجه كشور شد تا برای ۱۶سال متوالی- ۴ دوره پیاپی و در دول دو رئیسجمهور متفاوت- سكان هدایت دیپلماسی كشور را به دست بگیرد.
رضا خجسته رحیمی
اكبر منتجبی
یادداشتها:
۱- گفتوگوی ابراهیم نبوی با عباس عبدی، حقیقت یا آزادی، انتشارت همشهری، چاپ اول ۱۳۸۰، ص۱۳۱
۲- آرامش و چالش، خاطرات سال ۱۳۶۲ هاشمیرفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم ۱۳۸۲، ص۱۹۳
۳- همان، ص۱۹۶
۴و ۵-خاطرات علی اكبر ناطق نوری، جلد دوم، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، چاپ اول ۱۳۸۴، ص۱۵۰
۶- همان، ص۱۷۰
۷- همان، صص۱۸۱-۱۸۰
۸- هفتهنامه عصر ما، شماره ۷۵- ۸ مرداد ۱۳۷۶
۹- عبور از بحران، خاطرات سال ۱۳۶۰ هاشمیرفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ هشتم ۱۳۷۸، ص ۳۳۵
۱۰- به سوی سرنوشت، خاطرات سال ۱۳۶۳ هاشمیرفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول ۱۳۸۶،ص۱۵۵
۱۱- عبور از شط شب، خاطرات علی محمد بشارتی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۹، ص۲۳۰
۱۲ و ۱۳ و ۱۴- خاطرات علیاكبر ناطقنوری، جلد اول، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۲، ص۲۲۷-۲۲۶
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم نیکا شاکرمی مجلس
سیل آتش سوزی هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش یسنا پلیس قوه قضاییه فضای مجازی معلم زلزله سلامت
قیمت خودرو تورم سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه ایران خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس انگلیس نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری آیفون گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
خواب طب سنتی کبد چرب فشار خون بیماری قلبی