جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شعار اخلاق, امید و آ گاهی اجرا ابتذال, انحراف و مهاجرت


شعار اخلاق, امید و آ گاهی اجرا ابتذال, انحراف و مهاجرت

نگاهی به سینمایی که اصلا ۳۰ساله نیست

با سلام و اسپند و لیموزین و پژو پرشیا و فرش سبز و نورافشانی سی امین جشن سینمای انقلاب را آغاز می کنیم به هوای تنفس در هوای زنده و زاینده یک سینمای سی ساله در تاریک و روشن یک سالن اعجاب انگیز اما محصول ۱۰ روز قدم زدن در آن اتاق تاریک، هیچ عطری از روشنایی و امید ندارد و آنچه بر پرده سینمای جشنواره سی ساله مشاهده شد احساس سرخوردگی نسلی است که به این پرده نقره ای برای بالندگی و شکوفایی دل خوش کرده بود و نه یاس و ناامیدی و رخوت...گزارش امروز ما ام پی تری ۱۰ روز جشنواره فیلم فجر است که امسال شاهکاری بود برای خودش! به ویژه اینکه در اکثر فیلم ها این نکته وجود داشت که ایران جای زندگی کردن نیست و باید از این کشور رفت تا خوشبخت و سعادتمند شد یا حداقل اینکه اینجا جای زندگی نیست!

● بفرمایید فیلم عزیزم!

یکی از شاهکارهای جشنواره امسال، حضور همه قشرهای سینمادوست به ویژه خیلی سینمادوست همیشه در صحنه بود؛ در واقع دبیر جشنواره در ابتکاری عجیب و غریب و در فراخوانی بین دوستان و آشنایان به هیچ کس »نه« نگفته بود و هر روز شاهد حضور سینمادوستانی بودیم که گاه برای اولین بار به سینما می آمدند! اما به لطف برنامه ریزی فوق العاده جشنواره، با یک تلفن و گاه بی یک تلفن خود را به برج میلاد می رساندند و بعد با کمی افه هنری، به راحتی وارد سالنی می شد که از ماه ها قبل با کلی بگیر و ببند قرار بوده فقط مخصوص اهالی رسانه و سینما باشد! به همین راحتی و به همین بدمزگی، شما برای تماشای یک فیلم در سالنی قرار می گیرید که ۱۵۰۰ نفر ظرفیت دارد و ۲۵۰۰ نفر با کارت و بی کارت و با هماهنگی و بی هماهنگی وارد سالن شده اند! در نتیجه یا از خیر تماشای فیلم می گذرید و یا روی زمین و در حالی که از داشتن کارت ویژه احساس حقارت می کنید!

● اسم جشنواره را عوض کنیم

همیشه این درگیری وجود داشته که فیلم های جشنواره فیلم فجر به واقع نمایانگر سینمای انقلاب هست یا خیر؟ به عبارتی خیلی ساده تر می شود اینکه آیا فیلم های به نمایش درآمده به شکل محتوایی قابل دفاع در نظام جمهوری اسلامی هست یا این فیلم می تواند در هر نظام دیگری تولید و پخش شود! بر اساس این ایدئولوژی کلی آنچه در جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید باید برآیند یک نگاه کلی حاکم بر فعالیت های فرهنگی نظام آن هم در ۳۳ سالگی باشد؛ نکته قابل تامل اینکه شاید در دوره های قبل این اتفاق به صورت کلی نمی افتاد اما در این دوره با توجه به انتخاب شعار جالب و قابل تحسین جشنواره، نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه ۱۸۰ درجه به عکس شعار زیبای «اخلاق، امید و آگاهی» حرکت کرد. فیلم هایی سیاه با تم های ضداخلاقی که به هیچ وجه نمی توانند نماینده فکری - فرهنگی یک نظام اسلامی و ۳۳ ساله باشند. برای همین پیشنهاد می شود هم در اسرع وقت نام این جشنواره عوض شود و هم اینکه دبیر آن عوض شود؛ به هر حال کسی که بتواند هم جشنواره کیش را برگزار کند و هم جشنواره فیلم فجر یعنی توانمندی فوق العاده ای در جذب حداکثری همه گروه ها و رضایت ایشان دارد به عبارتی جاذبه کامل بدون هیچ دافعه ای!

