شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
شاهگوش را به خاطر میرباقری پذیرفتم
نمایشنامههایی که در این سالها نوشته، در اجرای صحنهای سروصدای زیادی به پا کرده است، حمیدرضا آذرنگ بیش از آنکه یک بازیگر باشد یک نمایشنامهنویس موفق است. آذرنگ این روزها در صحنه تئاتر فعال نیست اما حضورش در عرصه سینما و حتی سریال نمایش خانگی او را بر سر زبانها انداخته، آذرنگ از جمله بازیگرانی است که در مدیومهای مختلف بازی کرده، جایزه اول نویسندگی را از جشنواره فجر برای نمایش «خیال روی خطوط موازی» دریافت کرده و برنده برترین بازیگران تئاتر سال ۸۸ در هفتمین دوره جشن بازیگر تئاتر، برای بازی در دو نمایش «اهل قبور» و «خنکای ختم خاطره» بود. همچنین نامزد دریافت جایزههای دیگری نیز بودهاست. در کارنامه سینماییاش اما حضور در فیلم «ملکه» به کارگردانی باشهآهنگر توانست نظر بسیاری از منتقدان سینمایی و تماشاگران را به خود جلب کند. او در حال حاضر علاوه بر بازی در سریال «شاهگوش» داوود میرباقری، فیلم «آسمان زرد کمعمق» به کارگردانی بهرام توکلی را نیز بر پرده سینماهای کشور دارد. آذرنگ از جمله بازیگرانی است که بازی در مدیومهای مختلف از جمله تئاتر، تلویزیون، سینما و.. برایش فرقی ندارد. معتقد است که در عرصه هنر نباید کسی را با کسی مقایسه کرد چرا که برخی در سایه قرار میگیرند و امکان رشد برایشان فراهم نمیشود.
شما بیش از آنکه بازیگر سینما، تلویزیون و حتی شبکه نمایش خانگی باشید، نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر بوده و هستید. چطور شده این روزها از تئاتر دور شدید؟
من از تئاتر دور نیفتادهام، تئاتر خانه اول و آخر من است. تئاتر به من انسانیت آموخته. اما به دلایلی در دورههای اخیر کمکار شدهام. نگاهها به تئاتر همراه با کملطفی است و به نظرم این کملطفیها در شأن و شعور هنرمندان تئاتری نیست. احساس کردم اگر همچنان در حوزه نمایش باشم خودم هم مانند کارهایم، قلع و قمع میشوم و به همین دلیل خواستم فعلا کار نکنم. بیشتر از ۲۰ سال است که در حوزه نمایش فعالیت میکنم و هیچ منتی هم ندارم. تئاتر بزرگوارتر از این حرفهاست.تئاتر هنری است که به وسیله آن میتوان تاثیرگذاشت اما برخی آدمها در سالهای اخیر آمدند تا لباس هنر را از تن تئاتر درآورند.
یادم میآید سر کار آخرتان، نمایش «ترن» که نویسنده نمایش بودید، خیلی اذیت شدید؟
زمانی که نمایش «ترن» با جرح و تعدیل فراوان روی صحنه رفت، دوستی هنگام تماشای نمایش به من میگفت که اگر نمایشنامه را این طور مینوشتی مورد توجه مسئولان قرار میگرفت و راحت اجرایش میکردی. او سعی میکرد به من آموزش دهد که نمایشنامه را باب میل مدیران بنویسم. همین دوست عزیز بعدها نمایشی را با امکانات فراوان روی صحنه برد. ببینید هر کسی نگاه خاص خود را به جنگ و دیگر موضوعات اجتماعی دارد و هنرمند کارش نشان دادن واقعیت در قالب هنر بوده و ربطی به سیاست ندارد. اما عدهای بر اساس باب میل مدیران کار میکنند. وقتی رسالتی را قبول میکنند، باید به آن وفادار باشند.هر کسی از نگاه خود کار میکند. با این کارها و رفتارها تئاتر هیچگاه ضعیف نمیشود اما همین نگاهها باعث شده بچههای تئاتری که عمری در این حوزه بودند، از حیطه تئاتر دور شوند و ترجیح دهند، کاری نکنند.
