چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

صله من, سلا مت تن توست


صله من, سلا مت تن توست

به مناسبت تجلیل از مقام استاد دکتر سیدجعفر شهیدی

هنگامی که از نگارنده برای جشن نامه استاد شهیدی مقالتی خواستند، حدود ۳۰ سال آشنایی شخصی و ۵۰ سال آشنایی خانوادگی با استاد و خاندانش و چندین سال زانو زدن در آستانش و روزهای چهارشنبه هر هفته گوش جان سپردن به کلا‌م جاودانش مرا به ایفای چنین وظیفه خطیری الزام می‌کرد. ولی آنچه بشاید گفت و باید گفت در این رهگذر چندان آسان نیست، که مرد، بزرگ است و بزرگ را ستودن نه کاری است خرد.

ناگهان به یاد‌آوردم مصراعی از یک بیت مولوی را که استاد برمی‌خواند: <بستگی نطق از بی‌الفتی است.> دیدم که اگر به پهنای فلک دهانیم نیست، شاگردی را پاس‌داشتن توانیم هست. ‌

یاد آن استاد همیشه استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی گرامی باد و هر کجا هست خدایا به سلا‌مت دارش، که ما را اصحاب چهارشنبه می‌خواند و درس استاد دکترشهیدی را اراده می‌کرد. توصیه او این بود که <چهارشنبه‌ها> را از دست مدهید: روزگار، امثال شهیدی را به سادگی پرورش نمی‌دهد. آنکه یار و مددکار دهخدا و معین و نگهدار بزرگ‌ترین گنجیه زبان و ادب فارسی است و سعی مشکور او در گسترش دایره لغتنامه‌، انتشار لغتنامه فارسی، تأسیس مرکز بین‌المللی زبان فارسی، تقویت فرهنگستان، حفظ مجموعه لغتنامه از پراکندگی و دمیدن روح امید و اطمینان و شور شیفتگی در همکاران دانشمند و دانش‌پژوه خویش به منظور ادامه این خدمت بزرگ و ایفای این رسالت در مقطعی حساس از تاریخ این سرزمین، بدون تردید موهبتی است الهی و عنایتی است ایزدی که فیض حق منقطع نمی‌شود و شجره طیبه فرهنگ و ادب ایران اسلا‌می به دست رسولا‌نی چون او سرسبز و شکوفا و پاینده و بالنده خواهد بود. ان شاءا... ‌

او مجتهدی است که با لسان محکم تنزیل بلیغ‌‌البلا‌غه و جنبه‌های ادبی و دستوری آن دو مجموعه ارجمند به نیکی آشنا و بر ادب فارسی و عربی و ظرافت‌های آن دو، محیط است، به ویژه در شناخت تاریخ اسلا‌م و سرگذشت ملل و نحل و تحلیل وقایع پندآموز و عبرت‌انگیز آن. ‌

با نظری بر ترجمه دقیق و از دل برخاسته نهج‌البلا‌غه، پس از پنجاه سال پژوهشی در باب قیام حسین‌بن‌علی(ع)، زندگی علی‌بن‌الحسین(ع) و حضرت زهرا و گذری بر آثار ادبی استاد چون جلد چهارم شرح مثنوی شریف، شرح مشکلا‌ت دیوان انوری، تصحیح دره نادره و غیره. مرتبه علمی، ادبی و اعتقادی این شخصیت کم‌نظیر دوران معاصر را که در پس بیش از نیم قرن تلا‌ش بی‌وقفه در خدمت به فرهنگ ادب و معارف اسلا‌می بلندی و والا‌یی یافته است، توان شناخت، مخصوصاً اگر مقالا‌ت متعدد و خطابه‌های علمی و پژوهشی استاد به زبان‌های فارسی و عربی در ایران و سایر کشورهای جهان به ویژه ممالک اسلا‌می را بر آن مجموعه بیفزاییم. اثر ارجمند و مشحون از اطلا‌عات سودمند ایشان زیر عنوان <از دیروز تا امروز> که دربرگیرنده بسی از مقاله‌ها سفرنامه‌ها و خطابه‌های فاضلا‌نه آن دانشی مرد استاد است و پس از سال‌ها به همت فرزند ادیب و شایسته‌اش خانم دکتر شکوفه شهیدی به تازگی انتشار یافته است، گواه راستینی است بر این حقیقت و هیچ ادیب استادی در تدریس، تحقیق و مطالعه شخصی از آن بی‌نیاز نتواند بود. باری: ‌

لولا‌ المشقه‌سادالناس کلهم ‌

الجو یفقر والا‌قدام قتال ‌

● خاطره‌ای از کلا‌س‌های روز چهارشنبه ‌

سرانجام دیدیم که چهارشنبه هم حماسه می‌آفریند. چهارشنبه بی‌استاد! و استاد هم داند که استاد بی‌چهارشنبه چون است؟! غم بی‌استادی و بی‌سرپرستی، حدیث آوارگی و نامرادی است. نه‌تنها دانشجو، استاد هم به کلا‌س عشق می‌ورزید و حتی در سخت‌ترین شرایط، کلا‌س دایر بود. ‌

حدود دو ماهی استاد بیمار شد. چشمش درست نمی‌دید. باید جراحی شود. آن هم به وسیله فرزند! نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود که چه خواهد شد.

