چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

تولید ملی ضامن استقلال سیاسی کشور


تولید ملی ضامن استقلال سیاسی کشور

یکی از مهم ترین اهداف جوامع, ایجاد و محافظت بر هویت استقلالی است زیرا شکل گیری و ایجاد و حتی بقای جوامع بر حفظ آن چیزی است که از آن به هویت ملی یاد می شود

یکی از مهم ترین اهداف جوامع، ایجاد و محافظت بر هویت استقلالی است؛ زیرا شکل گیری و ایجاد و حتی بقای جوامع بر حفظ آن چیزی است که از آن به هویت ملی یاد می شود. هویت ملی به این معناست که هر جامعه ای برای خود اهدافی خاص، رویه های مشخص و نیز فرهنگ و تمدن خاصی در نظر دارد و در تلاش است تا در این چارچوب ها سبک زندگی خود را شکل دهد. در حقیقت هویت های ملی است که جامعه ای را از دیگر جوامع جدا و مشخص می کند.استقلال سیاسی، مهمترین بخش از هویت ملی هر جامعه ای را تشکیل می دهد؛ زیرا استقلال سیاسی به معنای استقلال در تصمیم گیری های کلان راهبردی، سیاست گذاری، برنامه ریزی است بی آنکه یک نیروی خارجی و بیرون از جامعه بتواند تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیمی بر آن بگذارد.دست یابی به هویت استقلالی و استقلال سیاسی و محافظت بر آن به معنای حفاظت بر هویت ملی و سبک زندگی خاص، نیازمند فراهم آوری بسترهایی است که از جمله آنها استقلال اقتصادی است که در سایه سار تولید ملی و رشد و توسعه اقتصادی انجام می گیرد. کشوری که از نظر اقتصادی یعنی پاسخ گویی به نیازهای ابتدایی، ناتوان یا وابسته باشد، به همان میزان از هویت ملی و استقلال بی بهره است و نمی تواند سبک زندگی دلخواه خود را در جامعه اجرایی کند. از این رو در اندیشه های اسلامی از جمله اندیشه سیاسی اسلام، بر استقلال اقتصادی به عنوان مایه قوام بخش تمدن اسلامی تاکید شده است.

نویسنده در مطلب حاضر جایگاه تولید ملی را در ایجاد و بقای هویت و استقلال ملی جامعه مورد بررسی قرار داده است.

● هویت و استقلال ملی، هدف ارزشی

یکی از اهداف ارزشی که قرآن بر آن تاکید دارد، ایجاد و محافظت بر هویت ملی است. هویت ملی به معنای ایجاد نوعی خاص از سبک زندگی است که از دیگر جوامع بشری آن را مجزا می سازد. آموزه های اسلامی بر آن است تا نظریه ها و اندیشه های عقلانی و وحیانی را در چارچوب یک جامعه بشری، عینیت سازی کند و جامعه ای آرمانی و ایده ال را به جهانیان معرفی کند.

مجموعه آنچه که از آن به دین اسلام یاد می شود، دربردارنده بینش ها و نگرش هایی است که اهداف، روش ها، رویه ها و چگونگی دست یابی به یک جامعه آرمانی به نام امت اسلام را بیان می کند. این مجموعه دینی، سبکی خاص از زندگی را ارایه می کند که از آن به سبک زندگی اسلامی یاد می شود. هر چند که اسلام بر اساس آموزه های قرآنی شامل همه آموزه های وحیانی از آدم تا خاتم(ص) می شود و همه پیامبران(ع) به این سبک از زندگی دعوت می کردند، ولی آنچه از سوی پیامبر گرامی و آموزه های قرآنی ارایه شده است، کامل ترین و تمام ترین نوع از سبک زندگی اسلامی است. از این رو سبک زندگی اهل کتاب از مسیحیت و یهودیت هر چند که در دوره خودش به عنوان سبک زندگی اسلامی معرفی شده است (آل عمران، آیه ۱۹، یونس، آیه ۹۰؛ حج، آیه ۷۸) ولی پس از نزول قرآن و حضور امت اسلامی در سایه ولایت و رهبری محمدی(ص) سبک زندگی اسلامی منحصر به سبکی شده است که قرآن و پیامبر آن را در جامعه مدینه با عنوان نظام ولایی، عملیاتی ساخته اند (آل عمران، آیه ۸۵؛ مائده، آیه ۳) و خداوند از آن جامعه و امت اسلام به عنوان گواه، شاهد، نمونه و الگوی عینی جوامع مطلوب بشری یاد کرده است. (بقره، آیه ۱۴۳)