● لطفا نماز نخوانید!

شما کاری به آمارها و لبخندهای مسئولان سینمایی وزارت ارشاد نداشته باشید که بگویند نماز خانه برج میلاد هنگام نماز دائم پر و خالی می شد؛ برنامه ریزی دقیق و منحصر به فرد دبیرخانه جشنواره سی ام و حضور سینمادوستان همیشه در صحنه باعث شده بود اگر شما برای خواندن چند رکعت نماز اول وقت به نماز خانه بروید از تماشای فیلم جا بمانید! به همین راحتی باید قید فیلم دیدنی که حق شما بود و حالا پسران و دختران دوست و آشنای دبیر جشنواره و رفقایش که با عنایت ویژه وارد سالن شده بودند بروند و برای همه اقوامشان هم صندلی رزرو کنند و شما بعد از خواندن نماز (لعنت به ریا!) روی زمین بنشینید و کم کم قید نماز اول وقت را بزنید چون تا شما نماز بخوانید، فیلم را شروع کرده اند می دانید که آغاز سر وقت فیلم آن هم تنها در سانس ۱۵.۶ دقیقه عصر «امر خداست» و نمی شود یک ربع دیرتر آن را اکران کرد!

● این فیلم های دوست داشتنی

اینکه در کشور سالیانه حدود ۱۰۰ فیلم تولید شود و از این تعداد کمتر از ۱۰ فیلم قابل تماشا و یا قابل دفاع باشد جز «فاجعه» چه نام دیگری می تواند داشته باشد؟! در همین جشنواره که آقایان خیلی برایش سرودست می شکنند؛ حدود ۷۰ فیلم اکران می شود اما در نهایت با ضرب و زور حدود ۷ فیلم به دردبخور شناخته می شوند و حتی هیئت داوران هم بین همین تعداد فیلم جوایز خود را تقسیم می کنند و این یعنی همه ظرفیت سینمای ایران حدود ۱۰ فیلم در سال است. با چنین استعدادی فکر می کنید چرا این همه فیلم تولید می شود؟ درست حدس زدید؛ پول نفت در دهان اهالی سینما مزه کرده، در واقع دولت یک پای همه تولیدات سینمایی در کشور است و تهیه کننده خصوصی و سرمایه گذار خصوصی هم بیشتر یک جوک اس ام اسی است تا حقیقت هنری. ضمن اینکه «احساس تکلیف» نهادهای دولتی اصولا در بحث سینما قلمبه می شود و در این تورم اعتقادی دست به تولیدات مسخره و تبلیغاتی می زنند که در دکان هیچ عطاری خریدار ندارد و برای جلوگیری از سقوط محکم نهادهای محترم دولتی که دستی بر امر فرهنگ بلند می کنند؛ خودشان جشنواره ای برگزار می کنند و به فیلم خودشان کلی جایزه می دهند...و این سرنوشت تلخ سینمای ماست.

● جشنواره سی ام در یک نگاه

«روزهای زندگی» پرویز شیخ طادی بازهم نشانه های یک سینمای خوش ساخت را دارد؛ فیلمی که عیار خوبی هم برای سینمای دفاع مقدس محسوب می شود همچون فیلم »ملکه« باشه آهنگر که نمایش خوبی از پختگی یک کارگردان در ساخت فیلم است که البته ایراد همه فیلم های ایرانی را دارد؛ کش دار بودن بی جهت و ورودیه طولانی.