دانشجویان دوره دکترا را انس عجیبی به استاد بود. این انس را بیم و امید از یک سو و شیفتگی به خلق‌وخوی و حرکات و سکنات استاد از سوی دیگر موجب شده بود، بیم از پرسش‌های بی‌امان استاد و احیانا <روی زردی به بار آمدن برای دانشجو، تعارفی هم در کار نبود، زن و مرد و پیر و جوان، بیکار و برسرکار، مدیر وکیل و ... به ویژه اگر مطالعه کافی هم نشده بود و امید به روشنگر‌ی‌ها، تحلیل غوامض و پیچیدگی‌ها و آوردن شواهد و برهان‌ها. ‌

درس‌ها متنوع بود، قرآن کریم، نهج‌البلا‌غه، شعر کمیت، متنبی، ربیع، ابوالعلا‌ء معری، شعرای دوره جاهلی، صرف و نحو، مجانی‌الا‌دب، خاقانی، مثنوی، حافظ، فردوسی، انوری، نظامی و ... ‌

به همان اندازه که احاطه استاد رغبت‌انگیز و شورآفرین بود، نکات نغز و دلکش، امثال و نظایر عالمانه و گاهی عامیانه و طنز‌های لطیف، بجا و مناسب حال، به کلا‌س لطف و جاذبه خاصی می‌بخشید. ‌

تواضع راستین و خاکساری استاد خود حدیثی است که در بیان نمی‌گنجد، چنانکه اخلا‌ص و ایمان راستینش به مبادی و مبانی اعتقادی، هیچ کلا‌سی را بی‌وضو برنمی‌تابید. هم خود باطهارت ظاهر و باطن در کلا‌س حضور می‌یافت و هم شاگردان را بدین فضیلت توصیه می‌فرمود. در بیشتر روز‌های چهارشنبه دانشجویان را به خواندن یک حزب قرآن کریم در هر روز، آن هم با تامل و تدبر سفارش می‌کرد. ‌

خانه ساده و بی‌تکلفش در زوایای نارمک پذیرای میهمان بود و هر میهمانی خود میزبان. تا سه چهار سال پیش بخاری هیزمی، خانه استاد را گرمی می‌بخشید و پس از آن بخاری نفتی، هر چند غالباً خانه بی‌نفت می‌ماند و سرما دشواری می‌آفرید. ‌

کمتر کسی را یافته‌ام که در برابر سختی‌ها و مصائب زندگی چون استاد استوار مانده باشد و حتی فقدان فرزند را در برابر مشیت الهی به زیبایی و شکوه هضم کرده باشد. ‌

قیمه الا‌نسان ما یحسنه

اکثر الا‌نسان منه‌ام اقل

این ویژگی‌ها، دانشجو را مجذوب ساخته بود و تعطیل کلا‌س را برنمی‌تابید. ‌

استاد که بیماری‌ها را به چیزی نمی‌گرفت، آشفتگی چشم و ضعف روز‌افزون آن را مزاحم درس یافت. از دانشجویان خواست تا کلا‌س را همچنان در روز‌های چهارشنبه تشکیل دهند و هر هفته یکی از داشنجویان- که بیشتر مطالعه کرده است- آن را اداره کند. ‌

دو سه هفته بدین ترتیب کلا‌س تشکیل می‌شد، ولی همگان خود را چون یتیمی می‌دیدند که بی‌حضور پدر، کلا‌س را برنمی‌تابند. آثار غم و اندوه بر چهره‌ها و دیدگان خوانده می‌شد. من خود که سخت از این حادثه ملول شده بودم و تحمل این رنج جانگداز را بر یاران دشوار می‌دیدم، در آن شور و حال قصیده‌ای ساختم که در پایان این خاطره می‌آورم.

در این قصیده، کلا‌س درس به کعبه تشبیه شده است و استاد را مربع‌نشین کعبه درس خوانده‌ام و حالا‌ت و اطوار دوستان را در این شیفتگی و بی‌قراری به مناسک حج مانند کرده‌ام.

کعبه، مدرس عشاق و شیفتگان طریق معرفت است و مربع‌نشین کعبه آن، بزرگترین معلم بشریت هیچ پدیده‌ای جز کلا‌س درس را بدین قبله مقصود مانند نتوان کرد و هیچ موجودی چون انسان دانا و استاد توانا را بدان جوهره جهان هستی، نزدیک نتوان گفت، با این ویژگی که راه شرط و ادب رفته و خوی کاملا‌ن و واصلا‌ن گرفته باشد.

در این منظومه هدف تبیین قداست و حرمت کلا‌س و مدرس است و سپس تعظیم و تجلیل از حریم استاد و معلم باشد که در این مرحله حساس از تاریخ ایران زمین، جوانان قدر خویش بدانند و منزلت استادان خویش شناسند. در این کشور هم به موهبت تعالیم قرآن کریم و احادیث و روایات و هم به‌یمن نجابت تبار ایرانی و تربیت اصیل او از دیرباز دانش و دانش‌آموزی و استادی و استادستایی برترین فضیلت و موهبت شناخته شده است، امروز باید بیش از هر زمان دیگر بدین سنت الهی ارج نهاد و این سیره پسندیده را معمول داشت

مهدی ماحوزی



همچنین مشاهده کنید