خداوند به پیامبر(ص) فرمان می دهد تا با انتخاب شیوه هایی، سبک زندگی اسلام نهایی را از دیگر سبک های پیشین اسلامی جدا کند تا از هرگونه اشتباهی جلوگیری به عمل آیدو کسانی سبک های پیشین اسلامی که در قالب شرایع یهودی و مسیحی ارایه شده را به عنوان سبک زندگی کامل و آرمانی اسلام معرفی نکند. از این رو بر اموری که هویت خاصی را به سبک زندگی اسلامی آخرین کتاب می بخشید، تاکید شده است. بی گمان معرفی مکه به عنوان قبله امت اسلام، بنای مساجد در برابر کلیسا و کنیسه، اعلان اوقات نماز با اذان و امور دیگر در راستای هویت بخشی به سبک زندگی اسلامی است که قرآن به عنوان آخرین کتاب وحیانی آورده است.

با مراجعه به آموزه های قرآنی به سادگی می توان اثبات کرد که هویت ملی به معنای هویت اسلامی و سبک زندگی اسلامی، از اهداف ارزشی است که قرآن و پیامبر(ص) در دستور کار خود قرار داده اند و از امت اسلام خواسته شده است تا بر عناصر هویت ساز و هویت بخش تاکید کنند و افزون بر باطن خود که به ایمان آراسته می شود، ظاهر فرهنگی و تمدنی خود را نیز به عناصری بیارایند که ایشان را از دیگر جوامع جدا می کند و سبک زندگی خاص اسلامی را به نمایش می گذارد.

این حرکت ها و تاکید بر عناصر هویت ساز و هویت بخش از سوی آموزه های اسلامی و سنت و سیره نبوی از آن روست که سبک زندگی اسلامی می تواند با استقلال یابی از دیگر سبک ها، خود را به نمایش گذارد و بقاء و پایندگی خود را تضمین کند. اگر استقلال و هویت ملی سبک اسلامی به روشنی انجام نگیرد امکان هرگونه اشتباه و تشابه سازی وجود دارد و کسانی می توانند سبک های باطل خود را به عنوان سبک زندگی اسلامی معرفی کنند و مردم را به سراب به جای آب دعوت کنند و به وادی گمراهی بکشانند.

پس تلاش برای هویت بخشی و استقلال ملی از دیگر ملل و جوامع و شرایع، یک تلاش ارزشی و هدفی مقدس است که هر مسلمانی می بایست برای تحقق و محافظت بر آن تلاش کند؛ چرا که تاکید بر هویت ملی و استقلال ملی به معنای تاکید بر سبک زندگی اسلامی و جلوگیری از ایجاد گمراهی است.

● استقلال سیاسی در سایه سار استقلال اقتصادی

بی گمان قوام جوامع بر عنصر اقتصاد است، زیرا اقتصاد به معنای عامل تامین کننده نیازهای مادی و آسایشی بشر در زندگی دنیوی و مادی است و اگر نیازهای ابتدایی بشر از تغذیه و مانند آن تامین نشود، جامعه انسانی نابود می شود. اصولا جوامع انسانی برای اهدافی شکل گرفته است که یکی از مهم ترین آن ها تامین نیازهای مادی و آسایشی بشر است. هر چند که مفهوم سعادت تنها به مؤلفه آسایش و اقتصاد تحقق نمی یابد و نیازمند تامین مؤلفه دیگری به نام آرامش و امنیت است، ولی شکی نیست که یکی از دو بال اصلی تحقق مفهوم سعادت و خوشبختی، تامین آسایش و نیازهای مادی بشر است. از این رو در آموزه های اسلامی و قرآنی ارتباط تنگاتنگی میان اقتصاد و امور معنوی برقرار شده است؛ زیرا نمی توان خوشبختی را تنها در آرامش و امنیت و تأمین خواسته های معنوی جست وجو کرد؛ چرا که فقدان آسایش به معنای فقدان معنویت و آرامش نیز خواهد بود؛ لذا در آموزه های اسلامی بر این نکته تأکید شده است که فقر می تواند به کفر و بی دینی بینجامد و بنیاد دین و مذهب را در فرد با خطر مواجه سازد؛ زیرا تأمین نیازهای نخستین بشر، امری است که عقل و منطق آن را تأیید می کند و اسلام نیز براساس چارچوب های عقلانی آن را امضا می نماید.