● این فیلم های دوست نداشتنی

اساسا جالب نیست که ۸۰ درصد فیلم های امسال جشنواره یک سوژه بیشتر نداشت؟ «خیانت همسران»... زن و شوهرهایی که در ظاهر به هم علاقه مندند و در باطن با فرد دیگری عشق را تجربه می کنند...این محصول کدام نگاه هنری است؟ داستان غالب کدام جغرافیای کشور است؟ دغدغه اصلی چند درصد از مردم ایران است؟ آیا واقعا در سوژه های اجتماعی به هیچوجه نشانی از سایر معضلات در کشور نیست که نقش اول همه فیلم های ما «خیانت» شده است؟«برف روی کاج ها» شاید بهترین پرداخت این سوژه در میان همه فیلم های با این مضمون بود؛ فیلم هایی چون «زندگی خصوصی، پل چوبی، میگرن و...» از سوی دیگر فیلم های آزاردهنده ای هم در این جشنواره وجود داشت: «گشت ارشاد»، «بی خود و بی جهت»، «آمین خواهیم گفت»، «بیداری»، «در انتظار معجزه» و...فیلم هایی که کاملا شخصی است و تکلیف تماشاگر با سازنده مشخص نمی شود؛ و یا مثل کارگردان و تهیه کننده فیلم «بیداری» که روایتی خنده دار از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۹۰ را به تصویر کشیده، با کج فهمی محض در برابر اعتراض خبرنگاران به ساخت اثری ضعیف و به شدت بی مبنا، می گوید: ما این فیلم را ساختیم و نظر هیچ کسی هم برایمان مهم نیست! چون یک فرزند شهید این فیلم را آرزوی چندین ساله خود عنوان کرده است...شاید این جمله زیاد بد نباشد اگر بودجه فیلم شخصی باشد اما وقتی دولت ـ بنیاد سینمایی فارابی ـ حدود ۷۰۰میلیون تومان برای ساخت این فیلم سفارشی به شدت آبکی هزینه کرده آیا کسی حق دارد این جمله بی ادبانه را بر زبان بیاورد؟!

یا فیلم در انتظار معجزه که با پول بیت المال ساخته شده و با یک هدف معنوی در خصوص زیارت امام رضا(ع)، آن قدر ضعیف و آبکی است که تماشاگر حوصله نمی کند نیم ساعت فیلم را ببیند..این به نظر شما چه معنایی دارد جز اینکه کارگردان پول فیلمش تامین شده و دیگر نیازی نمی بیند که کار خوبی بسازد و مخاطب برای فیلمش جذب کند...

● گشت ارشاد بی خودی

تولید و اکران دو فیلم در جشنواره امسال از بدترین اتفاقات جشنواره محسوب می شود؛ «گشت ارشاد» سعید سهیلی و «بی خود و بی جهت» عبدالرضا کاهانی. فیلم هایی که واقعا تولیدشان در زمان مدیریت دوستانی که خود را سینه چاک انقلاب و اسلام می دانند، محل سوال است. اولی به خاطر تمسخر همه داشته های معنوی و مذهبی و عقیدتی در قالب طنز که شک نکنید ۱۰۰برابر امثال فیلم هایی چون «جدایی نادر از سیمین» سیاه نمایی و تخریب نظام را در دل خود جای داده و دومی به خاطر روایتی منزجرکننده از نسل جوان کشور که بی خیال، لاابالی، بی عار، بی اعتقاد و ...تصویر شده است. دیالوگ هایی کثیف و بی پروا که در هردو فیلم، فیلم را کاملا غیراخلاقی و مبتذل کرده است و به لطف دوستان هنرمند «هیئت انتخاب» جشنواره فیلم فجر در بخش مسابقه سینمای ایران هم جای گرفته اند.

