دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و امنیت فرهنگی


جهانی شدن و امنیت فرهنگی

امنیت فرهنگی به معنی قابلیت و توانایی حکومت‏ها در حفظ و دفاع از ارزشها، ایده‏ها، هویت و به طور کلی فرهنگ خاص یک جامعه می‏باشد. به نحوی که این شاکله تشکیل‏دهنده ساختار فرهنگی …

امنیت فرهنگی به معنی قابلیت و توانایی حکومت‏ها در حفظ و دفاع از ارزشها، ایده‏ها، هویت و به طور کلی فرهنگ خاص یک جامعه می‏باشد. به نحوی که این شاکله تشکیل‏دهنده ساختار فرهنگی ملی یک کشور در داخل سیستم دولت ـ ملت و متمایزکننده ملت یک کشور از کشورهای دیگر است.‏

تاثیری که جهانی شدن بر این بعد از امنیت ملی گذاشته است، مربوط به افزایش نیروهای نفوذکننده متقابل، بویژه افزایش فزاینده مهاجرت، پناهندگی، آزادشدگی فرد، جریان یافتن ارتباطات فردی، قومی و گروهی گسترش فردیت و به طور کلی متعلقان به یک سمبل خاص در ورای مرزهای ملی حکومت‏ها می‏باشد. به علاوه انقلاب اطلاعات و گسترش ارتباطات بین‏المللی موجب تعارض میان فرهنگ ملی و روند یکسان‏سازی و یکپارچه‏سازی فرهنگی در سطح جهان گردیده است. به این ترتیب انقلاب اطلاعاتی و گسترش ارتباطات جهانی به یکی از عناصر تعیین‏کننده در زمینه امنیت فرهنگی تبدیل شده است. جریان فرامرزی اطلاعات از یک طرف فرهنگ‏های ضعیف و محلی در موقعیت رقابت نابرابر و ناسودمند قرار می‏دهد. و از طرفی موجب بی‏ثابتی جوامع ملی می‏گردد. درنتیجه بسیاری از ملل دنیا احساس می‏کنند که برنامه‏ریزی‏های منسجم ملی و ارزشها و هویت خاص آن در حال رنگ باختن می‏باشد. تاثیر دیگر جهانی شدن را می‏توان به رجحان‏یابی هویت فرهنگی به هویت سیاسی نسبت داد.‏ به تدریج که حکومتها بخشی از حاکمیت خویش، نظیر حاکمیت اقتصادی را از دست می‏دهند، شهروندان آنها نیز انتظارات خود را از آنچه حکومت می‏تواند ارائه بدهد، پایین می‏آورند.‏

هانتینگتون اشاره می‏کند؛ فرایند نوسازی اقتصادی و تغییر اجتماعی در سراسر جهان، مردم را از هویت‏های محلی دیرینه آنها جدا می‏سازد. در این فرایند دولتها ملی نیز به عنوان منشاء هویت ضعیف می‏شود، درنتیجه این روند همگان با محو تدریجی تمایزها، در ایدئولوژی و ساختار حکومت‏های ملی، غرور مردم نیز از ملی‏گرایی سیاسی به سوی ملی‏گرایی فرهنگی می‏رود. بخصوص در مواردی که واحدهای ملی فاقد دولتی هستند که با مرزهای آنها مطابقت داشته باشند.‏ به عبارتی مرزهای سیاسی ـ اقتصادی به مرزهای فرهنگی تبدیل می‏شوند. این مرزبندی فرهنگی دو نتیجه متناقض نما دارد. از یک طرف موجب تشدید نوعی از ملی‏گرایی شدید فرهنگی بویژه در بین قومیتهای فاقد دولت می‏گردد و از طرفی موجب ظهور نوعی از ارزشها و فرهنگ جهانشمولی چون حقوق جهانی بشر می‏گردد. این امر به تدریج به ظهور نوعی از وابستگی متقابل فرهنگی می‏گردد چرا که تقویت اشتراکات فرهنگی و ارزشهای جهان شمول پیوندهای قومی، فراملی، مهاجرت گروههای قومی مذهبی و نژادی در طول مرزها و ... موجب ارتباط نزدیک جوامع با همدیگر می‏گردد.‏

آثاری که این روندها خواهند داشت، می‏توان به این شکل مطرح شوند که با گسترش و تشدید هویتهای فرهنگی، اولاً کشورها در تأمین امنیت فرهنگی برحسب سیستم دولت ـ ملت دچار مشکل می‏گردند. بویژه این امر در کشورهایی که دارای ساختار فرهنگی چندگانه هستند و نیز از مناطقی که یک گروه قومی یا زبانی، در داخل قلمروهای سرزمینی چندکشور پخش شده‏اند صادق می‏باشد. ثانیاً در سایه رشد آگاهی‏های روزافزون شهروندی و هویتهای فرهنگی از همنوعان خویش در نقاط مختلف جهان حکومتها باید امنیت فرهنگی و هویت‏های فرهنگی مشابه شهروندان خویش در نقاط مختلف جهان را، دخیل در امر امنیت فرهنگی خویش بدانند، چنانکه در اقلیتهای عمده مسلمانان کشورهای اروپایی مسئله خارجی، جنگهای داخلی الجزایر را به مسئله‏ای داخلی برای اتحاد اروپا تبدیل کرده‏اند با حضور قابل توجه جمعیت ترک در آلمان، به گفتگو اتحادیه اروپا و ترکیه سایه افکنده است.‏ ثالثاً، تآمین امنیت فرهنگی در فضای سایبرنتیکی کنونی، نه از طریق انزوا و فعالیت در چارچوب ملی، بلکه مستلزم عملکرد فعال فرهنگی در دنیا و ارتباط کنش و واکنشی با دیگر فرهنگ‏ها می‏باشد. به طوری که از طریق همکاری با فرهنگ‏های مثابه و تقویت نقاط اشتراک با فرهنگ‏های دیگر، مانع از تسلط جهانی یک فرهنگ با فرهنگ‏های سلطه‏جو گردید.‏ رابعاً، درنتیجه شرایط مذکور و با تقویت پیوندهای فراملی و افزایش مهاجرت گروههای قومی در طول مرزها به نوعی وابستگی فرهنگی ایجاد می‏گردد. درنتیجه تراکم زمانی و مکانی، از یک طرف این فضای وابستگی متقابل فرهنگی تشدید می‏گردد، و از طرفی به سبب تنوعات و اختلافات فرهنگی به نوعی اصطکاک و برخورد تمدنی ـ فرهنگی تشدید می‏گردد. که در این صورت دولتها باید، امنیت فرهنگی را شامل کل حوزه تمدنی فرهنگی قلمداد نمایند.

مصطفی حسین زاده