خداوند در آیاتی بسیار، میان دنیا و آخرت، میان مادیت و معنویت و در حقیقت میان اقتصاد و معنویت جمع کرده است و بر ارتباط منطقی و نوعی سببیت میان آنها تأکید نموده است؛ چرا که مسایل دنیوی و مادی و اقتصادی در تحقق معنویت انسان نقش بسزایی دارد و نمی توان از آن چشم پوشی کرد.

البته از نظر اسلام، اهداف معنوی و اخروی می بایست در اولویت قرار گیرد و ترجیح داده شود (توبه، آیه ۲۴) و ابزارهای مادی و اقتصادی باید در راستای تأمین و تحقق اهداف معنوی بشر باشد ولی این بدان معنا نیست که نقش بی نظیر و بی دیل اقتصاد را نادیده بگیریم چرا که نه تنها میان دین و دنیا و میان اقتصاد و معنویت قابلیت جمع است بلکه لازم است که هر مسلمان و مؤمنی این گونه عمل کند و نقش اقتصاد را در تحقق امور معنوی نادیده نگیرد.

این جایگاه اقتصاد در امور اجتماعی بیش از امور فردی و شخصی نقش و اهمیت خود را نشان می دهد. به این معنا که اگر در مسایل فردی و شخصی می توان با فقر ساخت و ایمان و روحیه معنوی قوی داشت، ولی در جامعه نمی توان به نقش پررنگ و قوام بخش اقتصاد بی توجه بود؛ زیرا جامعه دارای ساختاری است که اقتصاد، استقامت بخش آن است و فروپاشی اقتصادی و بحران و ضعف در آن به معنای فروپاشی جامعه و ساختار آن است. بنابراین، بر دولتمردان و اولیای امور جامعه و اجتماع است که به نقش اساسی و بی مانند اقتصاد در تحقق و بقای جامعه ایمانی توجه داشته باشند.

از سویی دیگر، آموزه های قرآنی روشن می سازد که ضعف و بحران اقتصادی می تواند استقلال جامعه اسلامی را در خطر افکند؛ زیرا اگر قوام جامعه به اقتصاد است ضعف و بحران اقتصادی به معنای ضعف و بحران در جامعه است. از این رو خداوند بر رشد، شکوفایی و توسعه اقتصادی تأکید می کند و یکی از مأموریت های انسان مؤمن را کار و تولید معرفی می کند؛ چرا که یکی از اهداف ابتدایی یا میانی خلقت انسان، آبادانی زمین و بهره مندی از آن با کار و تولید و تغییر است.

(هود، آیه ۶۰)

جامعه ای که نتواند به ابتدایی ترین نیازهای افراد خود پاسخ مناسب و درخوری دهد، نمی تواند به نیازهای ثانوی و متعالی آن بیندیشد. جامعه ای که فاقد امنیت غذایی است، نمی تواند امنیت روانی و روحی خود را تأمین کند و هرگونه وابستگی در حوزه اقتصادی به معنای وابستگی در حوزه های دیگر است. از این رو اسلام بر استقلال اقتصادی از طریق کار و تولید ملی و سرمایه گذاری در بخش های گوناگون تأکید می کند تا بتواند سبک خاص زندگی اسلامی را قابل اجرا سازد و از هرگونه وابستگی فرهنگی و سیاسی و فکری جلوگیری کند.

از نظر قرآن استقلال و سلامت و رشد اقتصادی به معنای فراهم آوری زمینه های رشد معنوی جامعه است. بر این اساس سعادت بشر را در گرو دو امر یکتاپریتی و سلامت اقتصادی می داند.(اعراف، آیه ۸۵؛ هود، آیات ۸۴ تا ۸۶)

پیامبر(ص) خود و جامعه را مامور می کند تا به مسایل اقتصادی و سلامت و رشد آن، همپای مسایل اعتقادی و عبادی توجه داشته باشند و هرگونه اختلال و ضعف در حوزه اقتصادی را موثر در حوزه های دیگر می شمارد. از این رو جایگاه مسایل اقتصادی و معیشتی جامعه را در سطح مسایل اعتقادی بالا می کشد و پس از تاکید بر مسایل اعتقادی و عبادی بر مسایل اقتصادی تاکید می کند.