دو فیلم آزاردهنده امسال بدجوری روی اعصاب جشنواره رژه می رفت؛ «یه پذیرایی ساده»مانی حقیقی و «بی خود و بی جهت» عبدالرضا کاهانی. داستان فانتزی و تخیلی فیلم اول که به ظاهر باورکردنی نبود اما به شدت در سینمای روشنفکر زده جشنواره ای غرق شده و بدون تردید به جشنواره های خارجی که تشنه دیدن این تصاویر از ایران هستند، چشم دوخته است درباره یک زن و مرد است که مقادیر زیادی پول را در نزدیکی مرز ایران به عنوان «نذر» به اهالی آنجا می دهند! هر نفر ۵ تا ۱۰ میلیون تومان! شیوه حاتم بخشی بی مبنایشان هم بر اساس تحقیر شخصیت و انسانیت آدمهاست به گونه ای که نشان می دهند که می توان با پول عزیزترین فرد زندگی هر فردی را خرید؛ البته فردی که فقیر است و بدبخت و ذلیل چون به هر حال ثروتمندان آدم های با عزت نفسی هستند و «پول» نذر بدبخت ها می کنند! فیلم در روایتی عصبی و آزاردهنده، خفت مردم در برابر پول بادآورده را نشان می دهد و اینکه «هرکسی» یک قیمتی دارد!

فیلم کاهانی هم در ادامه روایت های ملول و مشوش فیلم های قبلی اوست؛ آدم هایی بدبخت و گرفتار در موقعیتی خاص که نه ادب دارند؛ نه اعتقادی دارند؛ نه به جایی توکل دارند؛ نه اصولا دوست و آشنایی دارند...خودشان هستند و مشکلاتی که در آن دست و پا می زنند...آدم هایی لاابالی و بی خیال و بدقلق که نه خودشان چیزی برای عرضه کردن دارند و نه فرزندانی که تربیت می کنند! تماشای این فیلم با همراه داشتن آرامبخش های بسیار قوی توصیه می شود که دست بر قضا بسیار خوب برای جایزه های جشنواره های خارجی خیز برداشته و همان چیزی را ساخته که برخی دوست دارند از خانواده های ایرانی ببینند؛ لاقیدی محض!

همین جا یک پرانتز باز کنیم: فضای داخلی اکثر فیلم های جشنواره امسال سرشار از «توهین و بدزبانی و فحاشی» بود به طوری که اگر یک خارجی مجموع فیلمهای اجتماعی جشنواره را مرور کند بدون تردید ایمان می آورد که ایرانی ها کلا بی تربیت و بددهن هستند؛ از فرزند ۶ ساله که در فیلم «بیخود و بی جهت» به مادرش می گوید: به جهنم! تا پیرزن با کلاسی که داستان می خواند و روشنفکر است اما در وقت ناراحتی خوب فحش می دهد! در اغلب فیلم های جشنواره، «فحاشی» نقش اول را ایفا می کرد که این هم جای تبریک دارد به دوستان شورای تصویب فیلمنامه!

ضمن اینکه در فیلمهای بسیاری یک نکته تلخ به ذهن مخاطب القا می شد که ایران به درد زندگی کردن نمی خورد و باید از این کشور رفت و هرکسی که از این کشور رفته خیلی بهتر و خوش تر زندگی می کند و هرکسی که مانده یا اشتباه کرده و یا اینکه فرصت هایش را از دست داده به عبارتی رمز شب فیلمهای امسال جشنواره «مهاجرت» بود و این به خودی خود شاید ایرادی نداشته باشد اما وقتی در کنار بدبختی های محض خانواده های ایرانی تصویر می شود، یعنی اشکال از کشور ماست...راستی یادتان هست که قبل تر عرض شد، دبیر جشنواره دوست دارد همه گروه ها با او رفیق باشند؟

● حالا باید چه کنیم؟

سینمای ایران با وضعیتی که در پیش گرفته، بدون تردید تا یکی دو سال دیگر هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت اما گره داستان و شاید خنده دارترین بخش آن مدل مدیریت سینمایی است؛ انصافا مدیریت این دوستان فرهنگی - سینمایی دست مریزاد ندارد؟ تنها می توان تاسف خورد به حال سینمای کشور و اگر اشکالی نداشته باشد به حال وزیر و معاونان و سازمان سینمایی تازه متولد شده شان...و دعا کرد شاید معجزه ای رخ بدهد و سینمای ما کمی به سمت ریل اصلی خود مایل شود؛ آنچه در این ۱۰ روز دیدیم که یک ناامیدی محض است نسبت به آینده این سینما.



همچنین مشاهده کنید