شما از جمله بازیگرانی هستید که با برگزاری جشنوارهها موافق نیستند؟
همیشه در سالهای اخیر وقتی میگفتیم بودجه تئاتر چه میشود، میگویند صرف جشنوارهها میشود. جشنواره مگر چشماندازی برای تئاتر کشور دارد.آیا جشنواره به ارتقای سطح فرهنگی مردم و هنرمندان کمک میکند؟
به بسیاری از مشکلات اشاره کردید، به نظرتان تمام مشکلات به مدیران و نگاه آنها بر میگردد؟
نه، نمیگویم همه مشکلات در حوزه تئاتر به مدیران باز میگردد، چراکه هیچ حقی را مدیری نمیتواند ضایع کند مگر آنکه خودمان اجازه دهیم.اگر جامعهای سالم باشد، مدیران آن خطا نمیکنند. هنرمندان تئاتر در حمایت از یکدیگر کاری نمیکنند. ما آنقدر که از خودمان ضربه خوردهایم که این ضربه را از مدیریت نخوردهایم.دلمان برای تئاتر میتپد اما دنیای آن را برای خودمان میخواهیم اگر همه چیز را برای خود بخواهیم دیگر چیزی از دنیا برای دیگران باقی نمیماند. زمانی حضورمان در کنار هم خوب است که بتوانیم به هم ببخشیم. یاد بگیریم با هم باشیم. آن وقت است که میگوییم از ماست که بر ماست.
در حال حاضر فیلم «آسمان زرد کمعمق» از بهرام توکلی با بازی شما روی پرده است، چطور شد با توکلی همکاری کردید؟
در فیلم «ملکه» با سعید ملکان آشنا شدم و او مرا به آقای توکلی معرفی کرد. با خواندن فیلمنامه از آن خوشم آمد و آنقدر فیلمنامه را دوست داشتم که سریع پذیرفتم. در این فیلمنامه نشانههای روانکاوانه و روانشناسانه وجود دارد و من به واسطه علاقهای که به این نوع موضوعات داشتم آن را قبول کردم.در پروسه اجرایی در کنار دوستان زیادی بودم و نگاه دقیق توکلی نیز روی بازیها بود.
توکلی در بازیها سختگیر است؟ آیا او نیز از جمله کارگردانانی بود که در بازیها ورود میکرد؟
بله، او در برخی از جاها قاعده بازی را به هم میریخت. توکلی از جمله کارگردانانی است که اشراف خوبی در بازیگری و بازیها دارد و در طول کار نیز به نکات خوبی اشاره میکرد. خوشبختانه گروه اجرایی خوبی داشتیم و نتیجه تلاشها این فیلم شد.
فیلمنامهای که خواندید با خروجی کار در مرحله اکران تفاوت دارد؟
بله، فیلمنامهای که ابتدا خواندم قصه چند خطی در چهار اپیزود بوده و فیلمی که ساخته شد، بیشتر از فیلمنامه است و تغییرات زیادی داشته.