از نظر آموزه های قرآنی، استقلال اقتصادی در افراد جامعه بیانگر رشد و بالندگی آنان است. از این روست که بلوغ و رشد یافتگی در افراد را عامل تامین کننده برای استقلال اقتصادی آنان قرار می دهد. همچنین رشد و بالندگی جوامع بشری ارتباط تنگاتنگی با رشد و بالندگی اقتصادی آنان دارد. جوامعی که دارای رشد اقتصادی و شکوفایی اقتصادی هستند، از نوعی رشد برخوردار می باشند که نشانه عقلانیت آنان است. البته از نظر قرآن این عقلانیت و رشد و بالندگی جوامع بشری که در رشد اقتصادی خود را نشان می دهد به تنهایی نمی تواند موجبات بقا و پایندگی جوامع بشری باشد، بلکه نیازمند اصول دیگر عقلانی است که از جمله آنها عدالت و پرهیز از هرگونه فساد و افساد در حوزه عمل اقتصادی و استثمار و مانند آن است.

خداوند در قرآن میان رشد اقتصادی از سویی و یکتاپرستی، ایمان، معنویت و عقلانیت کامل از سویی دیگر ملازمه ای نمی بیند. پس می توان جوامعی را سراغ گرفت که به رشد اقتصادی و شکوفایی تمدنی رسیده اند، ولی کافر و بی دین هستند؛ چرا که برای تحقق رشد اقتصادی و تمدنی درجه ای از عقلانیت کفایت می کند؛ اما همین خداوند میان بقای جامعه و رشد و شکوفایی آن با عقلانیت کامل و یکتاپرستی و ایمان ملازمت ایجاد می کند؛ زیرا بقای رشد اقتصادی و جامعه و بهره مندی از مواهب رشد، وابستگی تمام و کاملی به عقلانیت کامل و ایمان و توحید دارد.بنابراین، از نظر آموزه های اسلامی استقلال کامل و بقای جوامع بشری هر چند در مرحله ایجادی وابسته به عقلانیت و بالندگی اقتصادی است ولی در مرحله بقا و استقلال کامل نیازمند عقلانیت تمام و کامل و توحید و ایمان است. از این رو کم فروشی، گردش نادرست ثروت، گناه، استثمار، کفران نعمت، بی عدالتی و ستمگری، کفر، بخل و ترک انفاق و مانند آن را از مهمترین عوامل در فروپاشی اقتصادی و بحران های آن برمی شمارد و به انسان نسبت به اینگونه عملکردها و تاثیر سوء آن بر اقتصاد و استقلال جامعه هشدار می دهد. (بقره، آیه ۶۱؛ فجر، آیات ۱۶ تا ۱۹؛ ابراهیم، آیات ۷ و ۳۴؛ اعراف، آیه ۸۵؛ حشر، آیه ۷)

اگر تولید ملی در جامعه در حد پاسخ گویی به نیازهای آن جامعه نباشد، وابستگی اقتصادی را موجب می شود و این وابستگی به جوامع دیگر در حوزه اقتصادی موجب وابستگی در حوزه های سیاسی و فرهنگی و فکری و نظامی و مانند آن می شود و هویت ملی و استقلال در سبک زندگی جامعه را با خطر مواجه می کند. بنابراین خداوند خواهان استقلال و عدم وابستگی اقتصادی از سوی جامعه اسلامی می شود و قطع وابستگی اقتصادی از بیگانگان را مورد تشویق قرار می دهد.(توبه، آیه ۲۸)

دشمنان جامعه اسلامی خواهان وابستگی اقتصادی هستند؛ زیرا با وابستگی جامعه در ابتدایی ترین مسایل و نیازها، جامعه، اقتدار و استقلال خود را از دست می دهد و از آن جایی که تولید ملی، ضعیف بوده و اقتصاد در ضعف به سر می برد دشمن می تواند مقاصد خود را تحمیل کند و با فشار بر ملت و جامعه، آنها را به سمت و سویی سوق دهد که خود خواهان آن است.

