دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

صبح نزدیک است


صبح نزدیک است

مقصر بزرگ در جنایات ددمنشانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی که این روزها در نوار غزه رقم می خورد کیست مردم مظلوم و بی گناهی که به علت شدت یافتن گرسنگی و تشنگی توانایی سرپا ایستادن ندارند چه برسد به مبارزه و دفاع, تازه ابزار دفاع را هم ندارند

مقصر بزرگ در جنایات ددمنشانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی که این روزها در نوار غزه رقم می خورد کیست؟ مردم مظلوم و بی گناهی که به علت شدت یافتن گرسنگی و تشنگی توانایی سرپا ایستادن ندارند چه برسد به مبارزه و دفاع، تازه ابزار دفاع را هم ندارند.

یا سازمان ها و نهادهای بین المللی بخصوص سازمان ملل متحد که از ابزار شورای امنیت خود بهره نمی برد و به قطعنامه ای خشک و خالی بسنده می کند و یا قدرت های غربی که حامی رژیم صهیونیستی در عملیاتی کردن اهدافش هستند.

یا باید سران سازشکار عرب را مقصر دانست که علناً به همدستی و شریک جرمی با مقامات صهیونیستی روی آورده اند.

تکلیف سازمان ملل و قدرت های غربی مشخص است و انتظار نمی رود که برخلاف مشی همیشگی شان با مردم مظلوم غزه همراهی کنند و طرحی نو دراندازند. انتظار عدالت از این مجامع هم بیهوده است.

تکلیف اسرائیل و آمریکا هم روشن است، دشمن باید دشمنی کند. می ماند، حاکمان غاصب عرب که باید تأمل کرد چرا اکنون در عین ادعای مسلمانی دست در دست کینه توزترین دشمنان اسلام گذاشته اند. این نوشته اندکی در این باره کاوش می کند.

۱) ماهیت استبدادی حکومت های عربی و خلأ پشتوانه مردمی که سران عرب نسبت به آن وقوف و آگاهی دارند کار آنها را به جایی کشانده است که ناامید از یافتن پشتوانه مردمی در مقابل ملت هایشان به حمایت قدرت خارجی نیازمند شده اند و بدین ترتیب راه چاره را در مهار ملت ها و جنبش بیداری می دانند و می پندارند که تنها گزینه برای بقا و موجودیت فعلی حکومتشان در گرو حمایت نیروی خارجی است. از دید کشورهای سازشکار عرب در این میان تنها قدرتی که آماده کمک به آنها در مقابل خشم انقلابی ملت هاشان است، آمریکاست. و آمریکا هم به صراحت شرط خود برای قرار گرفتن در پشت اعراب و حفاظت از حکومت های استبدادی آنها را حمایت از رژیم صهیونیستی - فرزند خوانده کاخ سفید در منطقه- اعلام کرده است.

نتیجه طبیعی این بده و بستان ها در دام افتادن سران عرب در نزدیکی و تعامل عریان با رژیم جعلی صهیونیستی است.

۲) از سویی دیگر؛ برای اینکه پیوند و نزدیکی سران عرب با آمریکا و رژیم صهیونیستی پیوندی وثیق و مستمر و ارتباطی غیرقابل گسست باشد، اعراب در یک بازی طراحی و مهندسی شده از سوی آمریکایی ها و اسرائیلی ها فریب عملیات و ترفندهای آنها را خورده اند و احساس ترس از برنامه های منطقه ای ایران و بخصوص برنامه فناوری هسته ای جمهوری اسلامی در ذهن و روان آنها شکل گرفته است.

این ترس غیر واقعی که در واقع ساخته و پرداخته آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان بخشی از سیاست «ایران هراسی» است در حالی عینیت یافته است که ایران قدرت، نفوذ و امکاناتش را متعلق به جهان اسلام می داند و در حقیقت امروز توانمندی جمهوری اسلامی اهرمی برای جلوگیری از سیطره و چپاول و زورگویی قدرت های غربی در منطقه است.

همچنانکه دو روز پیش رابرت بائر مأمور شناخته شده آژانس جاسوسی آمریکا (سیا) از این حقیقت پرده برداشت و تأکید می کند که تنها ایران می تواند به برتری غربی ها در خاورمیانه پایان دهد.

این احتمال نیز قوت زیادی دارد که ایران هراسی بهانه سران عرب برای همکاری و همراهی به سمت آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد.

۳) ترس از خود اسرائیل و حمله احتمالی این رژیم به پاره ای کشورهای عربی، دستاویزی برای سران عرب شده تا در دامن به خون آلود رژیم صهیونیستی و آمریکا جاخوش کنند. البته این فرض خوشبینانه در حالی است که حاکمان ضعیف النفس عرب، قابلیت ها و پتانسیل ملت های خودشان را به درستی نشناخته اند که اگر می شناختند و ذره ای جرأت و جسارت به خرج می دادند درک می کردند که چگونه حزب الله و یا حماس به عنوان بخش هایی از امت اسلامی جلوی زیاده خواهی های اسرائیل با موفقیت ایستاده اند.

اما فرض بدبینانه-بخوانید واقع بینانه- این است که سران و پادشاهان عرب برای حفظ حکومت خودشان دست به معامله زده اند و اینجاست که صحبت از فرض ها و احتمالات دیگر چیزی جز سالبه به انتفاء موضوع نیست.

۴) خطای استراتژیک اعراب در پذیرش امکان صلح با اسرائیل از دیگر علت های پیوند نامیمون سران این کشورها با رژیم صهیونیستی است؛ چرا که کشورهای عربی خود اولین قربانیان صلح خواهند بود. طرح صلح خاورمیانه تاکتیک نوین واشنگتن و همپیمانانش و رژیم صهیونیستی است تا در پوشش آن استراتژی «خاورمیانه بزرگ»- که به اذعان کارشناسان و تحلیلگران منطقه و حتی غربی شکست خورده است- را ترمیم و زمینه احیای مجدد آن را فراهم آورند.

هرچند که امروز با جنایات هولناک و وحشیانه صهیونیست ها در حمله به مردم بی دفاع و مظلوم غزه نقاب دروغین صلح کنار رفته و چهره کریه و خوی حیوانی مدعیان صلح و حقوق بشر عیان گردیده است.

۵) «اسرائیل در مسیر سراشیبی و اضمحلال قرار گرفته است». این گزاره عصاره و شالوده انواع اظهارات و اعتراف های کارشناسان و تحلیلگرانی است که طی ماه های اخیر با شدت یافتن بحران متعدد و مستمر در رژیم صهیونیستی بر آن تاکید و تصریح دارند. در همین راستا تلاش و نقش آمریکا برای نجات اسرائیل از ورطه نابودی و اضمحلال در زمره علت هایی است که فرآیند نزدیک شدن اعراب به اسرائیل را تسریع می کند. چون شرط لازم نجات رژیم صهیونیستی امن سازی محیط پیرامونی آن است. برگزاری اجلاس ادیان در نیویورک، رایزنی های دیپلماتیک مقامات عربی با قدرت های غربی و... در همین زمینه ارزیابی می شود.

۶) و بالاخره ترس از قوت گرفتن گروه های مقاومت و محبوبیت فزاینده آنها در میان ملت های مسلمان- همچنانکه امروز حزب الله به عنوان «الگوی مقاومت» در میان ملت های اسلامی و آزادیخواه دنیا مطرح است- باعث شده است تا سران برخی کشورهای اسلامی و حاکمان خوش نشین و عشرت طلب حکومت های عربی برای جلوگیری از این حرکت بیداری و آگاهی بخش به رشد و نضج گروه های مقاومت همچون حماس تمایلی نشان ندهند زیرا که با این اوصاف اولین ثمره عملی شکل گیری گروه های مقاومت به چالش کشیده شدن حکومت های سست بنیاد و استبدادی عربی است که با روح مقاومت و ایده خودباوری و طرد خودباختگی در تضاد و تعارض می باشد و از همین روی است که سران سست عنصر عرب به طرف واشنگتن و تل آویو می غلطند.

هرچند برخی سران منافق از ترس و ضعیف النفسی به جبهه و اردوگاه کفر نزدیک شده اند، اما آنچه زمانه نشان می دهد و در افقی نزدیک باید به نظاره نشست، پیروزی اسلام ناب محمدی(ص) و پیروان عاشورایی آن است که امروزه از نگاه هیچ صاحبنظر واقع بینی قابل انکار نیست.

حسام الدین برومند