سوژه فیلم خاص است،برخورد چند نفر در یک خانه با هم. دروغی که گفته میشود و جریان زندگی را تغییر میدهد. نوع کار شبیه کارهای اصغر فرهادی است، این را قبول دارید؟
ببینید، درست است که در نوع انتخاب سوژه و ساخت فیلم، اصغر فرهادی آغازگر این نوع سینماست اما معتقدم که فرهنگ یک جامعه است که فیلمساز را مجبور به ساخت این نوع فیلمها با مضامین اجتماعی میکند. تفکر جامعه است که در فیلمنامه در دورههای مختلف رخنه میکند. به این قیاسها عقیدهای ندارم که مثلا این نوع تفکر در سینما برای فلان کارگردان است یا اینکه فیلمبرداری روی دست برای فلان فیلمساز. این نوع کارها همیشه به فراخور جامعه و روز اتفاق میافتد. نباید فیلمسازان جوانی که مثلا بعد از فرهادی_که به نوبه خود کارگردانی توانا و قابل احترام است_ آمدند و فیلم ساختند، متهم کرد. یا در صحنه تئاتر میگویند این روش برای فلان فرد است و در نهایت بقیه در سایه میمانند.تئاتریها و فیلمسازان به فراخور نیاز روز جامعه کار میکنند و به نظرم این یک فرهنگ است. اگر در جامعه دروغ است همه به سراغ این موضوع میروند. یا اگر قرار است تئاتری مینی مال کار شود همه به تولید تئاترهای کوتاه میپردازند. چرا که جامعه و زندگیها آنقدر سریع شده که کسی به تماشای نمایش سه ساعته نمینشیند. این را میخواهم بگویم که جریان فرهنگی متناسب با شرایط امروز جامعه باعث میشود که فیلمهای امروز تولید شوند. این نوع محصولات از سوی مردم مورد استقبال قرار میگیرند.
به نظر میرسد از قیاس افراد در تئاتر و سینما زیاد خوشتان نمیآید، اینکه بگوییم فلان فیلمساز مانند یکی از بزرگان فیلم میسازد و...؟
آخر از این قیاس چه چیزی میتوانیم به دست بیاوریم؟ آیا این مقایسه به رشد سینما کمک میکند؟به نظرم مقایسه میان افراد در سینما و تئاتر باعث میشود، عدهای محو شوند و همیشه در سایه بمانند. رسالت هنرمند این است که مخاطب را به هنر نزدیک کند.در این عرصه هر کسی کارش را میکند و هر کسی نیز موفقیتها و ناکامیهایی دارد.باید تلاش کرد به جای مقایسه کردن، هنرمندان جدید متولد کنیم. باید با هم باشیم نه مثل هم باشیم. قیاس نوعی از خود فرار کردن به وجود میآورد. هر هنرمندی در هر جاییکه هست کارش را میکند و این کار بر اساس بینش و علاقهاش است.
بحث تقلید در هنر تکلیفش مشخص است.نظرتان درباره الگوسازی چیست؟
الگوسازی به معنای کپی برداری کورکورانه درست نیست. هر آدمی خصلتهای خوب و بد دارد. اگر این خصلتهای حتی خوب در من نوعی بدون تفکر باشد، اشتباه است.در الگوسازی فهم بسیار مهم است.
شما به استار و سوپراستارها در سینمای امروز معتقدید، اینکه یک فیلم را چهرههای بازیگران جلو میبرد و محور اصلی بازیگران هستند؟
نه نیستم.من چهره پسند نیستم.
اما در یک دوره سینما با این چهرهها گیشه پررونقی داشت.
بله دورانی بود که دیگر به سطح نزدیک شده بودیم. باید از این دوره میگذشتیم که تا به عمق برسیم.ببینید استفاده از چهره در هر سینمایی وجود دارد و گاهی نیز لازم است، هر جای دنیا این کار صورت میگیرد و این اتفاق نیز باید در سینمای ایران میافتاد. در هر دورهای در سینما به تجربه نیاز داشتیم و الان دیگر چهرههای سینمایی حرف اول را نمیزنند بلکه موضوع فیلم، نوع بازی و کارگردانی هم مهم است. باید بدانیم که دیگر موضوعات دهههای قبل یا فیلمهای کمدی دهه ۶۰ برای مخاطب امروز سینما جواب نمیدهد و تماشاگر همیشه یک قدم جلوتر از فیلمساز است و موضوعات جدید میطلبد. دیگر وقتش است که امثال فرهادی، توکلی و دیگر فیلمسازان جوان ورود پیدا کنند.