البته برخی از ساده لوحان، منافقان و دشمنان درونی ملت، با اشاره به وابستگی های اقتصادی خواهان ادامه مراودات اقتصادی و وابستگی هستند. اینان با ایجاد جنگ روانی در جامعه بر آن هستند تا وابستگی اقتصادی باقی و برقرار باشد تا بتوانند به مقاصد شوم خود دست یابند. برخی از منافقان در صدر اسلام تلاش کردند تا عده ای از مسلمانان ساده لوح و سست ایمان را از هرگونه قطع رابطه اقتصادی و تحریم ها بهراسانند تا جامعه از برخی از مواضع حق و عدالت طلبانه خود کوتاه بیاید.

منافقان تحریم ها و قطع رابطه اقتصادی را به معنای اختلال در نظام اقتصاد ملی تلقی و تعریف می کنند و مردم را نسبت به قطع ارتباط و تحقق تحریم ها نگران می سازند. (توبه، آیه ۲۸) از این رو لازم است که دولتمردان بگونه ای برنامه ریزی کنند که تحریم ها و قطع رابطه اقتصادی، کمترین فشار را بر جامعه ایجاد کند و با افزایش تولید ملی و تامین نیازها از منابع داخلی و سرمایه گذاری ملی، اجازه داده نشود تا با اهرم فشارهای اقتصادی، دشمنان بتوانند به اهداف شوم خود در تحمیل سبک زندگی غیراسلامی نائل شوند.

● تولید و سرمایه گذاری ملی، راه برون رفت از وابستگی

برای اینکه جامعه بتواند از وابستگی رهایی یابد و به استقلال همه جانبه دست پیدا کند، لازم است تا راه های نفوذ و سلطه بیگانگان شناسایی و با آن مقابله شود. بی گمان مهمترین منافذ چیرگی بیگانگان بر جامعه، وابستگی اقتصادی جامعه برای تامین نیازهای ابتدایی است. وقتی جامعه ای نتواند مواد غذایی و دیگر نیازهای ابتدایی اقتصادی خود را تامین کند نمی تواند از استقلال و هویت ملی سخن به میان آورد و از سبک زندگی خاص خود دفاع کند. پس لازم است با دست یابی به استقلال اقتصادی راه های سلطه بیگانگان بسته شود.بی گمان سرمایه گذاری ملی و افزایش تولید، مهمترین و اساسی ترین کاری است که جامعه می تواند برای رهایی از سلطه بیگانگان در پیش گیرد.

مؤمنان بر این باورند که خداوند همه آنچه انسان بدان نیاز دارد فراهم آورده است و انسان فقط با کار و تلاش و خلاقیت خود می بایست منابع را تبدیل به محصولات و فرآورده هایی کند که پاسخ گوی نیازهای آسایشی و رفاهی اوست. خداوند منابع مادی از آب و خاک و نیز منابع انسانی از فکر و کار را در اختیار بشر و هر جامعه ای قرار داده است. پس هر جامعه ای می تواند با کار و تلاش و خلاقیت، تولیدات و محصولاتی را فراهم کند تا به دیگران نیازی نداشته باشد.سرمایه های مادی و معنوی که جامعه اسلامی در اختیار دارد به گونه ای است که به سادگی می تواند از وابستگی اقتصادی رهایی یابد و هویت و استقلال ملی خود را تضمین کند و سبک زندگی خاص را در پیش گیرد و تحت فشار تحریم ها تسلیم نشود و راه خویش را بپیماید.

دشمنان بر آن هستند تا با جنگ روانی و تحریم و فشارهای اقتصادی، سرمایه های ملی را از کشور خارج کنند و با ایجاد وابستگی در حوزه اقتصادی مقاصد شوم خود را تحقق بخشند. پس لازم است که با سرمایه های ملی، بهره گیری از منابع مادی و انسانی و خلاقیت و کار و تولید، رشد اقتصادی را تضمین کنیم و با عدالت و توحید و عقلانیت آن را پایدار ساخته و اجازه ندهیم تا دشمنان با بهره گیری از ضعف اقتصادی، سلطه فکری و فرهنگی و سیاسی خود را بر جامعه اسلامی تحمیل کنند.

علی پوریا