جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

زنبق دره


زنبق دره

رمانی از انوره دو بالزاک ۱ ۱۷۹۹ ۱۸۵۰ , نویسنده فرانسوی, که در ۱۸۳۵ انتشار یافت این رمان, که نخستین بررسی صحنه­هایی از زندگی شهرستان ۲ کمدی انسانی است, بنیان اصیل و بدیعی دارد

رمانی از انوره دو بالزاک(۱) (۱۷۹۹-۱۸۵۰)، نویسنده فرانسوی، که در ۱۸۳۵ انتشار یافت. این رمان، که نخستین بررسی صحنه­هایی از زندگی شهرستان(۲)(کمدی انسانی) است، بنیان اصیل و بدیعی دارد: داستان به شکل دو نامه عرضه می­شود.

یکی از این نامه­ها، که نامه­ی بلندی است و تقریباً تمام رمان را می­گیرد، اعتراف­نامه کنت فلیکس دو واندنس (۳) خطاب به کنتس ناتالی دو مانرویل است. نامه دیگر که چهار پنج صفحه است جواب کنتس را تشکیل می­دهد. این دو قهرمان در آستانه ازدواج با یکدیگرند، اما مادام دو مانرویل، که نامزدش را دستخوش خیالها و رؤیاهای دور و دراز و ناگهانی می­بیند، علت این امر را از او می­پرسد. فلیکس دو واندنس با شرح زندگی­اش به این سؤال جواب می­دهد.

ویکنت دو واندنس جوان، که با خشونت و محروم از محبت بزرگ شده است، به مجلس میهمانی که به افتحار دو دانگولم(۵) ترتیب داده شده است، می­رود.

بانوی بسیار زیبایی در گوشه­ای از سالن در کنارش می­نشیند. نوجوان که مجذوب شده است،به او ابراز علاقه می‌کند. اندکی بعد، که در آرزوی دیدار آن زیبای ناشناس است، دوستی او را به خانه­ی کنت و کنتس دو مورسوف(۶) می­برد: در آنجا در می­یابد که این کنتس همان بانویی است که درمجلس میهمانی دیده بود، و بی­درنگ عشق جاودانه­ای به او پیدا می­کند. او را «زنبق دره» نام می­­دهد؛ دره­ای که قصرش، در سواحل رود اندر(۷)، در آن واقع شده است.

همه­ی افسونهایش را به کار می­برد، کنت و دو بچه­اش را فریفته می­کند. بسیار زود، انیس و مونس خانواده می­شود و وارد زندگی خصوصی زن و شوهری می­شود که با هم ناسازگارند: کنت دو مورسوف که سن او از سن زنش بسیار بیشتر است و وضعی نزدیک به جنون دارد، زندگی را بر زنش تحمل­ناپذیر کرده است. زن، محض علاقه­ای که به فرزندانش دارد، با بردباری فرشته آسایی همه­ی این چیزها را تحمل می­کند. رفته رفته، تحت تأثیر احساسات و ملاطفت فلیکس واقع می­شود و برای آنها حدودی بسیار مشخص و مطابق با تکالیف مذهبی تعیین می­کند.

به قیمت فشار بسیار شدیدی که بر خود می­آورد، بر عشق روزافزون خود تسلط می­یابد و در پشت نقاب محبت مادری از آن احتراز می­جوید. «بازگشت خاندان بوربون به سلطنت»(۸) تغییرهای خجسته­ای در وضع ثروت خانواده­ی مورسوف به بار می­آورد.

و فلیکس، در سایه نفوذ پدر و مادر کنتس، یکی از منشیان مخصوص لوئی هجدهم می­شود. بعد از آن تصمیم می­گیرد که سخت به عشق افلاطونی خویش وفادار بماند، اما مارکیزی انگلیسی، که زنی هرزه است، دلباخته او می­شود و او را وادار به ترک این تصمیم می­کند. فلیکس که در میان فرشته و دیو، در میان عشقی پاک و عشقی شهوی، دو دل مانده است نمی­تواند یکی را فدای دیگری کند، تا زمانی که هر دو را از کف می­دهد: کنتس دو مورسوف، که از رابطه­ی او آگاه شده است، چنان بیمار می­شود کهدر عین ناباوری از گرسنگی و تشنگی می­میرد، زیر نمی­تواند هیچ غذایی را تحلیل برد. مارکیز از رفتار او، که رهایش کرده و کلمه­ای سخن نگفته است، آزرده خاطر می­شود و وی را ترک می­گوید.

فلیکس، از طریق نامه­ای که کنتس در دم مرگ به او داده است، آگاه می­شود که این زن از نخستین دیدارشان در مجلس رقص دوک دانگولم، با عشق جسمانی، دوستش می­داشته است. از آن لحظه، زندگی­اش «دستخوش سلطه­ی شبحی می­شود»: و حزن و سودایی که مثل تب بر وی چیره می­شود، همین است. کنتس دو مانرویل، در خلال نامه­ای طنز­آمیز، آزادی­اش را بازپس می­دهد و به او توصیه می­کنند که این گونه رازها را با چهارمین زنی که دوستش بدارد در میان نگذارد، زیرا این زن از تصور مبارزه با سه شبح دل و جرئت خود را از دست می‌دهد.

در این کتاب،‌سیمای فرشته‌آسای مادام دومورسوف –این زنبق دره-، که عصمت خویش را به بهای جانش نگه می‌دارد، تسلط دارد. عشق فیلیکس با جاندارترین رنگها، با رمانتیسمی تند و آتشین وصف شده است. اما استعاره‌هایی که اغلب دور از حسن ذوق است، به این رمانتیسم لطمه می‌زند. لحن جواب ناتالی، با اعتراف فلیکس، تضاد دلنشینی به بار می‌آورد و این سرگذشت دراماتیک را با لحنی طنزآمیز و غیرقابل پیشبینی به پایان می‌برد.

عبدالله توکل. فرهنگ آثار. سروش.

۱. Honore de blazac ۲. Scanes de la Via de Province ۳. Felix de vanenesse ۴. Nathalie de Manerville ۵. d۰۳۹;۰۳۹;۰۳۹;۰۳۹;Angouleme ۶. Mortsauf ۷.Indre ۸.Restayratuin