نکتهای وجود دارد، برخی از افراد به حضور بازیگران سینما در تئاتر و همچنین بازیگران تئاتر در سینما انتقاد دارند، شما چه نظری در این مورد دارید؟
کسانی که از تئاتر به سینما میآیند یا بر عکس این امر اتفاق میافتد، دست خودشان نیست بلکه کارشان دیده میشود و از آنها دعوت میشود در کاری حضور داشته باشند. از تئاتر کسی خودش را به سینما تحمیل نکرده است.به نظرم کسانی که از تئاتر به سینما آمدند در حال حاضر در بازیگری فیلم حرف اول را میزنند و این افراد باعث درخشش سینما شدهاند. من به عنوان یک بازیگر کوچکترین عضو این خانه هستم و معتقدم در عرصه بازیگری کسی نمیتواند جای دیگری را بگیرد. هر کسی بازی خود را دارد.
پس برخلاف برخی از هنرمندان بازیگر قائل به تفاوت بازی در مدیومهای سینما، تئاتر و تلویزیون نیستید؟
بازی در تئاتر و سینما تفاوتی ندارد و مدیومها فرقی ندارند و هر بازیگری میتواند در این سه مدیوم بازی کند.باید بازیگران در مدیومهای مختلف چه در صحنه تئاتر و چه مقابل دوربین خودشان را محک بزنند و تجربه کسب کنند. هر بازیگری احتیاج به تجربه دارد تا رشد کرده و مسیر خود را پیدا کند. مگر میشود بازیگران تئاتر بگویند سن نمایش برای ماست. مثل این است که تمام قلههای دنیا توسط افرادی فتح شده و حالا کسی نباید بار دیگر به فتح قلهها بپردازد. یک قله ممکن است توسط چندین گروه فتح شود.
اما برخی از دوستان سینمایی بودند که نتوانستند در تئاتر به واسطه اجرای زنده به کار خود ادامه دهند.
در این نکته میتوان تفاوت قائل بود. چرا که تئاتر اجرای زنده است. بازیگر لحظه به لحظه در مقابل تماشاگر به اجرا میپردازد. این تجربهای که گفتم، در این جا صدق میکند. اینکه بازیگر با حضور در صحنه نمایش و بازی میبیند آیا توانایی بازی در اجرای تئاتر را دارد یا خیر؟
به بازی شما در «شاهگوش» بپردازیم. فیلمی در شبکه نمایش خانگی، به نظر میرسد شما اهل تجربه هستید. بازی در بخش شبکه نمایش خانگی چطور است؟ برخی غم نان را برای حضور در مدیومهای مختلف عنوان میکنند؟
حضورم در «شاهگوش» به خاطر غم نان نبود اما چرا یک بار مجبور شدم به دلایل اقتصادی در یک فیلم سینمایی بازی کنم که واقعا تجربه بدی بود. همیشه از انتخابهایی که میکنم، دفاع میکنم. در این سریال خانگی نیز حضور کارگردانی چون آقای میرباقری باعث شد که همکاری کنم چرا از کاری که ایشان میکند مطمئن بودم.بازی در سریال نمایش خانگی مانند دیگر بازیها یکسری تجربههای مشترک دارد و برای من بازی در سینما، تلویزیون یا نمایش خانگی توفیری ندارد. حسن نمایش خانگی این است که مخاطب وسیعتری داری و به همین دلیل باید بیشتر حواست به بازیات و نوع کاری که ارائه میدهی، باشد.
شما اهل جنوب کشور هستید، چطور شد که لهجه کرمانشاهی را قبول کردید آیا میرباقری در طول تولید سریال مشاور برای گویشها و لهجهها دارد؟
من به تمام لهجهها و گویشها علاقهمند هستم و با مرور لهجهها،خودم لهجه شیرین کرمانشاهی را انتخاب کردم. مشاوری در کار نبود و فقط تمرین در صحنه انجام دادم. یادم است در نمایش «کسوف» ایوب آقاخانی نیز قرار بود نقش یک مرد افغان را بازی کنم که با دو هفته تمرین این کار صورت گرفت. همیشه سعی میکنم در انتخاب نقشهایی که دارم انعطافپذیری داشته باشم.بازیگری برایم مانند محاسبه ریاضی میماند، هر نقشی را که بازی میکنم برایم یک معادله حل میشود و همیشه هیجان بازی دارم.
فهیمه پناهآذر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست